#شهیدانه✨🍓
همسر شهید:
توی وصیت نامه اش
برایم نوشته بود: اگر بهشت نصیبم شد ؛
منتظرت میمانم باهم برویم... :)💚
شهید اسماعیل دقایقی🌸🌱
🍃...@Sofreyedel...🍃
🌸🍃
💚¦⇠#شهیدانہ
دلانہ✨
جدی گرفتهایم زندگےِ دنیایی را
و شوخی گرفتهایم قیامت را،
کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند
#بیدارشویم!
+شهید حسین معز غلامی🍃|
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
#شهیدانه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مي گشتند و شهيد پيدا نمي كردند. رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد، نام مقدس حضرت زهرا (س) بود. 15 روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مي كنيم، بعد گفتم كه اين ذكر را زمزمه كنيد:
دست و من عنايت و لطف و عطاي فاطمه (س)
منم گداي فاطمه، منم گــــــداي فاطمه (س) »
تعدادي اين ذكر را خواندند. بچه ها حالي پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداي شماييم. آمده ايم زائران امام حسين (ع) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايي را از در خانه ات رد نمي كني.»
همان طور كه از تپه بالا مي رفتيم، يك برآمدگي ديدیم.
كلنگ زديم، كارت شناسايي شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر 17 و گردان ولي عصر (عج) بود.يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهي كه اكثراً مجهو ل الهويه بودند. اولين شهيدي كه پيدا شد، شهيدي بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مي كنم نزديك به 430 تكه بود.بعد از آن شهيدي پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و كتاني او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولي چيزي متوجه نشدند. از شلوار و كتاني اش معلوم بود ايراني است. 15 _ 20 دقيقه اي نشستم و با او حرف زدم و گفتم كه شما خودتان ناظر و شاهد هستي. بيا و كمك كن من اثري از تو به دست بياورم. توجهي نشد. حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم اگر اثري از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار صلوات مي فرستم. مگر تو نمي خواهي به حضرت زهرا (س ) خيري برسد.بعد گفتم كه يك زيارت عاشورا برايت همين جا مي خوانم. كمك كن. ظهر بود و هوا خيلي گرم. بچه ها براي نماز رفته بودند. گفتم اگر كمك كني آثاري از تو پيدا شود، همين جا برايت روضه ي حضرت زهرا (س) مي خوانم. ديدم خبري نشد. بعد گريه كردم و گفتم عيبي ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولي من فكر مي كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، غوغا مي كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مي دهيد.
در همين حال و هوا دستم به كتاني او خورد. ديدم روي زبانه ي كتاني نوشته است: «حسين سعيدي از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايي او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ي حضرت زهرا (س) خواندم.
راوی:حاج حسین کاجی
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
#شهیدانه
🍃🌸
جدی گرفته ایم زندگی دنیایی را و شوخی گرفته ایم قیامت را کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند بیدار شویم!
❤شهید معز غلامی❤
#تجربه
#سیاست
#عاشقانه
دلانه هات رو برام ارسال کن🍃🌸👇
@Aseman100
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
#شهیدانه 🌻🍃
حضرت حجة الاسلام والمسلمین مروج الاسلام و الدّین حاج شیخ غلامرضا فیروزیان فرمودند:
تابستان سال ۱۳۲۳ در ونک مستوفى منبر میرفتم. امام جماعت آنجا سید بزرگوارى بود که اَلان با گذشت ، ۵۵ سال نامش را فراموش کرده ام.بین گفتگوهایى که با هم داشتیم تعریف کرد: که یک روز صداى در منزل بلند شد، وقتى آمدم در را باز کردم ، خانمى نیمه برهنه و بى حجاب و آرایش کرده و دست و سینه باز را مقابل خود دیدم، خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنایى کنم. فکر کردم همین که در خانه یک روحانى با این قیافه آمده شاید معایب بى حجابى را نمیداند : و شاید بتوانم نصیحتش کنم.
سرم را پائین انداخته و گفتم بفرمائید، داخل اطاق شده نشست، و مسئله اى در مورد ارث از من سئوال کرد. من گفتم خانم من هم از شما مى خواهم مسئله اى بپرسم اگر جواب دادید من هم جواب مى دهیم گفت: شما از من؟ گفتم بله. گفت بفرمائید؟
گفتم : شخصى در محلى مشغول غذا خوردنست غذا هم بسیار مطبوع و خوشبو است، گرسنه اى از کنار او مى گذرد، پایش از حرکت مى ایستد جلوى او مى نشیند شاید تعارفش کند، ولى او اعتنا نمى کند.
شخص گرسنه تقاضاى یک لقمه میکند او میگوید: غذا متعلق به من است و نمى دهم هر چه التماس مى کند او به خوردن ادامه میدهد، خانم این چگونه آدمیست ؟
لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇
https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
من آسمان هستم مدیر کانال...
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100