eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
14هزار دنبال‌کننده
33.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 رویا(دلانه اعضا) https://eitaa.com/sofreyedel/23977
سلام من اصلا دوست نداشتم باپیامم رویا روسرزنش کنم ولی مجبورشدم پیام بفرستم 🌸🍃🌸🍃 دررابطه بادوستی که فرمودن منصورورویاهردودرست عمل کردن ولی مناسب هم نبودن وبعدفرمودن یکی تومسجدخوشه یکی توپارک دوست گرامی هییییچ کس باشادبودن وپارک وتفریح مشکلی نداره واونایی که اهل مسجدن اتفاقابیشترازبقیه اهل تفریحن ولی بحث اینجاس که رویا هرز رفته خطاکرده گناه کرده چرامیخواییدکارش رو سرپوش بزارید؟ اگریکنفر به هردلیلی شریک زندگیش روبه اشتباه انتخاب کرد فقط دوتا راه داره یا صبوری کنه وسعی کنه زندگیش روبسازه یا جدابشه راه سومی نیست قطعا وقطعا رویا اشتباه کرده گه باوجودهمسر بایکی دیگه ارتباط برقرارکرده اصلا اگرچنین چیزی اشتباه محض نیست ازنظرشماچه کاری اشتباه محسوب میشه؟ ضمناقرارنیست تو زندگی زناشویی کسی روتغییربدیم قراره با دید باز ودرست انتخاب کنیم وطرف مقابلمون رو همونطورکه هست بپذیریم ضمنارویاکاملا میدونست که منصور فردمورد نظرش نیست ولی فقط برای رسیدن به شهر باهاش ازدواج کرد پس لطفا همونقدرکه مقیدیم کسی روقضاوت نکنیم همونقدرهم مواظب باشیم اشتباهات رو عادی جلوه ندیم دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 #ایده_معنوی_اعضا
🌸درخواستی🌺 🔰اگر همسرت است ویا است: 🍃🌺ایــ👇ــن آیـات را بنـویسد: ✨زُیَّنَ لِلناسِ حُبُ الشَّهواتِ مِنَ النِّساءِ وَالْبَنینَ وَالْقَنٰاطٖیرِالْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالاَنْعٰامِ وَالْحَرْثِ ذٰلِکَٔ مَتٰاعُ الْحَیٰوةِ الدُّنْیٰا وَاللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَٔاب✨ 💠ِ(ســوره آل‌عمران/۱۴) ✨سُبْحٰانَ الَّذٖی سَخَّرَلَنٰا هٰذا وَمٰا کُنّٰالَهُ مُقْرِنٖین✨َ💠(ســوره زخــرف/۱۳) 🍃🌺و بـا خـود دارد و در هنگـام نوشتـن "۱۳۲" صـلوات بفـرستـد و در پـایـان بگـوید : ✨اَللَّهُمَّ اَلقِ مَحَبَّتٖی فی قلب فلان بن فلان✨ 💠(نام مطلوب با مادرش را برد) التمــــاس دعــــا دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌿🌼 فرهاد شیرین را تلخ میخواست یک هم شاگردی داشتم به نام فرهاد. اهل کابل بود و زنی داشت بزرگ شده هلند، هر چند که کودکی زن در افغانستان گذشته بود. فرهاد به واسطه ازدواج با این زن توانسته بود به هلند بیاید. هر وقت می‌پرسیدیم، فرهاد چه خبر؟ می گفت: زنم حامله‌ام است، فردا پس فردا می‌زاید! خلاصه فرهاد خانِ عمل گرا و جهادی در عرض چند سال یک عالمه پسربچه قد و نیم قد به صف کرده بود. یک بار به او گفتم: فرهاد! آخر این انصاف نیست. این زن گناه دارد، بچه‌های قبلی خیلی کوچکند، یک صلح موقت بین دو جهاد برای این زن اعلام کن. خندید و گفت: خواهرجان! زن باید مصروف باشد. زن اگر آزاد باشد، وقت پیدا می‌کند و فکر می‌کند و می‌بیند در زندگی‌اش چه کسری‌ها دارد. دنبال هوای دلش می‌رود. دردسر می‌شود. بگذار متواتر، مشوش و مصروف بماند! چند روز پیش عبدالقادر را دیدم، او استاد ادبیات عرب است، اهل ادلب است و سه تا فرزند نوجوان دارد. عبدالقادر لابه لای حرف‌هایش گفت: از طریق سایت فرزند خواندگی تقاضای دو فرزند موقت کرده‌ام. گفتم: چه جالب، شما که خودتان سه تا بچه دارید! گفت: به تازگی زنم پایش را کرده در یک کفش که می‌خواهم بروم سر کار. این فکر به ذهنم رسید تا از سر کار رفتن منصرفش کنم. تازه دولت یک کمک هزینه‌ای هم خواهد داد. با پنج تا بچه، دیگر وقت ندارد به پر و پای من بپیچد، او در گیر می‌شود و من آسوده! خلاصه فرهادها و‌ عبدالقادرها دستشان که به قدرت برسد و پایشان که به سیاست باز شود، برای مصروف کردن ما چه نقشه‌ها که نمی‌کشند. چنانچه سال‌ها کشیده اند و‌ همچنان دارند می‌کشند… دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃 مشکلات من
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 مشکلات من
سلام خسته نباشید من نزدیک دو ماهه که ازدواج کردم و متولد 84 هستم از بچگی یه سری مشکلات روحی داشتم که باعثش فامیل و ازارایی که بهم وارد میکردنه چون تنها دختر فامیل منم و بقیه دو سه سالشونه خیلی تو چشم بودم به خاطر همین مسائل روحم داغونه و کلاس پنجم که بودم افسردگی حاد داشتم تا کلاس هفتم کم کم بهتر شدم ولی هنوز از چیزای غمگین خوشم میاد با اینکه مذهبیم ولی گاهی وقتا احساس نیاز شدید به اهنگ غمگین دارم اما جلو خودم رو میگیرم و گوش نمیدم همسرم روحانیه و مرد فوق العاده مهربون و خوش اخلاقه خیلی بهم احترام میزاره و منو دوست داره اما من احساسم رو نمی‌دونم مدام اشتباه میکنم تو رفتارم دارم تلاش میکنم خودم رو اصلاح کنم اما باز اشتباه میکنم حس میکنم من مناسب اون نیستم خیلی دلم میخواد جوری بشم که بهم افتخار کنه اما نمی‌دونم چیکار کنم دوران عقد اون همیشه بهم ابراز علاقه میکرد اما من نمیتونستم چون بلد نبود یا که نمیتونستم الان بهتره میتونم ابراز علاقه کنم اما با هر بار ابراز علاقه کردن فکر میکنم دارم دروغ میگم چون واقعا نمی‌دونم دوسش دارم یا نه باهاش احساس خوشبختی میکنم با اون ارومم احساس امنیت دارم کنارش حالم خوبه مدام با خودم تکرار میکنم اما باز عذاب وجدان دارم که نکنه نفسم بهم دروغ میگه یا شهوت باشه که کنارش موندم و باهاش ازدواج کردم تو رو خدا کمکم کنید بگید چیکار کنم واقعا از درون دارم عذاب میکشم دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
با وسواس زیاد چ کنم؟؟؟ 🌸🍃 سلام آسمان جان من Mهستم من نزدیک چند ماهی هست که وسواس دارم مثلا در نماز یا وقتی که میرم دستشویی پاهام میشورم و هرروز بدتر میشم لطفا کمکم کنین بگین چکار کنم تا وسواس رو کنار بگذارم😔😔😔 🌹اجرتون با امام زمان (عج)🌹 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 رویا(دلانه اعضا) https://eitaa.com/sofreyedel/23977
سلام درمورد دلانه رویا 🌸🍃🌸 با احترام به نظر همه دوستان میخواستم درمورد اون دوستی که گفته بودن منصورمثل گوسفند میمونه من اصلا این نظررو قبول ندارم بعضی زنها ازخوبی شوهرشان سوءاستفاده میکنندورویا از این دسته خانمهابود دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
سلام آسمان جان لطفا پیامم رو در گروه بزار در جواب اون عزیزانی که توی قضایای رابطه دختر و پسر ها همش دارن دختر ها رو میکوبن و سرکوفت میزنن 🌸🍃🌸🍃 می‌دونم و قبول دارم ک یه وقتایی در یه سری موارد دخترا اشتباه میکنن و گول میخورن و ساده لوحانه برخورد میکنن و این کارشون یه تبعاتی مثل از بین رفتن اعتماد و آبرو خانواده و ... میشه اما چرا من اصلا ندیدم یکی بیاد بگه تقصیر پسرا ها هم هست ، چرا هیچ وقت هیچکس نه در مجاری این رو میگه نه در دنیای واقعیت همیشه همه چیز رو تقصیر دخترا میندازیم بدون اینکه بگیم آره پسره هم اینجوری بود فلان کار رو کرد و کارش اشتباه بود یه بار نگفتیم مادرا ترخدا حواستون به پسرا تون باشه این همه ک آزادی مطلق براشون گذاشتید یکم هم حواستون به کاراشون و گندکاری هاشون باشه ک دختر مردم رو بدبخت نکنه نه اینکه آزادش بزاریم چون پسره چون اشکال ندارع هر غلطی که خواست بکنه چون کسی بعدا کاری ندارع ک قبلا دوست دختر داشته یا یکی رو بدبخت کرده چون اون پسرههههههه همه این حرفایی ک همش به دخترا میزنیم و میگیم چون دختری باید به پسرا هم زده بشه چون این رابطه ها دوسر داره دختر و پسر وقتی یه اشتباهی صورت میگیره هردوطرف مقصرن لطفاً همش دخترا رو نبینین اگر قرارع کسی تنبیه بشه هردوطرف هستن لطفا مادرا حواستون به پسرا باشه ک آه ونفرین یه دختر و خانواده اش دنبالش نباشع و آخرش دامنش رو بگیره خودم بارها و بارها دیدم ک توی کلی اتفاق و رابطه، مقصر اصلی پسره بوده ، در عین حال ک دختره هم مقصر بوده ولی اون فردی ک گند میزد به همه، پسرا بودن ... لطفا یکم واضح ببینیم همه چیز رو نه یه طرفه قاضی بریم. من هم اعتقاد دارم ک این رابطه ها مشکل داره از همه لحاظ و خودم هم دختر هستم و البته نیمه مذهبی 🙂🌸 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃 (دلانه اعضا) https://eitaa.com/sofreyedel/24082
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 #رویا(دلانه اعضا) https://eitaa.com/sofreyedel/24082
ولی عیبی نداره خودم میگم به بابام میگم.اگه بکشتم بهتره اینه که توبهم تهمت بزنی.بزاربرم کنارهمون بچه.منصوردستمو گرفت گفت بسه برو یه چای دیگه بیار این که مزه زهر ماری میداد.رفتم توآشپزخونه،بابام رو توی راه پله دیدم بلندگفتم باباسلام.مامانم از لبخندم فهمید همه چیز حل شده.بهم اشاره کرد صورتمو بشورم.چای ریختم بردم تو اتاق،نشستم کنار منصور، یکم نرمتر شده بود و لبخند میزد.مامانم شام مرغ پخته بود.برادرام اومدن.بعد شام و شستن ظرفها نشستم کنار منصور. همه تلویزیون نگاه میکردن.دست متصور رو یواش گرفتم. نگام کرد،چشمک زدم.خندش گرفت.صبح میخواستم آرایش کنم .نگام کردگفت رویا ،جان مادرت اینجا آرایش نکن.کیف لوازم آرایشمو گذاشتم تو کیفم گفتم چشم. باز پشیمون شدم گفتم فقط یه رژ ،منصورگفت تو این لوازم چی دیدی میمالی به خودت؟رفتم نزدیک منصور گفتم منصورمیشه برام النگو بخری.منصورگفت کی تو تهران النگو میندازه؟گفتم اتفاقاهیچ کس .همه طلا دارن من هیچی ندارم.منصوراخم کردوگفت از بس میگی مانتو و شال .پولم به طلا نمیرسه.تشکم رو جمع کردم وگفتم نمیخوام بابا.گفت من خودمو بسازم بعد تصمیم میگیرم خندم گرفت ،نیم ساعت گذشت تامنصوراومد.داشتم صبحانه میخوردم به منصورگفتم؛خودتوساختی؟ با عصبانیت نگام کرد.منصور بعد صبحانه بردم وبرام هفت تا النگو خرید.خیلی خوشحال بودم.الان که فکر میکنم بهترین روزای زندگیم همون سه روز تو ده بود.روز سوم شد میخواستیم برگردیم.تو کوچه منتظر منصور بودم،برادرم اومد نزدیکم وگفت؛به این بدبخت چی میدی همش میره دستشویی .با عصبانیت رفتم تو حیاط وبامشت زدم به در دستشویی وگفتم منصوربیا همه منتظرن.منصور در رو باز کرد،بوی دود میومد.گفت صبر کن سیگار میکشیدم،گفتم آخه اون تو؟صبر کن تو اتوبوس بکش.رفتیم توکوچه.زن عمو،منصور رو بغل کردوگفت حالت خوب نیست نرید.منصورسعی کردبه خودش مسلط باشه به زن عمو گفت خوبم چیزیم نیست.ازسر شیر صبح هست بهم نساخته.مامانمو بغل کردم.آروم تو گوشم گفت دخترم بساز با اون طفلک .گناه داره پوست و استخون شده. بابام رسوندمون ترمینال،منصور تا تهران خواب بود. ساعت یازده شب رسیدیم.تو محوطه منصور گفت؛رویابرو تو خونه الان میام.برم سر کشی.رفتم تو خونه،دلم برای خونم و تهران تنگ شده بود.از صدای آهنگ فهمیدم درسابیداره.رفتم جلو در خونش،درسا در رو باز کرد.سلام کردم گفت بیا تو.بالبخندگفتم نه اومدم حالتو بپرسم. گفت ممنون خوبم میخوام بخوام شبت بخیر.درسابدون خداحافظی در رو بست، تعجب کردم. دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید علی خلیلی ۲۰ ساله بود که برای دفاع از یک دختر بدحجاب شاهرگش را زدند. درسته که حجاب خط قرمز ماست اما برای دفاع از ناموس ایرانی خون هم میدیم. یکسری از افرادی که الان شلوغ‌کاری میکنن، برای این شهید مظلوم هیچ صدایی ازشون در نیومد... هیهات منه الذله 🌾 👆 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100