#پاسخ_اعضا
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
سلام در رابطه با اون خانم که شوهرش کتکش میزنه ...
بچه ها رو بردار و برو یه جایی که ندونه جاتون رو بعدم یه وکیل بگیر که تمام کاراهاتو برات انجام بده که خودت اصلا نخوای بری باهاش رو در رو بشی مهریه اتم بزار اجرا به پدر مادرتون هم بگید که راهش ندن و مواظب باشن .
تا کجا تا کی بخوای با همچینمردی زندگی کنی تو یه زن مستقل و متشخصی هستی
طلاق هم بالاخره دیگه یه راهی هست وقتی که دیگه ادم هیچ چاره ای نداره زندگی با عذاب که نمیشه ادم برای ارامش ازدواج میکنه .
برات ارزوی ارامش و خوشبختی دارم عزیز
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🌸 دلانه دختری #یازده_ساله که با مردی مسن ازدواج میکنه
آقاجان و ممد میرزا خیلی بهم عزت و تعارف می کردن….نمی دونم که آقاجان چی پرسیده بود از اون که یک نیم ساعتی حرف زد…. از کار کسب می گفتن و اوضاع مملکت ….. تا اینکه خان باجی با صدای بلند گفت : خوب یک صلوات بلند بفرستید که می خوام بریم سر اصل مطلب : با این صلوات خودش رشته ی کلام رو به دست گرفت و گفت : حتما می دونین که ممد میرزا اومده ببینه اینجا چه خبره و (به شوخی گفت ) آوردیمش تا مثل ما پا گیر و مرید آقاجان بشه ….(گلنسا چایی رو آورد ) پاشو …پاشو نرگس خانم خودت چایی رو بگیر که مزه بده ……بلند شدم و سینی رو گرفتم و اول به خان باجی تعارف کردم اونم با صدای بلند خندید و گفت معلوم میشه که ساده ای آخه دل منو که به دست آورده بودی باید جلوی ممد میرزا می گرفتی ..خوب حالا بده به من چایی رو برداشت و من رفتم پیش ممد میرزا و خم شدم اون بدون حیا نگاه عمیقی به من کرد تقریبا همه ی هیکل منو ور انداز کرد ….نمی دونم چرا اصلا برام مهم نبود انقدر همه چیز به نظرم مسخره بود و فکر می کردم که این کار شدنی نیست که احساسی نداشتم ….دوباره رفتم و نشستم …سکوت مجلس رو گرفت مثل اینکه همه به قول خان باجی یخ زده بودن حتی خودش ……..ممد میرزا چند بار گلوشو صاف کرد و همه فکر کردن می خواد حرف بزنه ولی چیزی نگفت :
تا خودم تصمیم گرفتم و به خودم نهیب زدم و مثل خان باجی که حالا عاشق مرامش شده بودم با جسارت با صدای رسا گفتم : آقاجان اجازه میدین من حرف بزن؟ به جای آقاجان خان باجی از خدا خواسته گفت : آره…..آره تو باید حرف بزنی مادر بگو حرف دلتو بزن تو بگو از همه بهتره ..نه آقاجان ؟ راست نمیگم ؟
آقاجان مکثی کرد و با تعجب به من نیگا کرد و گفت بگو دخترم این زندگی توس بگو …..
در واقع میشد گفت این یک حادثه ی بزرگ در اون زمان بود مگه دختر یا زنی می تونست در مورد خودش حرف بزنه حتی آقاجان که بسیار روشنفکر بود و نوع زندگی اش با دیگران فرق داشت هم هنوز نمی تونست کار منو هضم کنه
ادامه دارد
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
سلام در رابطه با اون خانمی که شوهرت دست بزن داره وهتاک وخسیس باید بگم عزیزم مهرت بزار اجرا وتا قرون آخرش بگیر
دریا وقتی سخره جلوش نباشه خروش داره وموج ولی وقتی به یه سخره بخوره اون موج برمیگرده وآرم میشه
شما هم از طریق قانون اقدام کن و جواب اون دوست عزیزمان که گفته بودن بچه ها رو بردار و برو جایی که ندونه
این کار نکن چون بعد بهت تهمت میزنه میگه فرار کرد از خونه
عزیزم یه بار که کتکت میزنه برو شکایت کن و برو پزشک قانونی همچین آدمهایی را باید با قانون روبرو کرد تا بفهمند یه من ماست چقدر کره داره
و اینکه عزیزم بچه ها رو بده به خودش چون بعد با بچه ها به مشکل میخوری تجریش دارم که میگم
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🌸 دلانه دختری #یازده_ساله که با مردی مسن ازدواج میکنه
🌸🍃
سلام دوستان عزیزم خوش اومدین..آسمان هستم..مدیر کانال...
دوستان دلانه دختری یازده ساله رو بخونید....
سرگذشتی جذاب و قدیمی😊
دختری که به اجبار با مردی مسن ازدواج میکنه...
اگر درددل،عبرت یا دلنوشته ای دارین برامون ارسال بفرمایید تا بدون نام در کانال قرار بدیم...
تمام دلانه ها بالای کانال سنجاقه..
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 #ایده_معنوی_اعضا
سلام بانوآسمان عزیز
ممنون از کانالای خیلی خوبت واقعا چن تا از سرگذشتها خیلی منو تحت تاثیر قرار داد و چشم و گوشمو باز کرد.
در مورد توسل به شهدا من خودم تجربه نذر شهید ابراهیم هادی و شهید حاج سعید سامانلو دارم.
من مشکل پلی کیستیک داشتم و حدود یه سال به دکتر مراجعه کرده بودم برای بارداری ولی نتیجه نگرفته بودم تا اینکه یه خانوم تو نی نی سایت نذر شهید هادی و شهید سامانلو رو عنوان کرد و گفت دست رد به سینه کسی نزدن
تا حالا و گفت منم امتحان کنم.
من اون ماه دکتر بهم گفته بود فولیکولت کوچیکه امکان بارداری نیس ماه بعد دوباره دوره درمان رو شروع میکنیم ولی من همون ماه حاجت گرفتم از این دو شهید بزرگوار و خدا پسرمو بهت داد😍
البته یه سری درملن خونگی هم داشتم ولی میدونم پسرم نتیجه توسل به این دوشهیده و ازشون یینهایت ممنونم.
حالا روش نذر: ۵۰۰ تا صلوات در حق حضرت زهرا سلام الله علیها فرستادم و ۵۰۰تا صلوات هم برای روح بزرگوار این دوشهید عزیز
.بعد دوشهید عزیز رو به حضرت زهرا سلام الله علیها قسمشون دادم و ازشون خواستم منو پیش خدا شفاعت کنن تا حاجت بگیرم و هروقت حاجت گرفتم یه خیراتی در حقشون میدم.
و از این نذر نتیجه گرفتم و خیرات دادم براشون.
امیدوارم همه حاجت روا بشن.
برای شادی روح این دوتا شهید عزیز و شادی روح امام و شهدا اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 من مطلقه هستم ولی......
سلام آسمان جان
اسمتون واقعا برازنده ی شماست عزیزدل...
یه روزی عاشق مردی بودم که فکر میکرذم اگر بهش نرسم دنیام آخر رسیده ..
خلاصه با اصرار خودم۱۵سالگی ازدواج کردم...
هنوز دوماه از ازدواجمون نگذشته بود که متوجه خیانت همسرم شدم..بله آقا با خیلیا در رابطه بودن و من نمیدونستم...
بابام گفته بود حق نداری طلاق بگیری چون دختری که طلاق بگیره مایه ننگ فامیله..
با کمک عموم طلاقمو گرفتم...
رفتم داخل یه خیاط خونه شب و روز کار کردم که خرج تحصیلمو بدم..
بعضی شبها از درد دست و تاول هایی که دستم میزد تا صبح بیدار بودم و گریه میکردم ولی باید خرج خودم و خونه و تحصیلمو در میاوردم...
هیچوقت کم نیاوردم..خلاصه با هرجون کندنی بود کنکور دادم..طراحی لباس خوندم..
مدرک گرفتم..
رفتم تولیدی های لباس و تحقیق کردم.. خلاصه کلی جون کندم به معنای واقعی اندازه۱۰تامرد کار کردم تا تونستم تولیدی کوچکی بزنم..
بعد۵سال هم بهترین تولیدی راه انداختم..
جوری که الان خیلی از اقوام دست به دهان موندن و تعجب میکنن..
زندگیمو گفتم برای خانمهای مطلقه که بگم طلاق آخر راه نیست عزیزان..
الانم یکی از همکارهام خواستگارمه...
بله درسته اشتباه کردم ولی بقول حشمت فردوس من نمیگم که من زمین نمیخورم،میخورم،ولی حتی اگر صدبارک زمین بخورم بازم بلند میشم...
حق نگهدار تمام خانمهای کانالمون😊
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃 ازدواج در سن ده سالگی مگه میشه آخه؟؟؟؟؟😔
سلام
من توی ی خانواده ای بزرگ شدم ک اصلا ازدواج زود رو بد نمی دونن
و خانواده شوهرم عروس رو نمی خوان فقط می خوان ارث خور داشته باشه.
من از شوهرم الان حاملم شوهرم میگه یا بچت رو می کشی یا بدون این که خودت به ببینیش برش می دارم میرم با دوست دخترم بزرگش می کنم
چون بچم دختره دوسش نداره
من نمی تونم ب کسی هم بگم دوست دختر داره میشه ب اعضای گروه بگی کمکم کنن ی راهی جلو پام بزارن
همش از شوهرم کتک می خورم اون روزی ی بار در ماه میاد خونع همش میره پیش دوست دخترش اما از اون طرف میگم طلاق بگیرم بچم چی میشهـ
همیشه یاد بگیرید زود ازدواج نکنین من تو ۱۰ سالگی از دواج کردم الانم ۱۴ سالمه بچه دار شدم سر ی از دواج زور
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100