eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
13.8هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🌸 برا اولین بار فهمیدم دیدن دنیا از نگاه پرنده ها چقد میتونه قشنگتر از ما انسان ها باشه. شاید گنجیشکا واسه این اول صبح انقدر سرحالن چون قراره کلی قشنگی ببینن... 🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃
🌸🍃 (زنی که روز عروسیش شوهرش ناپدید میشه و....)
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 #سودابه(زنی که روز عروسیش شوهرش ناپدید میشه و....)
تا آخر شب چشمم به تلفن بود،ولی زنگ نزد.ساعت دوازده که شد و رفتم بخوابم با خودم گفتتم : خوب حتما که نباید هر شب زنگ بزنه شاید مار داشته ونتونسته.تا صبح درست نخوابیدم و با هر صدایی از جا می پریدم. صبح هم با خستگی به مدرسه رفتم.ولی تو مدرسه تا ظهر سه بار به خونه زنگ زدم ببینم خبری شده یا نه ولی مامان گفت نگران نباش زنگ می زنه.ولی دلم طاقت نیاورد وبه خونه بابک زنگ زدم.می دانستم بابک هر روز ساعت دوازده میاد خونه استراحت می کنه و دوباره بعد از ظهر میره محل کارش .ولی کسی جواب نداد.بعد به موبایلش زنگ زدم اونم خاموش بود.تا شب صد بار موبایلش گرفتم ولی خاموش بود و تلفن آفاق خانم رو هم نداشتم که زنگ بزنم.اونشب هم از بابک خبری نشد.چندروزی گذشت وخبری ازبابکذنشد.توخونمون همه سکوت کرده بودن. از بس از من پرسیده بودن چی شد؟خبری نشد؟ بابک زنگ نزد؟دیگه خسته وعصبی شده بودم.دیگه کسی در موردش حرف نمیزد .بخاطر کم حوصلگی من مامانم از بچه هاخواست تا کمترخونه ما بیان.تاموضوع برام عادی بشه. یک هفته گذشت ولی هیچ دلیلی پیدا نمی کردم که بابک چرا زنگ نمیزنه.خیلی غرورم خورد شده بودوازبقیه خجالت میکشیدم.همه بخاطرمن ناراحت بودن.بعضی مواقع فکر می کردم بابک سرکارم گذاشته و فقط می خواسته از من بله بگیره و مسخرم کنه.همین فکرهاعصبیم میکرد.ولی بعدمیگفتم حتمااتفاقی براش افتاده وگرنه به مادروخواهرش میگفت تابه ماخبربدن،یک ماهی که گذشت سعی کردم به خودم مسلط بشم و همه چی رو فراموش کنم.توخونه هم دیگه کسی درموردبابک حرفی نمیزد.سی و دو روز همین طور گذشت تا یک روز بعد از ظهر مامان فریبرز دوباره به مامانم زنگ زد و گفت اگه میشه یه باردیگه برای خواستگاری بیان.مامانم تاموضوع رو بهم گفت بدون کوچکترین حرفی قبول کردم.و شب بعد فریبرز و مامانش با گل و شیرینی اومدن. قلبم درد می کرد و بغض گلوم گرفته بود.از تصمیمی که گرفته بودم پشیمون شدم.ولی دیگه چاره ای نبودوفریبرز این وسط قربانی شد.ومن از لجم تصمیم به این ازدواج گرفتم.فریبرز تادیدم سرخ شد.ویکمی هم دستپاچه.سلام کرد.فریبرزمرددستپاچه لفتی بودومنم از این جور مردها خوشم نمیومد.تادیدمش یادم افتادکه قدش کوتاهه وچراقبولش کردم.رفتم با مامانش که دختر دایی مامانم می شد روبوسی کردم و نشستم.همون شب جواب منو گرفتن.فریبرز ازخوشحالی همش می خندید.اون شب همش دلم میخواست بابک بیاد و ببینه که من ازدواج کردم وآتیش بگیره.میخواستم فقط ازش انتقام بگیرم.به تنهاچیزی که فکرنمیکردم آینده خودم بافریبرز بود.خیلی سریعتر ازآنچه فکرمیکردم کارهاانجام شد دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مي گشتند و شهيد پيدا نمي كردند. رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد، نام مقدس حضرت زهرا (س) بود. 15 روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مي كنيم، بعد گفتم كه اين ذكر را زمزمه كنيد: دست و من عنايت و لطف و عطاي فاطمه (س) منم گداي فاطمه، منم گــــــداي فاطمه (س) » تعدادي اين ذكر را خواندند. بچه ها حالي پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداي شماييم. آمده ايم زائران امام حسين (ع) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايي را از در خانه ات رد نمي كني.» همان طور كه از تپه بالا مي رفتيم، يك برآمدگي ديدیم. كلنگ زديم، كارت شناسايي شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر 17 و گردان ولي عصر (عج) بود.يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهي كه اكثراً مجهو ل الهويه بودند. اولين شهيدي كه پيدا شد، شهيدي بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مي كنم نزديك به 430 تكه بود.بعد از آن شهيدي پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و كتاني او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولي چيزي متوجه نشدند. از شلوار و كتاني اش معلوم بود ايراني است. 15 _ 20 دقيقه اي نشستم و با او حرف زدم و گفتم كه شما خودتان ناظر و شاهد هستي. بيا و كمك كن من اثري از تو به دست بياورم. توجهي نشد. حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم اگر اثري از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار صلوات مي فرستم. مگر تو نمي خواهي به حضرت زهرا (س ) خيري برسد.بعد گفتم كه يك زيارت عاشورا برايت همين جا مي خوانم. كمك كن. ظهر بود و هوا خيلي گرم. بچه ها براي نماز رفته بودند. گفتم اگر كمك كني آثاري از تو پيدا شود، همين جا برايت روضه ي حضرت زهرا (س) مي خوانم. ديدم خبري نشد. بعد گريه كردم و گفتم عيبي ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولي من فكر مي كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، غوغا مي كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مي دهيد. در همين حال و هوا دستم به كتاني او خورد. ديدم روي زبانه ي كتاني نوشته است: «حسين سعيدي از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايي او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ي حضرت زهرا (س) خواندم. راوی:حاج حسین کاجی   دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃 پاسخ یکی از اعضای کانال که درباره جن عاشق پرسیده بودند
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 پاسخ یکی از اعضای کانال که درباره جن عاشق پرسیده بودند
سلام خسته نباشید جواب خانمی که گفتن جن عاشق دارن برای برطرف شدن مشکل دائم آیت الکرسی بخون چهارقل مخصوصا سوره ناس چله زیارت عاشورایک ختم قران نذرکن مطمئن باش همه گره هابالطف الهی قرآن ائمه اطهار علیهم السلام برطرف میشه سحر جادو جن همه درمقابل عظمت الهی پوچ هستن دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃 داستانی زیبا جهت تلنگر
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 داستانی زیبا جهت تلنگر
میخوام داستان زندگیمو که هم تلخه هم ممکنه به درد خیلی از زن و شوهرا بخوره تعریف کنم براتون. ما بعد از ۱۱سال صاحب یه پسر شدیم . من و شوهرم عاشق هم بودیم و پسرمونم خیلی دوست داشتیم . یه روز شیشه دارویی که استفاده کرده بودم و روی میز گذاشتم و فراموش کردم درشو ببندم . همسرم که داشت می‌رفت سرکار شیشه دارو رو دید به من تذکر داد که درشو ببندم و سرجاش بذارم. منم بخاطر مشغله هایی که داشتم به کل فراموش کردم . پسرم حدودا دو ساله بود ، رنگ شیشه توجهشو جلب کرده و متاسفانه همه دارویی که داخل شیشه بوده رو خورد و دچار مسمومیت شدید شد. همین که متوجه شدم فورا به بیمارستان رسوندمش ولی مسمومیت به حدی بود که پسرمو از دست دادم😭😭 واقعا بهت زده شده بودم و از اینکه با شوهرم روبه رو بشم وحشت داشتم . وقتی شوهرم با حال پریشون اومد بیمارستان و دید پسرمون از دنیا رفته رو کرد به من و فقط سه کلمه به زبون آورد. فقط بهم گفت : عزیزم دوستت دارم! عکس العمل کاملا غیر منتظره شوهرم منو بیشتر بهت زده کرد و من نمیدونستم چی بگم... وقتی بعد از مدتی که به خودمون اومدیم علت این عکس العملشو پرسیدم جواب جالبی داد که همیشه تو ذهنم موند ... گفت : هیچ دلیلی برای مقصر دونستن وجود نداره. اگر خودم وقتی بطری رو دیدم برای رفتن به سرکار عجله نمیکردم و وقت میذاشتم و در بطری رو میبستم این اتفاق نمی افتاد. تو هم مثل من فرزندتو از دست دادی و تنها چیزی که اون لحظه نیاز داشتی دلداری و همدردی از طرف شوهرت بود. نکته! گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که میشناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ قدر داشته هایتان را بدانید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید. اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی نگاه کند مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت. حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نیستند. دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃 سلام آسمان جون ممنون میشم پیامم و بزارید تو کانال .دوستان گرامی بنده۵۰میلیون پول دارم نمیدونم سپرده ش کنم یا باهاش طلا بخرم که بعدا سرمایه شه.به نظر شما چکار کنم. دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🍃🍃🌸 چایی بزن☕️ 🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃
🌸🍃 گفتمان اعضای خوبمون در رابطه با همسرداری
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 گفتمان اعضای خوبمون در رابطه با همسرداری
🌸‍ برخورد مناسب و شایسته با همسر🌸‍ با سلام خدمت همه اعضای محترم کانال . خطاب به آقایونی که درحق همسرانشون بدی وظلم میکنن بخصوص همسران دوستان خوبم دراین کانال👇👇👇 🍃🍃🍃🍃🍃 البته بماند که آقایون این کانال همگی آقان☺️ 🌸برخورد مناسب وشایسته با همسر 🌸 🔸 قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و عاشِروهنَّ بالمعروف»؛ «شما مردان با همسرانتان به طور شایسته معاشرت کنید.» رسول اکرم (ص) فرمودند: برادرم جبرئیل در باره حقوق زنان به من خبر داد آنقدر در باره زنان سفارش کرد که من گمان کردم که جایز نیست برای مرد که به همسرش حتّی اُفّ و سخنی لطیف‌تر از گل بگوید، بعد گفت:‌ «ای محمّد، در مورد زنان از خداوند بزرگ بترسید، زنان آن‌ها امانت‌های الهی هستند که شما آنان را به همسری گرفته‌اید و به سبب سخن و کتاب خداوند و سنّت و شریعت پیامبر، به شما حلال شده‌اند، حقوق واجبی بر عهده شما دارند، بنابراین با آن‌ها با مهربانی رفتار کنید و را خوشحال کنید تا آن‌ها هم با شما خوب زندگی کنند، در زندگی به آن‌ها سخن زور نگویید و اذیّت و غضبناکشان نکنید.» دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100