eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
14هزار دنبال‌کننده
34هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🍃🍃 داستانی بسیار زیبا
🍃...تجربه زندگی...🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🍃🍃 داستانی بسیار زیبا
‍ کمد لباساشو باز کرد گفت : هر کدومو خواستی بردار ! دست بردم لای لباسا دیدم هنوز تگهاش بهش وصله گفتم اینا که همه نو هستن ! گفت میدونم ! ادامه داد شاید بعضیهاش حتی ۱۰ یا ۲۰ سال عمر داشته باشن اما نو هستن و هنوز میشه پوشید ! مرغوبه جنسشون ! به قول شما امروزیا « برنده » خندیدم گفتم خانجون👵 ، چرا اینهمه سال تنت نکردی ⁉️ گفت هی وایسادم شاید یه روز خاص بیاد ، یه آدم خاص بیاد ، یه حال خاص بیاد ، یه مهمونی خاص بیاد ، کلا یه چیز خاص باشه تا اینارو تن کنم ... سرشو انداخت پایین گفت حواسم نبود 😔 روز خاص و مهمونی خاص و آدم خاص و وقت خاص قرار نیست بیاد ، قرار بود اینارو تنم کنم تا همه اون لحظه ها خاص بشن برام ❗️ اما دیگه تو ۷۵ سالگی خاص و غیر خاصی نیست❗️ دیگه حالا تو تن شما ببینم برام خاصه ! درس زندگی داشت بهم میداد ❗️ درس سخت زندگی ... هیچ روز خاصی وجود نداره ، مگر ما خودمون خاصش کنیم ❗️ 🎯 ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت دیگری خسته‌ایم اما نمیدانم چرا به جای اینکه نفسی تازه کنیم، سرعت‌مان را بیشتر و بیشتر می‌کنیم تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن، 🏃 از خط پایان این ماه عجیب و غریب بگذریم! اسفند را باید نشست باید خستگی در کرد😌 باید چای نوشید...☕️ یازده ماه تمام، دردها، رنج‌ها و حتی خوشی‌ها را به جان خریدن که الکی نیست، هست⁉️ اسفند را نباید دوید اسفند را باید با کفش‌های کتانی، قدم زد🚶 پس روزهای رفته ی سال را ورق میزنم ... چه خاطراتی که زنده نمی شوند... چه روزها که دلم می خواست تا ابد تمام نشوند... وچه روزها که هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد...⏰ چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود... چه لبخندها که بی اختیار بر لبانم نقش بست و😌 چه اشک ها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد... چه آدم ها که دلم را گرم کردند و چه آدم ها که دلم را شکستند...💔 چه چیزها كه فکرش را هم نمیکردم و شد ... و چه چیزها كه فکرم را پرکرد و نشد... چه آدم ها که شناختم و چه آدم ها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان... و چه.......❗️ و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر می شود...🌹 کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا...♥️ آرامشی که هیچگاه تمام نشود... و تو جان من...🌹 من برای تمام آدم های روی این زمین آرزوی سعادت دارم🥰 تو كه عزیز دلی و جای خود داری❤️ بخند كه بهاری که در راه است...🌸🍃 با شكوفه لبخند تو زیباتر خواهد بود🌸🍃 آرزو دارم ...🙏 هر طپش قلبت❤️‍🔥 آمیخته با آمین های خدا❤️ برای آرزوهای قشنگت باشد...🤲🤲🤲💓🌹🌹🌹 🍃🌹تمام آرزوهای زیبا در ماه پایانی سال تقدیم شما🌹🙏 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت قدیمی و جذاب
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🍃 سرگذشت #ستاره قدیمی و جذاب
رفتیم تو، بیدار شده بود، تا رجب رو دید فوری اومد جلو و کلی با رجب خوش و بش کرد.. کنار هم نشستن و من چای رو گذاشتم جلوشون و رفتم تو اتاق پیش هادی... آروم آروم داشت تو جاش تکون می‌خورد و می‌خواست بیدار شه... صداشون آروم بود و نمیتونستم بفهمم چی میگن... حدود نیم ساعت بعد آقام صدام کرد و فوری رفتم پیششون...گفت من دارم میرم، گفتم کجا... گفت زن و بچم تنهان، برم بهتره... دنبال یه زدی از ناراحتی تو صورتش میگشتم، اما نبود.. رجب تا دم در باهاش رفت و وقتی برگشت و پرسیدم، چی گفتی بهش... گفت هیچی خودش خواست که بره، میدونستم داره دروغ میگه چون نگام نمی‌کرد...گفتم جون هادی؟! چپ چپ نگام کرد و گفت تو چرا هرچی میشه از جون این بچه مایه میذاری؟ گفتم به خاطر اینکه راستشو نمیگی... گفت چی بگم، وقتی واقعیت قشنگ نیست... گفتم تو هر شرایطی بهم راستشو بگو.. هادی کنار پای رجب وایستاده بود و دستاشو دراز کرده بود که بغلش کنه، رجب بغلش کرد و یه گوشه نشست و گفت.. پول لازم داشت، بهش دادم و رفت... قلبم سوخت، خجالت کشیدم، بی‌بی یه عمر کار کرد که دستش جلوی کسی دراز نشه و حالا آقام به خاطر یه قرون آبروم رو برده بود... صورتم دوباره خیس اشک بود، رجب دستمو گرفت و گفت، با شوهر گلبهار حرف زدم، میخواد کمکمون کنه تا قبر بی‌بی رو پیدا کنیم... با ذوق چرخیدم طرفش، گفتم راس میگی رجب؟ ادامه دارد... دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃 داستایفسکی میگه: من چرا باید یک نفر را احتیاج داشته باشم که با او دو کلمه حرف بزنم؟ خودم با خودم می‌توانم بیشتر از دو کلمه حرف بزنم و حرف‌های خودم را راحت ‌تر بفهمم! و اگر کسی به اینجا برسد دیگر نه می‌گردد، نه انتظار می‌کشد...🌱 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
یه روز قرار شد که دوست مامانم با خانوادش بیان خونمون 💕💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 بعد ما یه مبل داشتیم که وقتی روش میشستی صدای بدی میداد که قابل توصیف نیست 😂 هیچی دیگه ماهم آماده شدیم و منتظر موندیم تا بیان بعد که اومدن بعد از سلام و احوال پرسی همه نشستن و فقط یه مبل موند که من بشینم روش اونم همونی بود که صدا میداد هیچی دیگه منم کلا حواسم به مهمونا بودو خیلی ریلکس نشستم و همون موقع مبله یه صدایی داد یه صدایی داد که نگو منم اون وسط داشتم از خجالت میمردم 😬 تا آخر مهمونی هم بابام مرتب چپ چپ منو نگاه میکرد 😐 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
صرفاخاطره 🍃🌸🌸🍃🍃🍃 مادرشوهرم یه کار خنده دار کرد😁 کارت عروسی اومده بود براشون اشتباهی یه روز زودتر رفته بود تالار ،فکر کرده بود پدر مادر عروس دعواشون شده عروسی نیومدن چون همه براش غریبه بودن🧐 کادو میده میوه شیرینی میخوره میاد خونه میبینه کارت عروسی واسه فرداست😐 دوباره اژانس میگیره میره تالار، حالا تالار هم دور بوده، جلوی عروس داماد میگیره میگه ببخشید کادومو پس بدید میوه شیرینی هم حلال کنید، برادر داماد بهش میده میاد خونه فکر کن چهار بار یه مسیر دور کرایه اژانس میده ،فقط 5تومن از پول کادو براش مونده بود😂😂😍 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🌸🍃 بدشو نگو، تعریف نکن 😊😊 هیچ وقت پشت سر همسرت حرف نزن؛ به هیچ عنوان جلوی دیگران ازش بد نگو... نگاه آدما به همسرت و خوشبخت یا بدبخت تصور کردن تو، دقیقا از حرفای تو نسبت به همسرت نشأت میگیره... حتی جلوی بقیه از همسرت تعریف هم نکن!! بله! درسته؛ حتی تعریف هم نکن. تعریف کردن جلوی دیگران باعث برانگیخته شدن حسادت ها میشه.و اون وقت زندگیتون به خطر میفته. حالا اگه یه زمانی حرفش افتاد اونم خیلی مختصر و کلی میتونی یه تعریفی کرده باشی ولی اینکه مدام باشه و با توضیح و تفصیل باشه کار اشتباهی هستش. 👌👌 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃 تازه متوجه شدم شوهرم دوست صمیمیمو صیغه کرده
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃 تازه متوجه شدم شوهرم دوست صمیمیمو صیغه کرده
سلام آسمان جان شبت بخیر.. یه موضوعی هست که یکساله درگیر شدم باهاش و به شدت داره داغون می‌کنه خواستم راهنماییم کنید لطفا راه چاره جلو پام بزارید 🙏 من خانمی هستم ۳۴ساله ۱۳ساله ازدواج کردم یه گل پسر ۹ساله دارم... حدود چند سال پیش مشکل اعصاب روان که پیدا کردم... پونزده سالم بود مامان جوانم رو جلو چشام از دست دادم سکته قلبی کرد .. وبا سختی مشقت بزرگ شدم تا ۱۹سالگی ازدواج کردم همسر نظامی فرشته بود شوهرم زندگی خوبی داشتم تا اینکه یکم رفتارش عوض مامانش هم اذیت میکرد منم اون موقع با اینکه چند سالی بود از فوت مامانم می‌گذشت غم بی مادری هنوز با هم بود این مشکلات زندگی به ویژه بارداری ناموفق هم داشتم باعث شد درگیر مشکلات اعصاب روان بشم رفتم دکتر روانپزشک با اصرار همسرم دارو داد چند سال مصرف میکردم آروم تر بودم.. تا اینکه کم کم دو سال پیش دیدم میل جن.سیم کم شد و فهمیدم به خاطر مصرف داروها بود ولی همسرم کنارم بود زیاد ناراحتیشو نشون نمی‌داد کم کم صبرش سر اومد گاهی به خاطر بی میلی جن.سی غر میزد عصبی میشد بعد آروم میشد.. خودم از این موضوع خیلی رنج عذاب می‌کشیدم تا اینکه من یه دوست صمیمی دارم که چهار ساله جدا شده از شوهرش دو تا بچه هم داره رفت آمد داشتیم با هم خیلی برای بچه هاش همه چی می‌خریدم میگفتم گناه داره پدر ندارن من هواشون داشته باشم.. خلاصه شوهرم هم که دیگه صبرش سر این میل ج.نسی سر اومده بود همش میگفت خسته شدم چکار کنم گفتم به شوخی برو زن بگیر ... منم چکار کنم دست خودم نیست دنبال درمان هم رفتمااا خوب نشدم خلاصه چند وقتی گذشت اتفاقی فهمیدم که با دوست من ص.یغه کرده😭 فکر نمی کردم جدی بگیره حرف شوخی منو بهش گفتم چرا اینکار کردی گفت پام لغزید چکار کنم الآنم هردومون وابسته شدیم بهم نمیشه طلاقش بدم وفلان ولی من دارم دق میکنم اینم بگما از وقتی شوهرم فهمیده می‌دونم خیلی خیلی مهربون تر با محبت تر شده ها ولی خب می‌دونم به خاطر عذاب وجدانشه ولی من نمیتونم تحمل کنم ببینم با‌اونم هست بیرون میرن گاهی دختره هم ده روز پیش اومده تو شهرک ما خونه اجاره کرده یعنی نزدیکی خونه ما😭 الان صبح که شوهرم می‌ره سرکار من همش تو دلم غوغاس که می‌ره حتما یه سر پیش اون یا شب دیر میاد همین فکرها میاد سرم.. حس حسادت به همسرم که که یه زن دیگه هم قربون صدقه اش می‌ره ب.وسش می‌کنه دیونم کرده.. و شوهر من همچنان بهم محبت می‌کنه عشق می‌ورزه قربون صدقه ام میره ولی من این محبت رو نمیخام که از سر عذاب وجدانه نمی‌دونم چکار کنم بهش هم میگم یه جوری این رابطه تموم کن گریه می‌کنه میگه می‌دونم حق با توعه ولی سخته من یهو بی دلیل طلاقش بدم حس کالا بودن بهش دست میده شوهر من املاک هم داره.. دوستم پونصد میلیون هم مهریه رسید بهش داده شوهرم براش کار میکنه برای همین هم شریک کاریشه هم همو دوست دارن نمیتونه بهم بزنه تو‌روخدا بگید چکار کنم دارم از درون آب میشم تو ظاهر پیش همه یه زن شاد پر انرژی هستم ولی از درون داغون .. پول هم ندارم که مشاور برم 😭 واینکه من الان هشت ماهی میشه میل ج.نسیم هم برگشته بهتر از قبل شده ها میگم عزیزم من که خوب شدم طلاقش بده میگه نمیشه سخته فلان😭 شوهرم وضعش خوبه ها ولی خرجی اونقدی نمی‌ده که پس انداز کنم برم از مشاور کمک بگیرم 😔 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
چند جمله زیبا... 🍃🌸🌸🌸🍃🍃 🍃روزانه هزاران انســــان به دنیا می آیند امـــانسل انســـانیت درحال انقراض است... 🍃اگر مثل گاو گنده باشی "میدوشنت" اگر مثل خر قوی باشی"بارت میکنند" اگر مثل اسب دونده باشی"سوارت میشودند" فقط از فهمیدن تو میترسند.... 🍃میگویند انســــان های خوب به بهشت میروندامــــا من میگویم..... انســـان های خوب هرجا باشند انجا بهشت است 🍃ای کــاش انسانهــاهمانقدر که از ارتفـاع میترسند کمی هـم از پستــی هراس داشتند! 🍃هیچ مترسکی را شبیه گرگ نساختند شبیه پلنگ یا خرس هم نساختند به گمانــم ترسناک تر از آدمیزاد نیافته اند مترسک سازها.. 🍃این که میگویند زن حجـــاب داشته باشد تا مـــرد به گنـــاه نیوفتد مثل این است که بگویند خورشیـــد نتابدتا بستنی هایمان آب نشود!!! 🍃ببینید حرف زدن چه چیز وحشتناکی است که بزرگترین احترام برای هرکس این است که برایش یک دقیقه سکوت کنند دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿 🌹🌿🌹🌿 🌿🌹🌿 🌹🌿 🌿 *طرز تهیه 🎂 زندگی* مواد لازم : *1 یک کیلو "ذوق🥰"* *2 یه قاشق "چشم پوشی😊"* *3 کمی "صداقت🙂"* *4 یک کیلو "خوشرویی😇"* *5 نیم کیلو "فداکاری😙"* *6 یه قاشق "صبر😌"* *7 یه پیمانه "شادی🥳"* *8 یه پیمانه "احترام😊"* *9 یه قاشق "نظم🙃"* *10 یه ذره "کوتاه امدن🙁".* *همه مواد را در مخلوط کن"😍محبت😍 "ریخته و مخلوط میکنیم مخلوط را داخل سینی"☘زندگی☘ "ریخته و در فر"😇بخشش😇" گذاشته و برای مدتی کوتاه بر روی حرارت"🥰رفاقت🥰" قرار میدهیم ،سپس آن را خارج کرده وبا" آرامش😊" تزئینش کرده ودر یخچال "انسانیت❤" میگذاریم تا سرد شود وبا چاقوی "لطافت🌹 "برش میدهیم.* *کیک را بر روی "میز زندگی" قرار داده و به همه انسانها قطعه ای را با "🥰لبخند🥰" تقدیم میکنیم.* دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100