🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃 دختر کانالمون میگه به اشتباه چندسال پیش وارد رابطه ای اشتباه شدم..
سلام ...
من ۴سال پیش وارد رابطه ای شدم که ایکاش نمیشدم..
تاالان مزاحمم میشه وازاونجاییکه خانواده آبرومندی هستیم کاری ازمون برنمیاد
حتی اومده خاستگاریم ومیگه دخترخوبی مثل توپیدانمیکنم
خاستگارزیاددارم ولی همه مشهدین..
دلم میخادبرم یه جایی که آرامش داشته باشم..
ازاونجاییک بنده ساداتم بایدفقط باسادات ازدواج کنم واین محدودیت اذیتم میکنه
الان مربی قرآن شدم ویک آدم جدید
امانمیدونم چراخدا جوابمونمیده...
ازمادرا میخام حواسشون به قلب دختراشون باشه بغلشون کنندوباهاش رفیق باشند.
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🍃🍃🌸🍃🍃
سلام
برای اون خانم که گفتن رحمشون پرازفیبرم
هست وبایدتخلیه بشه
به هیچ عنوان اینکار رونکنین همین بلا سرمن هم اومد درحالی با داروهای عطاری مثل انیسون وپنج انگشت ویا....به ی دکتر سنتی یاعطاری حاذق مراجعه کنین بهتون میگن
باچن تا لیوان دمنوش این ها که گفتم کامل خوب میشین
عمل خیلی سختیه وتا چندین ماه گرفتارتون
میکنه
درضمن رحم برای ماخانمها ازباارزشترین هدیه
الهی هست
تحت هیچ شرتیطیازدستش ندین مثل من که الان خیلی پشیمونم
کاش اون موقع کسی راهنماییم میکرد
ممنون
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃
ایده معنوی برای خانه دار شدن
🌸🍃🍃
این روضه معمولا به خاطر غریب بودن مسلم برای امور و حاجت های خاصی است. مثلا وقتی کسی گم شده یا کسی زندانی می شود این روضه را برگزار می کنند. معمولا نذر می کنند که در هفت شنبه می باید برگزار شود. روضه خوان دعوت شده و طی هفت شنبه با حضور زنان همسایه و آشنا برگزار می شود. در این مراسم روضه مسلم را می خواند. معمولا حاضران با آش یا میوه پذیرایی می شوند و این بسته به نظر صاحب خانه است و قاعده خاصی ندارد.
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🌸 دلانه دختری #یازده_ساله که با مردی مسن ازدواج میکنه
🌸🍃
سلام دوستان عزیزم خوش اومدین..آسمان هستم..مدیر کانال...
دوستان دلانه دختری یازده ساله رو بخونید....
سرگذشتی جذاب و قدیمی😊
دختری که به اجبار با مردی مسن ازدواج میکنه...
اگر درددل،عبرت یا دلنوشته ای دارین برامون ارسال بفرمایید تا بدون نام در کانال قرار بدیم...
تمام دلانه ها بالای کانال سنجاقه..
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃 خانمکانالمون از عنایت امام رضا میگه
گوشه چشمی از لطف وعنایت آقای مهربونم امام رضا💚
راجع به دوستی که میگن:مزاحمی که باعث اختلاف بین من وهمسرم میشه .
سالها قبل اوایل زندگی دوتا دوست وهمکار بودیم اون موقع جوان ومثل هم وخیلی روزای خوبی رو هم پشت سر میگذروندیم این شد که کم کم همکارا هر کدوم یه طرف انتقال شدن.
چندین سال گذشت تا اینکه ما منتقل شدیم مشهد
رفتیم خونه پدرم چون اون موقع تو شرایط اقتصادی بدی به سر میبردیم تا اینکه پای دوستان دوباره به خونه هم باز شد.
یک چیزی هست از قدیم گفتن هر رفتی آمدی هم داره .وهمه چی باید دو طرفه باشه نه اینکه.....
اما چون ما مشهد بودیم واونا شهرستان میدیدم هر یک ماه بلکم زودتر خانم زنگ میزدن که به همسرم گفتم بیایم خونتون وازتون سر بزنیم🙄
اوایل چیزی نمیگفتم حرمت مهمان نگه میداشتم همسرم هی خوش وبش واگه ته دلم راضی نبود نمدونم ولی چیزی نمیگفتند.
یه روز که تو وضعیت روحی بدی بودم واز لحاظ اقتصادی هم خیلی چیز خاصی تو خونه پیدا نمیشد زنگ زدن که گفتیم بیایم ببینمتون.
حالا کسی نبود که بگه اگه نخواستیم ما رو ببینین به کی بگیم .منم هی رعایت حال مهمان واینکه حبیب خداست.
یه بار انقد ناراحت شدم وگلگی به همسرم کردم که نگو ،،که اینکه آخه یه چیزی بگو تو که شرایط بد من ومیدونی که منم ماههای آخر بارداریم بود .
ناراحت پاشدم ورفتم حرم آقام خیلی دلم گرفته بود وکلی گریم گرفته بود ودلشکسته بودم آخه آدمم انقد پررو.
وگفتم آقا میدونم مهمان حبیب خداست وروزی مهمان زودتر از خودش میادوخودت من ومیشناسی ولی دیگه هر چی حدی داشت خونه بابا هم کوچک واتاق خوابم نداشتیم .
من وهمسرم ودوتا بچه واونم زن وشوهر ودوتا فرزند واقعا اذیت میشدم ،درسته خونه بابام بود ولی منم شرایط خودم وداشتم دیگه هم وضعیت خودم وهم اینکه حساب کتاب میکردم خدایا حالا بیان یکی دو روزی هستن .
خلاصه سرتون وبدرد نیارم توحرم بودم وناراحت وگریه ودر حال راز ودل با آقام ،زیارتم که تمام شد اومدم بیرون یک مسیری روبا اتوبوس رفتم دوتا اتوبوس باید عوض میکردم
منتظر اتوبوس دوم بودم که همسرم زنگ زد کجایی ومنم سر سنگین جواب تلفن ودادم وگفتم فلان ایستگاه منتظر اتوبوس که گفت همونجا بمون با بچه ها میام دنبالت که بریم حرم .
تعجب کردم وگفتم نه من میخوام برم خونه توخودت میخوای با بچه ها برو که گفت نه الان آقای فلانی زنگ زدن دارن از فلان جا میان برن حرم دعوت مهمان خانه حضرت بودن ولی چون خسته راهن گفتن آقا رضا بیاین شما به جای ما برین
وآقای فلانی هم زنگ زدن وگفتن نمدونم چی شده گفتن نمیان.
خیلی خوشحال شدم هم بابت اینکه اونا منصرف شده بودن ومن غصه اینکه چی بزارم جلوشون رو نداشتم واینکه قرار نیست اذیت شم وبا لباس وچادر وشکمم شب همه تو یک اتاق بخوابیم .
وخوشحالی بعدیام بابت دعوت آقا امام رضا بود که احساس کردم آقا قصد داشتن دلم وشاد کنن واز این حالت در بیام .
میدونستم آقا میشناسنم هم من وهم همسرم هردو واقعا مهمان نواز وغریب دوستیم همه میدونن ولی اونام دیگه شورشو در آورده بودن واقعا که مهربانن آقا.
از اون موقع به بعد، هم من وهم همسرم خیلی قربون صدقه برخورد نمیکردیم وبرخوردمون کمی سردتر شد تا حد خودشون رو بدونن وجالب اینکه کلی کلاس میرفتن و این وسط ی چی میگفتن وباعث ناراحتی....
خانمی که الان درد دلتون رو خوندم یاد خودم افتادم واقعا درکتون کردم.
شمام عزیز جان وقتی زنگ میزنن با همسرتون مشورت کنین وخیلی خودتون رو مشتاق نشون ندین ویک بهونه چیزی بیارین اینکه نیستین قراره برین خونه مامانی ویا هر چی که خودتون صلاح میدونین ،نمدونم بلکم از خودشون بفهمن وکمی مراعات حالتون رو بکنن.
انشاءالله که امام رضام خودشون به مشکلات همه اعضای خوب کانال گوشه چشمی عنایت بفرماین. 🤲 🌺 🤲
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃 هنوز نتونستم خیانت همسرمو فراموش کنم
سلام عزیزم لطفاً پیام منم تو گروه بزارید من 37سالم همسرم 42سالشون من تو سن15سالگی عقد کردم 17سالم بود پسر اولم دنیا اومد
از همون اول خانه داری شوهرم بد دهن بود و دست بزن داشت زمان عقدمون شوهرم بازن همسایشون که دوتا بچه هم داشت ارتباط داشت
تا گذشت و بعد از خانه دارشدنمون پسرم دوساله بود به یک خونه اجارهای رفتیم ما با صاحب خونه تا حدودی رفت و آمد داشتیم
یک سال اونجا بودیم خونه خریدیم بعد چند سال پسرم 14سالش شد باز رفت وامدهامون شروع شد
همسرم از لباس پوشیدن این زن خیلی تعریف میکرد من دیدم اینجوری باهاشون قطع رابطه کردم
نگو بعد من خانم باشوهرم رابطه برقرار میکنن دوست میشن پیامهایی که به هم میدادن افتضاح بوده من فهمیدم و زنگ زدم به خانم فحش زیر وبالاش را دادم
الان 8ماه میگذره من هنوز حرفهاشون وپیامهاشون تو ذهنم داغون شدم عصبی میشم خودم نمیفهمم چی میگم بس که گریه کردم فشار خون گرفتم با شوهرم درگیر میشم با وجودی که الان سه تا بچه دارم باز هم شوهرم دست به زن داره تو را خدا راهنماییم کنین چیکار کنم که هم به اعصابم مسلط بشم هم
میترسم شوهرم دوباره با اون خانم ارتباط برقرار کنه چیکار کنم به نظر شمااینم بگم همسرم نزدیک به 8ساله اعتیاد داره وضع مالیمون هم خوب
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d