#تجربه_زندگی
💚💚💚💚
سلام . میخاستم تجربه زندگی خالم وشوهرش بگم امیدوارم تو کانالت قرار بدی🙏
خالم وشوهرش سن کمی داشتن و باهم ازدواج کردند خالم ۱۵ سالش بود وشوهرش ۱۹ شوهرش نظامی هست خاله ی من دوسال ونیم عقد بود ودرسن ۱۸ سالگی عروسی کرد تو این دوران عقد مادر شوهرش خیلی دخالت میکرد و اینم میزاشت ب پای اینک دختر نداره (مادر شوهر خالم دوتا پسر دارن ک شوهر خاله ی من میشه بچه ی دومشون)واز سر دلسوزی خلاصه با خوب وبد مادر شوهر ساخت تا بعد چند سال رفتن سر خونه زندگیشون یک سال ونیم از عروسیشون می گذشت ک ی شب شوهر خالم ب خالم میگ من تو اداره ی خانوم دستبند ومدارک مادرشون دزدیده بودن من مامور شدم وافتادم دنبال کارای ایشون ولی نمیدونم چیشده ک یه هفته است همش بهم پیام میده هرروز میاد اداره هرچی هم میگیم داریم پیگیری میکنیم گوش نمیدن وهمش مزاحم من میشه وپیام میده من با این چیکار کنم ؟ خالمم ساده بوده میگه نمیدونم هرکاری میخای بکنی بکن . ظاهرا این خانوم مطلقه بوده وی دختر ۱۸ ساله داشته وخود خانم هم ۴۰سالش بوده واینک این خانوم از طریق پیام ب شوهر خالم باهاش وارد رابطه میشه و هرروز میومده تو ادارشون براش غذا میاورده و... خالمم هنوز اخلاق بچگانه داشته و متاسفانه اصلا سیاست نداشته وهمش بداخلاقی میکرده غر میزده و لجبازی میکرده درحالی ک اون خانوم درنهایت دلبری شوهر خالم ب دام خودش میندازه و صیغه ۳ماهه میشه تا اینک خالم متوجه میشه ومیبینه ی خانومی با ی ماشین برلیانس آبی رنگ میاد دنبال شوهرش ومیبرتش رستوران وکافه و.... وخالم شماره اون خانوم برمیداره وسایلش جمع میکنه ومیره خونه پدر بزرگم خالم با اون شماره تماس میگیره واون خانوم در کمال پررویی ب خالم میگ من شوهرت دوستش دارم والان مال منه تو میتونی طلاقت بگیری بری ومیتونی هم بمونی چون من قرار زن دومش بشم . خالم روز ب روز آب تر میشد وهمش گریه میکرد چون شوهرش خیلیی دوست داشت تا اینک بعد چند وقت شوهرش از خواب غفلت بیدار میشه ومیاد دنبال خالم ک ببرتش سر خونه زندگیشون خالم زود قبول میکنه وب خاطر فشار های ک مادر بزرگم ب خالم میاورد و حرفایی ک میگفت تو دشمن ب شاد شدیو کسی دیگ تورو نمیگیره با اینک خالم سنی نداشت و۱۹ سالش بود برای همین فوری قبول کرد و رفت شوهر خالم هم شمارش عوض کرد ک اون خانوم بهش زنگ نزنه اوضاع خوب بود تا اینک بعد ۶ ماه دوباره همون خانوم با پیگیری ب ادارشون شماره جدیدش گیر میاره ایندفعه ب عنوان اینک دخترم وابسته شده بهت گریه میکنه برات و.... اینا شوهر خالم برای بار دوم گول میخوره ایندفعه خالم خیلی سفت وسخت پای طلاقش وایمیسته و حتی تا پای امضای برگه طلاق میره ولی چون شوهرش دوست داشته واینک هرشب شوهرش التماسش میکرده ک برگرده وپیشش گریه میکرده ک پشیمونه و دوباره گول خورده وهمش برای خالم کادو میاورده وحتی روز زن براش گردنبند خرید ک طلاق نگیره خاله من هم با ایشون شرط میکنند ومیگن ک اگ دوباره اون کارو تکرار کنی ایندفعه طلاق نمیگیرم هم خودم آتیش میزنم هم تورو خلاصه شوهر خالم قبول میکنه وبعد خالم دوباره با اون خانوم تماس میگیره اون خانوم میگ تقصیر من نیست دخترم شوهرت دوست داره وهمش پیش من گریه میکرد ومن مجبور بودم دوباره با شوهرت رابطه برقرار کنم خالم ایشون رو هم تهدید میکنند ونمیزارن این خانوم برای بار سوم وارد زندگیشون بشه الان دوسال میگذره خداروشکر زندگی خالم وشوهرش عالیی وشوهرش براش میمیره و هنوز هم میگه پشیمونه معذرت خواهی میکنه از خالم . ببخشید طولانی شد حیف بود نگم دوستون دارم😘😘😘😘😘
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی 🍀
سلام گلی عزیزم میخواهم بگم هیچ وقت دیر نیست البته گاهی حسرت میخورم که چرا اون زمان که وقتش بود این کارو نکردم حالا بگم که
من تا سوم دبیرستان درس خوانده بودم یعنی ی اتفاقاتی افتاد که با اون حال که شاگرد اول مدرسه بودم دیگه درس نخوندم که خودش ی داستان داره خلاصه با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردیم اون موقع چهار ده سال پیش یکی از خواهر شوهرام پشت کنکوری یکی دیگه سال اول دانشگاه بود خوب من زود باردار شدم و چون خیییلی ناراحت درس نخوندنم بودم به جاش خیلی کتاب میخوندم انقدر که با جابجا کردنش مشکل داشتم ولیییی تا با خواهر شوهرا راجع به چیزی نظر می دادم میگفتن ما استادمون گفته تو از کجا میدونی هر وقت این رو میگفتن احساس میکردم ی کتری آب جوش میریزند سرم خلاصه به همسرم گفتم میخواهم درس بخونم چون خودش لیسانس داشت و هیچ کاربردی مدرکش تو زندگیش نداشت میگفتن نههههههه بگم ایشون هم وقتی با هم آشنا شدیم دانشجو بود. شاید دو سه سال راضی شدنش طول کشید میگفت پدر و مادرم بفهمن ولم نمیکنن حوصله غر زدنشونو ندارم با مکافات و گریه زاری راضی شد که بخونم ولی نذارم خانوادش بفهمند. شروع کردم☺️☺️☺️ الان لیسانسم و گرفتم اعتماد به نفسم در مقابل خانواده همسرم بالا رفته خواهر شوهرام تا مقطع فوق و یکیشون تا دکترا خوندن و این تحقیراشون باعث شد منم بخونم البته به خاطر دخالت هاشون خیییلی کم رفت آمد میکنیم دخالت تا اونجا که به همسرم گفتن چرا تو گوشیت عزیز سیوش کردی پاکش کن کی اومده که عزیز شده و مجبور کردن اسممو پاک کنه تا چند سال اسمم سیو نبود الان دیگه برام مهم نیست که فکر میکنند من بیسوادم یا روزی بفهمن مدرک گرفتم مهم اینه که همین همسرم که با گریه موافقت کرد برم درس بخونم با افتخار از مدرکم صحبت میکنه☺️☺️
راستی یادمون باشه کسی که مدرک تحصیلی نداره بی سواد نیست و هر کی مدرک داره با شعور نیست این ماییم که تصمیم میگیریم با شعور و با معرفت باشیم نه متعلقاتمون دوستتون دارم😍
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
سلام من ی دختر مجرد 18 ساله هستم ی خواهر 16 ساله و برادر 2ساله دارم پدرم 40 سالشه و مادرم 35 ساله . وقتی 4 سالم بود پدرم به مادرم خیانت میکرد و همش دعوا و کتک کاری داشتن . 7 سالم که شد متوجه شدم مادرم با پسر دایی پدرم رابطه داره خیلی ناراحت شدم حتی اونا رابطه ام دارن مادرمم شک کرده که من خبردارم ولی به روم نمیاره من با این خانواده احساس تنهایی و بدبختی میکنم خیلی کمبود مجبت دارم چنوبار دست به خودکشی زدم تمام بدن و دستام اثار خودزنی هست چون ناراحت میشم واقعا و افسردم و دلم میخواد کسیو پیدا کنم منو دوس داشته باشه مثه خانوادم به فکر خودش نباشه یا اینکه بمیرم . همیشه حس میکنم تنهام هروقت پسردایی پدرمو میبینم عذاب بیشتر میکشم و این راز باعث شده من خوردشم و به کسی نمیتونم بگم چون زندگی خواهرو برادرم خراب میشه لطفا وقتی همدیگه رو دوست ندارین جدا بشین ولی جلو رو بچهاتون خیانت نکنین الان من یک جسم خالی با روح مرده ام
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
با سلام خدمته همه خانمهای عزیز و گلی جان .من 43 ساله دوتا بچه 20 و16 ساله دارم .10ساله پیش متوجه شدم که بهم خیانت کرد زمانی که فهمیدم همسرم خیلی شوکه شده بود که من چطور فهمیدم .چون 2سال با ی زنه مطلقه که قبلا با دوستش بوده اشنا شده بود وصیغه کرده بود که خوده این زن وقت وبی وقت به شوهرم پیام میداد واعلام حضور میکرد شوهرم خیلی محتاط عمل میکرد طوری که من اصلا نفهمیدم سر وقت میرفت سر وقت میومد اصلا اخلاقش عوض نشده بود .این بود که زنه کلافه شده بود وبه قدری پیام داد که من متوجه شدم وگوشی همسرمو چک کردم .خلاصه خودتون میدونید زندگی من تبدیل به جهنم شد .خلاصه 10سال جنگیدم .زنه وشوهرم ی طرف شدن من ی طرف همسرم گفتن که هم تورو میخوام هم اونو من قبول نکردم .خونه ماشین مهریه خرجی همرو ازش گرفتم ولی طلاق نگرفتم الان حدود دوساله با اون زندگی میکنه وروزی نیست که خواهش تمنا نکنه واسه برگشت ولی من قبول نمیکنم گفتم تو غروره منو شکستی .فقط طلاق نگرفتم به خاطره بچه هام .واز همه مردها هم متنفرم .بگذریم فقط از شما خانمهای عزیز خواهش میکنم سریع تسلیم نشید وحرف طلاق رو نزنید همین زنهایی که میان خراب میشن رو زندگی ما از مریخ که نمیان اینها هم کسانی هستن که به هر دلیلی طلاق گرفتن بعد اومدن مثل لاشخور افتادن تو زندگی ما وبچه هامون .تو رو قران اگر خدایی نکرده کارتون به جدایی کشید وبعدش خواستید ازدواج کنید حداقل تحقیق کنید که اقا زن وبچه نداشته باشه نرید پا بزارید رو خرخره ی ی زنه بدبخت .ما همگی داریم شبو روز شوهر واون زنه خرابی که زندگی ما وبچه هامونو تیره تار گرد نفرین میکنیم .خدایی نکرده نفرین ی خانواده پشته سرمون نباشه ما زنها به همدیگه رحم کنیم مردها هیچ غلطه اضافه ای نمیکنن .این زنه از خدا بی خبر که زندگی منو بچه هامو از مون گرفت .هم شوهرش بهش خیانت کرده بود با ی بچه طلاق گرفته طوری دلبری کرد وشوهره منو از راه به در کرد که هر کس شنید شاخ در اورده بود چون شوهر من خیلی به زندگیش تعهد داشت .موفق باشید🏵️🌸🌸
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
سلام. من دختری هستم سی و دو ساله؛ کمتر از یک ساله که ازدواج کردم رفتم یکی از کشورهای اروپایی برای اقامت خودم و همسرم.. که وقتی برگشتم با خیانت های پیاپی همسرم مواجه شدم دلم خیلی شکست که من رفتم برای زندگیمون تو سختی و غربت و کلی کار سخت کردم و همسرم اینجا خوش وخرم بوده و یه لحظه به من فکرنکرد وقتی برگشتم به جای تموم کردن کاراش آنقدر ادامه داد تا من فهمیدم و با دوست دخترش درگیر شدم و اون دختره اشغال با هرزگیتمام جواب منو داد و اصلا پشیمون نبود از اینکه وارد زندگی من شده ..
همسرمم طرفاونو گرفت و منو له کرد الان خیلی غرورم جریحه دار شده و دلم شکسته نمی دونم چرا آمادگی ازدواج ندارند ازدواج میکنند وقتی می خوان مجردی زندگی کنند چرا یکیمثل منو بازی می دن حالمخیلی بده هرروز کلی گریه میکنم همسرم هم هر چی لیاقت دوست دخترشه به من نسبت می ده و اصلا حرمت منو نگه نمی داره تازه به خاطر این خانم منو کتک زد اونممنی که کسی از گلبالاتر بهم نگفته بود تا به امروز . به خدا سپردمشون
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
💚💚💚
سلام گلی عزیز.نمیدونم دیگران ازکجا پیام میدن بهتون ،من ببخش از پیویتون مزاحم میشم.یه تجربه داشتم خواستم دوستان استفاده کنند ما سال ۸۴ یه مقدار وام وپس انداز داشتیم خواستیم یه زمین بخریم تیکه تیکه بسازیم بریم توش.یه روز (که کاش هیچ موقع نمیومد)برادر شوهرم که از ما بزرگتر شوهرم میبینه میگه بیا شریکی بگیریم.شوهرم به من گفت ولی من موافقت نکردم (از آنجایی که اون موقع ها شوهرم نسبت به خانوادش نظر مثبتی داشت وفکر میکرد اونا خیلی خوبن ومن میخوام از هم جداشون کنم البته اینم بگم من هم روی مخالفتم زیاد پافشاری نکردم چون گفتم فردا روزی مستاجربمانیم همش شوهرم سرکوفت میزنه،هرچند ما به پول اونا نیاز نداشتیم)خلاصه زمین گرفتیم طبقه ی اول ساخته شد واونا رفتن توش باز من احمق باربندیل بستم رفتیم خونه ی پدر شوهر تا اینکه بالا روبسازیم.حالا باچه مکافاتی بالاروهم ساختیم ماهم اومدیم اونجا.همون جاریم که اولش گفته بود اگر این برادر تون نبود ماصاحب خانه نمیشدیم چه بلایی به سر ماآورد فقط خدا میدونه (چون برادر شوهرم آدم بی عرضه و کم فکری بود)ولی بدش اینقدر مارو اذیت کردن به هدف اینکه ماازاونجا فرار کنیم .جاری من یه آدم فوق العاده حسود بی رحم .برادرشوهرم هم بسیار بی رحم و حقه باز. اوایل ازدواج ماهمیشه روی خانواده ی شوهرم خونمون دعوا بود ولی بعد از این شراکت شوهرم خانوادش شناخت الان از هیچ کدمشون خوشش نمیاد ولی چه فایده زندگی وجوانی من پیش این آدمهای کثیف طی شد از زندگی خیلی عقب موندیم اینا بانامردی به زندگیمون آتیش زدن.شوهرم آدم کاری ولی چه فایده ماهمش درجامیزنیم. کسایی که ده سال بعد ازماازدواج کردند سه برابر ما ازنظر مادی جلو هستند ولی ما به خاطر اعتماد بیخود و سادگی خودمون هنوز توی پله ی اولیم.من آدم مادیاتی نیستم ولی الان ماشااللله یه پسرم ۱۸ سالش اون یکی ۹ سالش، خونه ی یه خابه نقلی اذیت میشیم حتی یه سواری نتونستیم تهیه کنیم یه مهمونی بتونیم بریم این کمبودها اگربه خاطر این آدمها نبود درد نداشت خیلی ها مثل ما هستند ولی چون اینا آتیش زدن به زندگیمون درد داره.ازاین طرف هم اگر بخواهیم خونه روبفروشیم واز هم جداشیم پولی نداریم بزاریم روش اندازه ی همین خونه رو بخریم.خداروشکر ولی خواهرا دردبی درمان همیشه جسمی نیست. به حق خودشون قانع نیستن بااینکه ۱۵ سال این آقا ماشینش میزنه حیاط از زیرزمین استفاده میکنن ماازپشت بام به عنوان حیاط استفاده میکنیم بااینه حیاط بزرگ ولی قالیشو میاره پشت بام میشوره.الان فقط توی کوچه یه احوال پرسی باهاشون میکنم یعنی دلم وانمیشه یک کلمه بیشتر باهاشون صحبت کنم ولی بااین حال باز پرو هستند.اینا بویی ازخدا نبرده اند.الان بزرگترین آرزوم فقط این ازاینا جدابشیم بریم ۵ سال یکبار هم نبینمشون.۱۶ سال دعا میکنم ولی خدا مشکلم حل نمیکنه خیلی نذرا کردم نمازها خوندم دعاها خوندم ازشر اینا خلاص بشیم ولی نشد.یه تجربه اینکه هیچ وقت شراکت نکنید هیچ کس قابل شناخت نیست بعدن حل کردنش مکافاته. اگر آقایون هم این متن خواندن یه توصیه به اونا دارم بعد از ازدواج جوگیر نشید سنگ خانواده رو به سینه بزنید با چشم باز قضاوت کنید نه با احساس.همه ی خانواده ی شوهرم من درمقابل ما حساب کتاب دقیق داشتن ،راضی نبودن شوهرم پیشرفت کنه،بسیار حسدون،ولی شوهرم این دیر فهمید.ممنون میشم بزاری کانال.همه خیرها وخوبیها نصیبتون بشه❤️❤️💙💙🌹🌹
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
سلام ممنون از کانال خوبتون❤️.من ۵ماهه که عقدم و توی این مدت تجربه های زیادی کسب کردم که به خواهر خودم که مجرده میگم.
۱-رفت و امد تو این دوران باید نرمال باشه.
۲-مدت عقد حداکثر ۶تا ۹ماه باشه.
۳-بدی همسرتون یا اگه به مشکلی بر میخورید رو پیش خانوادتون نگید چون ممکنه بحث پیش بیا(البته اگه عیب بزرگی از نامزدتون دیدید یا مشکل بزرگی بینتون هست حتما به خانوادتون بگید.
۴-از خانواده خودتون پیش نامزدتون حتی گله هم نکنید.به طور غیر مستقیم به نامزدتون بگید که موظفه تو این دوران هر ماه بهتون خرجی بده.البته من هیچ وقت اشاره ای نکردم خود نامزدم پول میریزه ب حسابم.حتی اگه کم هم هست خوشحال میشم که وظیفش رو میدونه.توی دوران نامزدی با نامزدتون فوق العاده رمانتیک برخورد کنید نه اینکه خیلی محبت کنید که دیگه واسش عادی بشه .چون این دوران خاطره یک عمر زندگی تون میشه.و در اخر اینکه پیشه شوهرتون همیشه با نشاط و شیطوون باشید
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
سلام وقتتون بخیر🌹🌹🌹
مرسی از کانال خوبتون
اول از همه این که بگم اینکه آقایون توخونه کار کنن منظور این نیست که کار خونه بککن و زن تمام باشن ولی خب ما خانم ها هم از نظر روحی وجسمی انرژی و کمک میخوایم من خودم سعی میکنم کارای مردونه رو به همسرم بگم که انجام بده مثل پاک کردن شیشه های پنجره بالا رفتن از چهار پایه و کارای سنگین,و البته یه سری کارایی که به نظرم یه آقا خوبه کمب بلد باشه تا وقتی خانم بیحال بود و مریض بتونه انجام بده تا لنگ نمونن.... کمک حال بودن تو یه سری کارا,ولی ما خانما جوری بیان میکنیم که مردمون یا جبهه میگیره یا از رو اجبار انجام میده. میخوام چندتا از مثال هایی که خودم به کار بردم تا منظورم و درست بیان کنم بگم،و این که ما نامزدیم و من خواسته هامو اینحوری بیان کردم👇
✅ مثلا به همسرم گفتم وقتی خونه ای و من تو آشپزخونه تنها خب حوصلم سر میره و تنهایی کلافه میشم دوست دارم کنارم باشی و انرژی ,بگیرم(البته اگه مشغول کار مهمی نباشن)
✅یه شب که خونه مادرشوهرم خوابیده بودم,صبح که پاشدیم چون آقایی خیلی عجله داشتن که برن سرکار و منم برسونن دانشگاه,من پاشدم و طبق روال عادی کارامو میکردم تا حاضر شم البته سعی ام میکردم سریع باشم که نگه تو اصلا عین خیالت نیست دیره.اما خب چن سریع تر حاضر شدن هم صبحونه رو حاضر کردن هم جاهارو جمع کردن از اون به بعد چه کم چه زیاد کمک مکنن ,یعنی منظورم اینه پا به پای همسرتون برید, از خودتون نزنید که حالا دیر شده من همه کار رو بکنم و اینجور وقتا بزارید نگفته خودشم پا به پاتون میاد
✅ این که ما خانما خونه رو هر روز تمیز میکنیم و کاراشو انجام میدیم و هر ده دوازده روز یه بارم خیلی اساسی تمیز میکنیم که کارای سنگین داره اینجور وقتا بزارید روزایی که همسرتون خونس انجام بدین که تو کارای سنگین کمک باشن,و نگید بیا اینو بردار یا این کارو کن مثلا بگید کوچه شلوغه نمیتونم برم دم پنجره ولی میخوام پنجره رو پاک کنم,اینجاس که خودشون میگن بده من پاک کنم,یا مثلا من از همسرم خواهش کردم که هر دفعه که میخوان برن حموم قبلش دستشویی هم بشورن که یه کار مردونس,
✅یه چیز دیگه هم وقتی یه روزایی بی حالید و خسته اون روزا به خودتون استراحت بدین و قطعا همسرتون این موضوع رو درک میکنه, تازه تو اون روزا بیشتر کمک حالتون میشه,خودتون و موظف نکنید با حال مریض پای ظرف شویی یا گاز بایستید,البته نازم چاشنیش کنید
✅یا مثلا من جای این که بگم غذا یاد بگیر و کمک کن تو غذا گذاشتن.گفتم بیا مسابقه آشپزی بزاریم😋😜اینحوری شد که شدیدا استقبال کردن آقایی هم یه سرگرمیه هم این که وقتی سختی کارو خودش حس میکنه و جاهای دیگه حتی کوچیک کمک حالم میشع,یا مثلا شرط ببندین که هر کی باخت ظرفارو میشوره,درواقع هیجان و شیطنت و قاطی کارا بکنید و اینجوری تو مواقع دیگه هم خودجوش میان کمکتون
✅در مورد کمک کردن موقع مهمون داشتن هم به نظرم اولش هیچی نگیدببینید رفتار خود همسرتون چه جوریه و بعدش تو خلوت ازش خواهش کنید که خب زشته من جلو مرد نامحرم همش دولا بشم و معذبم اونجاس که خودشون دیگه کمک میکنن,البته مردا به خاطر اقتدارشون زیاد جلوی خانواده ها کار نمیکنن شما هم حساس نشین وقتی کسی کمکتون هست نیازی نیست باشن اماخب تو قضیه پذیرایی و واقعا زننده اس یه خانم هی دولا بشه جلو نامحرم
تمام این چیزایی که گفت جزییاتشم بسته به هر زندگی فرق میکنه که مثلا آقا چه مدت زمانی تو خونه هستن و یا این که خانم شاغلن یا نه,ولی در کل نوع بیان خیلی مهمه
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
با سلام و خسته نباشید بابت بوجود اوردن این کانال خوب و مفید.من دوازده ساله که ازدواج کردم و خداروشکر که دچار دخالت خانواده ها توی زندگیم نشدم،من خودم کلا توی زندگی مشترکم زیاد چیزایی که ممکنه بد باشه مثلاً اگه شوهرم اخلاق بدی داشته باشه یا اگه کار بدی کرده باشه و کلا چیزایی رو که به مذاقم خوش نیاد و بحثهای بینمونو برای احدی تعریف نمیکنم چون وقتی برای کسی تعریف میکنیم طرف مقابل که در زندگی ما نیست و از دید خودش به ما مثلاً میخواد کمک کنه و گاهی اوقات حالت دخالت به خودش میگیره.به نظرم نباید با افراد خارج از زندگی مشترکمون صمیمی باشیم که هر چیزی رو تعریف کنیم من خودم در اطرافیانم دیدم که یه دختر چقدر با مامانش و خواهراش در ارتباطه که به جز مسایل جنسی همه چیزو تقریباً میگه و اونا چطور مشاوره میدن که گاهی اوقات حالت دخالت داره و برای دختر تصمیم میگیرن که اصلاً این رفتار خوشایند نیست.من خودم وقتی در جمع خانواده شوهرم و یا حتی خانواده خودم هستم اگه تصمیمی بگیرن که حالت دخالت داشته باشه در جمع نظرم رو میگم ولی اگه دیدم زیاد طولش میدن وقتی خودم و شوهرم تنها شدیم دوباره نظرم رو میگم و با هم مشورت میکنیم و تمام جوانب رو در نظر میگیریم و مؤدبانه طوری که طرف مقابل از دستمون ناراحت نشه تصمیممون رو بهشون میگیم.ممنون خوندین
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه_زندگی
ممنون از کانال خوب شما و لطف اعضای کانال که بی دریغ تجربیاتشونو به اشتراک میذارن🌹🌹 میخام یه نکته ای رو به عزیزان بگم اونم اینکه اگه دوستانمون میگن ما همه لباسام و کفش و کیف و لباسای همسرم و دستبند و ساعت و اینارو ست میکنیم لزوما به این معنی نیست که دایم توی پاساژ و بوتیک دارن تاب میخورن و خرید میکنن!!!😳🤔
ولی بنظر من علاوه بر اینها برای اینکه شیک باشین لازمه تمیز و اتو کشیده و مرتب باشین وگرنه ست کردن لباس هم با رنگای متضاد ( سفید و مشکی، قرمز و مشکی، زرشکی و طوسی) میتونه قشنگ باشه هم بارنگای مشابه( آبی و سورمه ای و آسمونی ، ارده ای و خردلی و قهوه ای) و اینا...
بنظر من مهمتر اینه که تمیز ، خوشبو( چه ادکلن و عطر چه کرم مرطوب کننده و چه حتی بودی دهنتون)، با آرایش ملیح و مناسب موقعیت، با لبخند، اتو کشیده و .. باشین!!
اینها شروط لازم هستن و نه کافی!☺️😉😉
جدای از اینا قلبا بهتون میگم دوستان شیک بودن و پاکی و نجابت باطنی رو هیچ وقت از یاد نبرید...
من توی دوران عقد تقریبا به ندرت با مانتو و تیپ تکراری رفتم خونه مادرشوهرم همیشه هم بهترینارو پوشیدم ولی این باعث شد پشت سرم بعضیا بگن ادا و اطوار داره و قر داره و از این حرفا... 😳😏
بهرحال من برای تثبیت انتخاب همسرم و احترامی که برای اون و خونوادش قایل بودم اینکارو میکردم تا اینکه بخام تیپ و ظاهرمو به رخ کسی بکشم!!
و جالبتر اینکه الان جاری کوچیکم که چندماهی عقد کرده مداااااام مانتو میخره و تیپ عوض میکنه😂😂😂 و البته خیلی از کارا و رفتارای منو تقلید میکنه😁😜 والاااااا..
اما اگه ذاتش رو نجیب تر کنه توی دل برو تر میشه تا تیپش رو جدیدتر کنه😕😐پس بدونین عزیزان تیپ زیبا الزاما شما رو دوستداشتنی تر نمیکنه هرچند که قطعا مهمه و بی تاثیر نیست.
ممنون خوندین🙈
شاد و شک باشید
🍃...@Sofreyedel...🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 برشی از یک زندگی
#تجربه_زندگی
برشی از یکزندگی
سلام ب همه خوبا و دوسداشتنیا
نوشته من در مورد زندگی خاهرمه
خونواده ما و خاله ام اینا خیلی با هم خوب و صمیمی بودیم خیلی زیاد ب قول معروف خونه یکی بودیم
تا اینکه خاهرم ،شد عروس خاله ام
ما هم با توجه ب شناختی ک ازشون داشتیم تو سند ازدواج هیچ شرطی ننوشتیم
تا الان ک با گذشت دوسال از زندگی مشترک خاهرم ،اجازه نمیدن ک خاهرم سر کار بره و دلیلشونم اینه ک توسند ازدواج چیزی ننوشتیم در حالی ک ما با هم شرایطو گفته و اونا قبول کردن
خاهرای گلم ،ما ساده لوح بازی در اوردیم و الان داریم چوبشو میخوریم
خاهش میکنم ،شماها مثل ما نکنین
تعیین محل زندگی،حق کار،ادامه تحصیل و حتی کوچکترین مورد رو تو سند ازدواج بنویسید تا بلائی ک سر خاهر من اومده باهاش مواجه نشید
شاد و تندرست باشید
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
#تجربه_زندگی
🌸🍃🍃🍃
🍃سلام بر خان آسمان با کانال خوبتون
تجربه زندگیم براتون بگم
من با مردی ازدواج کردم 12سال از خودم بزرگتر بود مردی که با سی خورد سال اما تمام اختیارش دست مادرش و خواهر کو چک بود
الان که 14 سال از زندگی مشتر کمان میگذر خودش فهمید حرف های خانواده اش جز بد بختی برای خودش زن و بچه هاش چیزی عایدش نشده
می خواهد به خانم توی گروه بگم اگر خانواده شوهرشون دخالت توی زندگیشون می کن
فقط باید صبر داشته باشن با صبوری به شوهرشون نشان بدن که خانواده اش چه طوری آدم های هستن
زندگی برای خودتون سخت نکنید
به خدا اگر صبر داشته باشید خودش کمکتون می کنه
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100