eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
12.3هزار دنبال‌کننده
42.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 #زندگی_به_سبک_شهدا
🌸🍃 🍃زمستان سال ۱۳۶۲ بود و ما در غرب زندگی می کردیم ابراهیم از تهران آمد قیافه اش خیلی خسته به نظر می رسید معلوم بود که چند شبه که نکرده این را از چشمهای قرمزش فهمیدم. با این همه آن شب دست مرا گرفت و گفت: "بنشین و از جات بلند نشو. امشب نوبت منه و باید از خجالتت در بیام." 🔥آن زمان مصطفی را باردار بودم از جایش بلند شد را انداخت غذا را کشید و آورد غذای مهدی (پسر اولمان) را داد و بعد از اینکه سفره را جمع کرد و برد دو تا چای هم ریخت و خوردیم. 💕♥بعد رفت و رختخواب را انداخت و شروع کرد با بچه حرف زدن. میگفت: بابایی اگه پسر خوب و حرف گوش کنی باشی باید همین سر زده تشریف بیاری. می دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره. اگه امشب نیایی من تو نگران تو و مامانت هستم .بیا و مردونگی کن و همین امشب تشریف فرمایی کن." جالب اینکه می گفت :"اگه پسر خوبی باشی." نمی دانم از کجا می دانست که بچه پسر است. ✨هنوز حرفش تمام نشده بود که زد زیر حرفش و گفت: "نه بابایی امشب نیا بابا ابراهیم خسته اس چند شبه که نخوابیده باشه برای فردا." این را که گفت خندیدم و گفتم: "بالاخره تکلیف این بچه رو مشخص کن بیاد یا نیاد؟" کمی فکر کرد و گفت :"قبول همین امشب."🦋 بعد ادامه داد :"راستی حواسم نبود چه شبی بهتر از امشب؟ امشب شب تولد امام حسن عسگری (ع) هم هست." 🌿بعد انگار که در حال حرف زدن با یکی از نیروهایش باشد گفت:"پس همین مفهومه؟" دوباره خنده ام گرفت و گفتم :" چه حرفهایی می زنی امشب ابراهیم مگه میشه؟"✨🌱 مدتی گذشت که احساس درد کردم و حالم بد شد. ابراهیم حال مرا که دید ترسید و گفت :"بابا تو دیگه کی هستی! هم سرت نمیشه پدر صلواتی؟" دردم بیشتر شد ابراهیم دست و پایش راگم کرده بود و از طرفی هم اشک توی چشم هایش حلقه زده بود💕 پرسید:"وقتشه؟" گفتم :"آره." سریع آماده شد و مرا به رساند. همان شب مصطفی به دنیا آمد....😍 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 خانوم با سیاست بخون👇
❌اگر خونه مادرشوهرتون رفتید و مادرشوهرن باهاتون رفتار کرد و خواستید این موضوع را با شوهرتون درمیون بذارید ✅اینجوری بگیم : عزیزم میدونم که تمام تلاشت رو می کنی که به من تو خونه مامانت خیلی بهم خوش بگذره اما اتفاقی که امشب افتاد منو کرد امشب وقتی رفتیم خونه مامانت احساس کردم اصلا به نداره و حتی چند کلمه ای هم با من نکرد ❌اینجوری نگیم : میدونی چیه همتون مثل هم هستید حیف من که خودم رو کردم عروس خانواده شما شدم، مادرت که عین .... وقتی دلش نمیخواد منو ببینه مجبوری منو ببری اونجا که حال همه رو بد کنه دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
{ویژه شب دوشنبه} ❇️برای اولین با در فضای مجازی توسلی بسیار مجرب به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام برای جمیع حاجات عرض خواهم کرد. ✴️از (شب یکشنبه ای که فردایش دوشنبه است )تا شب دوشنبه ی بعدش هرشب قبل از خوابش وضوی کامل بگیرد و ابتدا نماز امام حسن مجتبی(در مفاتیح الجنان هست) را بخواند و بعد از فراغت از نماز دعای توسل را بخواند در دعای توسل وقتی به فرازی که متعلق به امام حسن علیه السلام است با همان زبان ساده ی خودش بگوید یا امام حسن مجتبی یا امام مظلوم و غریب کلید حل مشکلاتم در دستان شماست مرا دریاب و بعد دعای توسل را تا اخر بخواند سپس مبلغی به حد توانش به عنوان صدقه کنار بگذارد روز هشتم که ختم شد روز نهم صبحش تا ظهر مبالغ جمع شده را به یک فقیر بدهد 💠ان شالله در همان هفته به حاجت خود خواهد رسید البته اگر با اعتقاد و یقین قلبی و قوی انجام دهد. 💠بسیار مجرب است 📚مفاتیح الجنان لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100