eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
13.8هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ایده معنوی اعضا برای بخت گشایی
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ایده معنوی اعضا برای بخت گشایی
🌸🍃 ❤️   ❤️ نماز هفت بانو از نمازهای مجرب برای بخت گشایی و سریع است . ❤️نماز هفت بانو فقط توسط مادر پسرها یا دخترها باید خوانده شود. دستورالعمل این نماز این است که : دو رکعت نماز برای هر کدام هفت بانو بطور مجزا بخواند (در مجموع چهارده رکعت) و سپس یکصد مرتبه صلوات بفرستد و ثوابش را به بانوی والامقامی که برایش نماز و صلوات را فرستاده هدیه کند . ❤️ ۱ – حضرت خدیجه ۲- حضرت فاطمه (س)۳- فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی ۴- ام البنین مادر قمر بنی هاشم ۵- حضرت زینب (س) ۶- حضرت معصومه (س) ۷- نرجس خاتون مادر امام مهدی(عج ) . توجه شود : بهتر است پس از نماز صبح در روزهای پنچ شنبه یا جمعه انجام شود. به مدت چهارهفته متوالی در روزهای جمعه یا پنجشنبه انجام دهد. 📓 گنجینه دعا دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 جریان ازدواج آقای مذهبی در مسیر کربلا
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 جریان ازدواج آقای مذهبی در مسیر کربلا
سال89 که میخواستم برم دفترچه بفرستم واسه سربازی.رفتم پلیس بعلاوه ده که فرم نهایی رو ارسال کنم.موقعی که فرم رو به طرف دادم گفت کپی شناسنامه میخوام و منم نه شناسنامه همراهم بود و نه کپی اون .گفتش اگه فقط شماره سریالش رو برام بخونی کافیه.منم گفتم الان زنگ میزنم و خونه و شماره رو میگیرم .گوشی رو که در آوردم دیدم باتریش تقریبا خالیه و هربار که میرفتم زنگ بزنم خاموش میشد و من دوباره روشنش می کردم.یه ده باری سعی کردم و موفق نشدم.خیلی ناراحت شدم که توی کارم گره افتاده و از کم فکری خودمم ناراحت شدم که چرا شناسنامه رو نیاوردم .اصلا روم نمیشد از یه نفر دیگه هم یه دقیقه گوشیشو قرض بگیرم. ناچارا و با عصبانیت و ناراحتی تمام برگشتم خونه و شناسنامه رو برداشتم و دوباره رفتم همونجا.وقتی رسیدم اون طرفی که باید فرم و شناسنامه رو بهش میدادم رفته بود واسه یه کاری و چند دقیق بعدش قرار بود بیاد .اونجا هم یه چند نفری نوبت بودن و روی صندلی نشسته بدن .وقتی چند دقیقه بعد طرف اومد من دیدم کسی حواسش نیست و گفتم بهترین فرصته که برگه خودم رو سریعتر بدم و بی خیال نوبت و این چیزا بشم. رفتم جلو ولی یک لحظه با خودم گفتم این جوری حق دیگران حتی واسه چند لحظه ضایع میشه و این کار درستی نیست. اون کسی که نوبتش بود رو صدا زدم و گفتم بیا فرمت رو بده.بقیه افراد هم اومدن و حالا من 6 نفر عقب افتادم.در حین انتظار بودم که با بغل دستیم شروع به صحبت کردم و اونم گفت نیازی نیست الان فرم رو بفرستی .برو دوره های کفایت از آموزش داخل شهر و بعد دو ماه دوره دیگه آموزشی نمیخواد بری.دوستای عزیز این حرف به دلم نشیت و جاتون خالی دو ماه روزی 3 ساعت کنار خونمون رفتم دوره های کفایت از آموزش و بعدش هم کسری خدمتم جور شد و کلا دیگه سربازی نرفتم و کارت معافیت جبهه اومد درب خونمون. هدف از این خاطره این بود که حق هیچ کسی رو سعی کنیم حتی اگه خیلی ناچیز باشه نادیده نگیریم دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 به کار گیری ایده معنوی کانالمون برای آشتی بین زن و شوهر.... سلام به آسمان قشنگم.... عاشق خودت و کانال زیباتم😊 جونم براتون بگه من دوشب پیش با حاج آقامون بخاطر یه مسئله بحث کرده بودیم... از کانالتون یاد گرفتم و رفتم سوره مزمل خوندم...شب شوهری اومد بعد نماز گفت سارا بلند شو بریم بیرون😍 وای شوهر من خیلی لجبازه اصلا فکرشو هم نمیکردم... خلاصه منو برد بیرون و یه دست لباس نااازم خرید😉 واقعا ایده هاتون تکه😍😍😍 دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100
🌸🍃 قشنگه بخونید
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 قشنگه بخونید
🍃 زن و شوهری می‌خواستند به دیدار دوستی بروند که در چند کیلومتری خانه‌ی آنها زندگی می‌کرد. در راه به یاد آوردند باید از پلی قدیمی بگذرند که ایمن به نظر نمی‌رسید. با یادآوری این موضوع زن دچار تشویش و نگرانی شد و از شوهرش پرسید: با آن پل چه کنیم؟ من نمی‌خواهم از روی آن بگذرم. مرد گفت: آه، من به فکر این پل نبودم. به راستی این پل برای عبور خطرناک است. فکرش را بکن، ممکن است وقتی ما از روی آن عبور می‌کنیم، فرو بریزد و ما در رودخانه غرق شویم. زن ادامه داد: یا فکرش را بکن، تخته‌ی پوسیده‌ای قدم بگذاری و پایت بشکند. در آن صورت چه کسی از من و بچه‌ها مراقبت خواهد کرد؟ مرد با وحشت گفت: نمی‌دانم اگر پای من بشکند چه بر سر ما خواهد آمد. شاید از گرسنگی بمیریم. این گفت و گو همچنان ادامه داشت. تا سرانجام به پل رسیدند. اما در اوج نا باوری دیدند که پل جدیدی به جای پل قبلی ساخته شده است و به سلامت از آن عبور کردند. نگذار موریانۀ نگرانی بنای زندگی‌ات را ویران کند... دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃 تجربه زندگی
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 تجربه زندگی
خواستم داستان یکی از تجربه های زندگیمو بهتون بگم پدر و مادر من ده سال تفاوت سنی دارن و از اول زندگی همش با هم جنگ و دعوا داشتن الان من ۱۵ سالمه و یک داداش کوچیک هم دارم که هر دو مون داریم زجر میکشیم 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 خانواده بابام هم همیشه پشت بابام بودن و انقدر به مامانم فشار آورد و اذیتش کردن که مامانم الان از غصه ی زیاد مریض شده و یکم مشکل کندی ذهن داره! پدرم هم که اصلا رابطه ی عاطفی خوبی با منو داداشم نداره.... یه روز من رفتم پیش مادر بزرگم (مادر مادریم) و ازش داستان ازدواج مامان و بابام رو پرسیدم و اونم گفت که مامانم دلش به این وصلت نبوده و عمه ی بزرگم توی خرید عروسی خیلی مامانمو اذیت کرده و حتی نذاشته که مامانم آینه و شمعدون مورد علاقه شو انتخاب کنه😔 ولی عمه ی کوچیکم که میدونه وضع ما از لحاظ عاطفی خرابه همیشه کمکم کرده و بهم حرف های امیدوارانه زده و یه دفعه بهم گفت که انقدر درس بخونم که برم دانشگاه خارج از شهر خودمون تا از این مشکلات خلاص بشم منم انقدر دارم درس میخونم تا چند سال دیگه دست داداشمو بگیرم و در برم و به خاطر این مشکلات حتی نمیخوام هیچ وقت ازدواج کنم. *خلاصه خواستم بگم که تو رو خدا با کسی که اهل زندگیه ازدواج کنید و خودتون و بچه های آینده تون رو بدبخت نکنید!!!* دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃 ایده معنوی خانم کانالمون برای فرزنددار شدن
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃 ایده معنوی خانم کانالمون برای فرزنددار شدن
🤱 نسخه ای معنوی برای فرزندآوری... ✍یه شخصی آمد محضر علی بن موسی الرضا، عرض کرد: "یا ابن رسول الله من مدتهاست که تو زندگیم، گرفتاری های پیچیده ای به وجود آمده، هیچ راهی هم ندارم... فقیرم، اما گدا نیستم، درمانده ام تو کارهام... چندتا کسالت هم خودم و بچه ها داریم، ناراحتیم شدیدا... چه کار کنیم آقا جان؟! هم فقر و مریضی بیچاره مون کرده... هم اینکه دوست داشتیم دوتا بچه دیگه هم داشته باشیم... 😔 اما مدتی است که بچه دار هم نمی شویم، خواستم بچه دار هم بشیم ان شاء الله..." ✨ حضرت فرمودند:" برو و برای نمازهات اذان بگو، همون تو خونه ات اذان بگو..." گفتم:"یا ابن رسول الله همین کافیه؟!"فرمودند:" بله همین کافی است. " 🍃طول کشید، کمتر از یک ماه، یا حالا بیشتر، آن شخص با امام رضا برخورد کرد و گفت: " یا ابن رسول الله، کارم درست شد، مریضی از خونه ام رفت، فقرمم اصلاح شد، کارم رو ارابه افتاد و خانواده هم باردار شد و داریم بچه دار میشیم... " 😍برخی از بزرگان و علما، که شنیده بودم، وقتی می گفتند اولاد دار نمیشن و یا دیر میشن، می گفتند اذان بگید تو خانه.نرین بالا پشت بام فریاد بزنید!! نه همین تو خونه... هم فقر تون از بین میره، هم مریضی تون رو از بین میبره ، همین که صاحب اولاد خواهید شد ان شاء الله... خیلی عالی است اذان گفتن... 👤 آیت الله ناصری (ره) دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇 @Aseman100 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃 جالبه بخونید