#درد_دل
🍀🍀🍀
✅ از زمانی که خیلی بچه بودم یادمه که خیلی توجه کسی رو به خودم جلب نمی کردم. من بچه ی کوچک خانواده بودم و بعد از یه پسر پر شر و شور و خوش زبون به دنیا اومده بودم.
به لحاظ زبانی اگر چه به خوبی برادرم نبودم، اما مشکل خاصی هم نداشتم.
خوب یادم هست که از همون ابتدا آماج مقایس های جورواجور بودم. از نوع حرف زدن گرفته تا راه رفتن و غذا خوردنم.
بنظز خودم بچه ی خوبی بودم اما نمی دونم چرا کسی تشویقم نمی کرد. مرکز توجه هیچ سی نبودم و تا حد زیادی برادرم رو علت این مشکل میدونستم.
حس می کردم ازش بدم میاد و آرزو می کردم نبود تا من هم کمی دیده می شدم.
به مرور با بزرگتر شدنم، حس عجیبی رو همواره با خودم حمل می کردم. احساس غریبی که به من می گفت ” تو به اندازه ی کافی خوب نیستی”
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
سلام
پیاممو بخونید لطفا🙏🙏🙏
برخلاف بقیه که از تجربه گفتن من میخوام از مشکلی که برام پیش اومده بگم
من ۲۲ سالمه مجردم از لحاظ قیافه هم خداروشکر چهره زیبایی بهم داده در یک خانواده سخت گیر بزرگ شدم و بخاطر همین دانشگاه هم نذاشتن برم تا به الان ۴خواستگار داشتم و چند خواستگار دیگه که اصلا خواستگار حساب نمیشه تلفنی ن گفتیم که به همشون جواب رد دادم چون ن قیافه داشتن ن بعضیاشون اخلاق مناسب
خانوادمم نمیزارن راحت زندگی کنم از عمرم لذت ببرم تنها بیرون نمیرم ن تفریح ن چیزی درست مثل زندانی ها...
سر خواستگارا هم از خانواده ها خیلی تیکه و کنایه شنیدم ک منتظر کیه؟؟! چرا نمیره؟؟ و.... بخاطر همین کنایه ها و حرف ها و نگاهای سنگین من خواستگارمو مخفی میکنم کسی چیزی نگه شاید بگید ۲۲سال سنی نیست!!!
بله منم میدونم سنی نیست ولی ادم با یک حرف یا یه رفتار پیر میشه،میشکنه
و دیگه تحمل اخم بقیه هم براش دشوار میشه
تو خونه هم حس میکنم یه جوری برخورد میکنن اگه ازسر نگرانی هم باشه باز برا من سنگینه
تو زندگی خیلی مشکلات تحمل کردم از هف سالگی پرستاری مادرمو کردم، خواهرمو ترو خشک کردم، خونه داری کردم شاید باورتون نشه ولی یه بچه ابتدایی بودم ک کارم ب ترو خشک کردن مادرمم کشید یه مادر افسرده وعصبی ک سر چیزای خیلی بیخودی سرم داد میزد دعوام میکرد کتک میزد ولی من با یه گریه زندگیمو میکردم ب کار خونه و مدرسم میرسیدم پدرمم سر گار میرف کاری نمیتونست کنه خیلی مشکلات دیگه و سنگین بود ک اگه بگم جا نمیشه.
مادرم الان بهتره ولی مشکلاتم عوض شده ک ارامشمو انگیزمو روحیمو ازم گرفته
اینارو گفتم که اگر زندگی خدا بهتون داده خانم خونتونید قدر زندگیتونو بدونین بخاطر یه دعوا، یه دلخوری، یه کنایه مادر شوهر یا جاری و... زندگی مثل عسلتونو برا خودتون تلخ نکنید
خدا دوستون داشته ک بهتون زندگی بخشیده اولاد داده برا هر نفسی که میکشید خداتونو هزار مرتبه شکر کنید
من بخاطر همین زندگی ک شما ازش ناراحت یا دلخورید چها ر پنج ساله دارم نگاه سنگین و حرف و کنایه میشنوم و مشکل اعصاب پیدا کردم و واقعا تحمل این زندگی برام سخت شده دیگه نمیتونم ادامه بدم
ازتون میخوام هر لحظه که به یاد حرفم افتادید یا سر نماز برای منم از ته دل دعا کنید من محتاجم به دعا تون شاید خدا با دعای شما به زندگی من و دل پر اشوبم نظری کنه 🙏
الهی همیشه خوشبخت بمونید کنار عزیزانتون❤️
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
🍀🍀🍀
سلام به همه ی عزیزای کانال
من هفت ماهه عقد کردم قبلا هم تجربه های زیادی رو فرستادم تو کانال
اینبار خواستم یکم درد و دل کنم
من انتخاب همسرم بودم و خب مادر شوهرم ناراضیه بهم احترام میزاره ولی وقتی نباشم پشتم حرف میزنه و اعصاب همسرم رو داغون میکنه
اون دلش میخواد من مثل نوکر تمام وقت کار کنم براش به قول خودشون میخواد منو باب میل خودش درست کنه ولی من بچه نیستم من تا الان نه بی احترامی کردم نه اینکه کمکش نکردم توی تموم مدت خونه تکونی کمکش کردم
اگه من ظهر از خستگی بخوابم ناراحت میشه یا زیاد تو گوشی باشم ناراحت میشه همش تیکه و کنایه میزنه من همیشه بهش محبت میکنم براش بی مناسبت کادو میخریدم
اما امروز فهمیدم به همسرم گفته تا عروسی نکردین حتی هزار تومن براش خرج نکن
من بخاطر قلبم باید بستری بشم اما مادر شوهرم میگه وظیفه پدرمه که خرج منو بده یا حتی منو بستری کنه، خیلی دلم شکسته ولی فقط بخاطر علاقه به همسرم سکوت میکنم
دارم رو خودم کار میکنم که هرکس باید برای خودش زندگی کنه و من نمیتونم تموم عمر وقتم رو صرف رضایت مادر شوهرم بکنم هرچند با دخالت هاش زندگی منو تا طلاق برده ولی من با صبوری و مهربونی شوهرم رو سمت خودم نگه میدارم
یجا خوندم خدا هیچ دل شکسته ای رو تنها رها نمیکنه ❤️
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
💚💚💚
شوهرم گوشیش رمز داره، هیچ وقت هم رمزشو به من نمیگفت، میگفت یه وسیله شخصیه، یه روز گوشیشو گذاشت رو میز و با عجله رفت دستشویی منم رفتم سر گوشیش سریع با گوشی خودم از روی همه پیامهاش عکس گرفتم و بعدا که خوندم فهمیدم چه حرفایی بینشون بوده، بعد که به مادرشوهرم گفتم، گفت چه اشکالی داره فامیل اند تازه قبلا هم همو میخواستن و با هم بودن، اصلاااا مشکلی نداره، (خب اگه دخترخالشو میخواسته نمیدونم چرا خواستگاری من اومدن😑) وقتی گفتم میرم همچیو بهشون میگم کلی ترسید و به پسرش هشدار داد، بعد شوهرم رمز گوشیشو برداشت و رابطمون بهتر شد یه روز شنیدم توی بالکن داره با دخترخالش تلفنی حرف میزد، منم رفتم همه پیاما رو به شوهرش نشون دادم و کلی گریه زاری کردم که خیلی وقته این دوتا با هم اند سر ما رو شیره زدن، از شوهرم جدا شدم اونم از شوهرش جدا شد مهریه من یکمی سنگین بود شوهرم الان درگیر مهریه من هست، با دختر خالشم ازدواج نکرد!
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
سلام خوبین
من یه دختر ۱۸ سالم ک تازه عروسی کردیم
منو همسرم خیلی خیلی عاشق همیم خیلی زندگیمون دوست داریم خیلی بهم وابسته اییم ولی یه مشکل خیلی بزرگ تو زندگیم دارم😭😭من طبقه بالای خونه مادرشوهرم میشینم خانواده شوهرم مخصوصا مادرش خیلی کلافمون کرده هرشب هرشب باهامون دعوا میکنه به بهونه های مختلف و چرت دیگ کم آوردیم دیشب سر اینک چرا ساعت ۳رفتم خونه بابام و ۱۲ شب اومدم با اینک دختر خودش ۹ صبح اینجاست صبحونشم اینجا میخوره ولی با این حال دعوا راه انداخت بد بخت شوهرم دیگ کم آورد قلبش گرفت و تا خود صبح بیمارستان بودیم😭😭آرامشون گرفته شوهر بدبختمم دیگ کم آورده داره زندگیمون از هم میپاچه خودمم تا خود صبح گریه کردم یه بحث کوچلوم هر از گاهی باهم داشته باشیم صدامون بالا بره زود میاد بالا ک مینمون بدتر کنه خودشو میزنه به مریضی هیچکس نمیتونه بهش هیچی بگه🙂 تروخدا بهم کمک کن من خیلی زندگیم دوست دارم ولی دیگ کم آوردم دیگ نمیتونم باهاس بسازم از یه طرفم من همیشه بهشون احترام میزارم هربار دعوا میکنه فرداش یا پس فرداس میرم پایین اصلا به روشون نمیارم ولی نمیدونم چرا انقدر بی چشم و رو هست برام دعا کنید
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
🍃🌸🍃🌸🍃
من تازه ازدواج کردم ولی اصلا همسرم بهم توجه نمیکنه هیچ کلمه عاشقانه ایی تو این ۲سال زندگی ک باهاش داشتم نشنیدم 🥺هیچ محبتی ندیدم ازش اوایل خیلی ناامید شدم از زندگیم حتی فکر اینک بهم خیانت میکنه به سرم زد چون خیلی خیلی باهم سرد رفتار میکنه در حدی از زندگیم سیر شده بودم ک چند روزی اصلا تو خودم نبودم فقط از خواب بیدار میشدم یه چیزی میخوردم و دوبارع میخوابیدم 😬نه به خونه نه به خودم اصلا توجه نمیکردم نه به همسرم ولی بعد ۱هفته به خودم اومدم😍 تو این ۱هفته فقط کارمون دعوا و قهر بود وقتی به خودم اومدم یه زن قوی ساختم 😎به خودم گفتم مشکل از منه از اون روز به بعد خونه شد بهشت خودمم شودم هوریش 😇همیشه مرتبم همیشه به خودم میرسم غذای عالی 😋محبت زیاد هم به همسرم هم به خانوادش هم به خودم یعنی کل طایفه همسرم دوستم دارن☺ پیش همه احترامش نگه میدارم کلا براش ناز میکنم بعضی وقتام تو دسترسش نیستم ک زیادی باشم🤪 ولی همسرم هرروز بدترو بدتر میشه ☹😟واقعا دیگ کم اوردم نمیدونم چیکار کنم 😩هر مردی به جای همسرم بود تاحلا اگ نفرتم داشتم ازم عاشقم میشد😓 ولی همسرم اصلا محبت بلد نیست(اینم بگم هیکلم و قیافم عالیه هیکلم و بیست حتی خواهر شوهرمم همیشه میگ از هیکل تو تکه 😉قیافمم خودم عاشق زیباییم ) حتی رابطمو زناشویمونم عالی شده ولی نمیدونم چرا اصلا بهم توجه نمیکنه احساس میکنم تو خونه کلفتم ووسیله تخلیه خودش اعصبانیتاش و دلخوریاش بعضی وقتام یه تیکه گوشتم کم اوردم واقعا شما کمکم کنید خیلی ممنونم ازتون اگ میتونید کمک کنید☺
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
🌸🍃🌸🍃
سلام...منم میخام تجربه ی زندگیمو بگم توروخدا توکانال بزارین میخام کمکم کنید..
ما تازه ی سال و چهارماه هس ک ازدواج کردیم الانم حامله ام.ولی شوهرم اصلا بهم توجه نمیکنه کاری و که من دوس ندارم انجام میده خیلی لج میکنه باهام..تازگیا هم بددهنی میکنه بی احترامی میکنه به خونواده ام کلا نسبت به همدیگه سرد شدیم نمیدونم چکار کنم الان خیلی به توجه کردناش نیاز،دارم ولی،فقط سرش تو گوشی هس😔میگم اینجوری نکن میگه مهم نیست....
خیلی سرد شدم نسبت به زندگیم نمیدونم چکار کنم😒
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
🌸🍃🌸🍃
سلام دوستان وسلامی به ادمین عزیز من ازاین کانال خوبتون واقعا خیلی چیزها یادگرفتم وممنونم ازتون بابت کاتالتون😘
زندگی من خیلی بالا وپایین داشت وخیلی عذاب کشیدم من 14سال داشتم که ازدواج کردم وشوهرمی خیلی دوست داشتم خیلی چون واقعا آقاییم خوب بودش زندگی ما 4سال بیشتردوام نیارود همسرعزیزم براثر تصادف فوت کرد من یه بچه ی 9ماهه داشتم ازش بعد سال شوهرم چون خانواده ی داشتم بااعتقاداتت مزخرف منو بازوربه برادرشوهرم دادن وازدواج کردیم زندگیم خیلی بدبودش اززندگیم راضی نبودم وبرادرشوهرم که حالا شده بود شوهرم خیلی اذیتم میکرد همش گذشته مو به روم میاورد همش توسرم میزدن من خیلی صبرکردم ولی زندگیم درست نشد خاستم که ازش جدابشم فهمیدم حامله م خاستم سقط کنم خانواده م نذاشتن گفتن گناه داره خلاصه باشوهرم صحبت کردن قول داد که خوب بشه ولی بجای خوب شدن بدترشدش همش با دخترای مردم یا زن های مردم بودش منوازخودش سرد کردش واقعا خسته شده بودم باخانواده م هم صحبت میکردم میگفت نمیشه برگردی حالا دوتا بچه داری اصلا امکانش نیست من که دیگه کسی رونداشتم واقعا تنهاشده بودم تک دخترهم بودم واقعا کسی رونداشتم حرف بزنم خیلی رفتم مشاوره ولی شوهرم رفتارش درست نشد که نشد هم منوعذاب میدادن وهم بچه ها اذیت میشدن تصمیم گرفتم تفاهمی جدابشیم ازهمه چیزگذشتم فقط بچه هاموگرفتم خانم های عزیز خدای نکرده شوهرتون فوت کرد هیچ وقت بابرادرشوهرتون تحت هرفشاری ازدواج نکنید 😔😔الان چندساله جداشدم وخداروشکر بهترین زندگی رو واسعه خودم وبچه هام درست کردم خداروشاکرم اشتباه زندگی من این بود بخاطر سن کمی که داشتم وخانواده م واسعه م تصمیم گرفتن که این شد زندگیم کاش بشه تموم گذشته مو فراموش کنم.
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
🌸🍃🌸🍃
از زندگیش میگه
سلام من خیلی بچه بودم که پدرم فوت کرد وقتی بیست سالم بود همسایه خواهرم برای برادرش اومد خواستگاری مادرم چون دید پسره خوبه قبول کرد من هم به مادزم گفتم هرچی شما بگید بعداز چند روز مادرم سکته کرد ومن شدم تنها اخه برادر وخواهرام همه ازدواج کرده بودن برادرم چون مستاجر بودن بعداز نرگ مادرم اومدن خونه پدری خلاصه خیلی اذیتم میکردن زن برادرم زیربالا میداد برادرم کتکم میزد مثلا تلوزیون نداشتن مال منو بردن گفتن تو نمیخوای اعتراض کردم کتک خوردم حقوق پدرم رو میگرفتم باید نصفش رو میدادم به برادرم اخه پدرم ارتشی بود خلاصه خیلی اذیتم میکردن دوسال بعداز مرگ مادرم با همون خواستگار ازدواج کردم ومجبور شدم خونه خواهر شوهرم زندگی کنم تازه فهمیدم اذیت کردن یعنی چی خواهر شوهرم واقعا بدجنس بود وهمسرم گوشی اگه شب پنکه روشن بود میومد نصف شب خاموش میکرد میگفت برق میکشه من حامله بود برای دخترش کباب میکرد ومیگفت دخترم هوس کرده ولی اصلا تعارف نمیکرد بعداز ازدواج نگذاشت ماه عسل بریم هرکجا که با همسرم میرفتیم با ما همراه میشد البته ما موتور داشتیم بچه دوساله رو میگذاشت پیش دختر دوازده ساله اش همراه ما میومد اگه خرید میکردم باید اول نشونش میدادیم بعد میرفتیم توی اتاقمون روفرشی رو روی حیاط میتکوند بعد به همسرم میگفت زنت جارو نکرده اتاق ما قفل نداشت به همسرم میگفتم براش قفل بزار خواهرش نمیگذاشت خلاصه دوسال توی خونه اونا اتدازه بیست سال گذشت به دخترم گفتم اگه موهات مثل دندوناتسفید شد ومجبور بودی کنا خواهرشوهر یامادرشوهر زندگی کنی ازدواج نکن حتی نزدیکشون هم زندگی نکن تا من زنده ام نمیزارم دخترم سختیهای منو تجربه کنه از خانوادها خواهش میکنم شما هم اگه خانواده همسر جواهر هم هستن نگذارن دختراشون کنار اونا زندگی کنن
🍃...@Sofreyedel...🍃
#درد_دل
🍃🌸🍃🌸🍃
نمیخام ناشکری کنم فقط دلم میخاد برم پیش خدا بهش بگم خدا برای چی زن آفریدی که بخاد بخاطر زن بودنش بخاطر خوردن یه لقمه نون همه جور خفتی بکشه یه مشت نامرد ظلمش کنن ولی نتونه حرفی بزنه ظلمش کنن ولی نتونه بگه چرا
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃
#درد_دل خانم کانالمون...
🌸🍃🍃🍃🍃
سلام آسمان جان
تازه عقد کرده بودم که گفتند مادرشوهرم افتاده و پاش شکسته.
..شوهرم بهم گفت باید بیای خونه ما و به مادر مریضم کمک کنی...شوهرم اکثر وقتها میرفت ماموریت کاری...توی خونه من و مادرشوهرم تنها بودیم...
اونروزم صبح همسرم برای مأموریت رفته بود شمال کشور...
از مادرشوهرم اجازه گرفتم یکساعتی به مادرم سربزنم و برگردم...چندتا خیابون اونطرفتر یادم اومد گوشیمو با خودم نبردم برای همین فورا برگشتم خونه مادرشوهرم..کلید رو انداختم ودر رو باز کردم...
ولی توی هال با دیدن مادرشوهرم که سکته کرده بود و آب از دهنش بیرون میریخت تا مدتها دچار وحشت شدم...
بعدشم که خواهرشوهرم گفتند همش تقصیر تو بود که مادرمونو رها کردی😔😔😔
آخه ایشون مریضی قلبی هم داشتند...
همیشه عذاب وجدان دارم که نکنه تقصیر من بوده...زندگیم کلا بهم ریخته 😭😭😭
توروخدا کمکم کنید😭😭
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🌸🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃
#درد_دل خانم کانالمون...
🌸🍃🍃🍃🍃
سلام آسمان جان
تازه عقد کرده بودم که گفتند مادرشوهرم افتاده و پاش شکسته.
..شوهرم بهم گفت باید بیای خونه ما و به مادر مریضم کمک کنی...شوهرم اکثر وقتها میرفت ماموریت کاری...توی خونه من و مادرشوهرم تنها بودیم...
اونروزم صبح همسرم برای مأموریت رفته بود شمال کشور...
از مادرشوهرم اجازه گرفتم یکساعتی به مادرم سربزنم و برگردم...چندتا خیابون اونطرفتر یادم اومد گوشیمو با خودم نبردم برای همین فورا برگشتم خونه مادرشوهرم..کلید رو انداختم ودر رو باز کردم...
ولی توی هال با دیدن مادرشوهرم که سکته کرده بود و آب از دهنش بیرون میریخت تا مدتها دچار وحشت شدم...
بعدشم که خواهرشوهرم گفتند همش تقصیر تو بود که مادرمونو رها کردی😔😔😔
آخه ایشون مریضی قلبی هم داشتند...
همیشه عذاب وجدان دارم که نکنه تقصیر من بوده...زندگیم کلا بهم ریخته 😭😭😭
توروخدا کمکم کنید😭😭
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100