🍃...تجربه زندگی...🍃
#ارسالی_اعضا #اشتباه(۶) یه هفته ام مثل برق و باد گذشت اما علی با من خیلی سرد شده بود! آدرس رو sms
#نظر_اعضا
🌸🍃🌸🍃
سلام راجب اشتباه باید بگم
دخترها این سرگذشت رو بخونید و ببینید آحر این رابطه های پوچ چیه
بنظرم حقشه دختری که پسر بهش آدرس بده بره خونه ی پسر،معلومه که پسر بهش میگه هرزه
دختر نجیب که تنهایی نمیره خونه یه پسر
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#چالش_رسم
🍃🌸🍃🌸
سلام درمورد چالش اول
مسخره ترین رسما ما یکیش اینکه ما شب اول عید نوروز نمیتونیم شام درست کنیم 😂😒
حالا برا اینکه خیلی وقت پیش یکی از بزرگ تر هامون شب عید غذا درست کرده بود گوسفندم سر بریده بود یه استخون گیر میکنه گلوش خفه میشه میمیره
دیگه این شد رسم ما که غدا درست نکنیم شب عید
میگن پدر همون مَرده که مُرده کل بچه هاشو لعنت و نفرین کرده که اگه شب عید غذا درست کنن
ما همیشه شب عید گشنه اینم یه چیز ساده باید بخوریم😐🤣
حالا من موندم چه ربطی داشته وقت مُردنش رسیده مُرده🤣🤣
منم باشم فاطمه گُلی☺️😍
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#چالش_رسم
🍃🌸🍃🌸
سلام در رابطه با رسم مسخره
تو روستای دونفرو برا هم نشون میکنن از بچگی فکر کنم هنوزم هست
منم همچین چیزی برام پیش اومد منو واسه پسر داییم نشون کردن و گفتن بهم میاین و اینا بعد گفتن میتونیم با هم بگردیم و اینااونموقع من ۱۱ سالم بود و پسرداییم ۱۷ من بهش هیچ علاقه ای نداشتم اونم همش بوسم میکر به بدنم دست میزد یه روز رفتیم بیرون که بهم گفت بیا رابطه داشته باشیم منم گیج شده بودم ولی از حرفاش فهمیدم چیز بدیه بهومامانم اومد ازم چرسید چیشده بهش گفتم و دیگه نزاشت بهم نزدیک شه
خدارو شکر الان ۳۰ سالمه با یه مرد فوق العاده ازدواج کردم و یه دختر ۱۶ ساله و یه پسر ۱۱ ساله دارم و نمیزارم واسه کسی نشونشون کنن
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
🍃...تجربه زندگی...🍃
#نظر_اعضا 🌸🍃🌸🍃 سلام راجب اشتباه باید بگم دخترها این سرگذشت رو بخونید و ببینید آحر این رابطه های
#نظر_اعضا
🍃🌸🍃🌸
سلام ای گل گفتی
من دوتادختر دارم همیشه بهشون میگم تا خودتون نخواین هیچ پسری چپ هم بهتون نگاه نمیکنه،این دختر خودش خواسته بره خونه خالی برادر دوستش دیگه برای چی ناراحت شده وقتی گفته هرزه،مگه جز اینه؟؟؟؟
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
🕊
گوشه ی دنج من اینجاست.
همین ساده ی خوش ترکیبی که به صد رنگ
و به صد ظاهر پر نقش کفایت دارد....
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#ارسالی_اعضا
#اشتباه
قسمت اخر
دلم میخاست دنیا روی سرم خراب بشه تا ب خونه نرسم.
تا خود خونه اشک میریختم و هق هق میکردم!
وقتی رسیدم خونه کلید انداختم و سریع خودمو ب اتاقم رسوندم و درو قفل کردم
لباسامو عوض کردم و موبایلمو برداشتم ب علی پیام بدم دیدم مسدودم کرده!!
فهمیدم دیگه قیدمو زده!
اون شب تا صبح گریه میکردم. واقعا سخت بود بعد از دوسال دل کندن.
بهم قول ازدواج داده بود. مادرش خبرش داشت ولی... خودش نخاست. منکه برای محکم تر شدن رابطمون قبول کردم باهم باشیم.
خواستم ب دخترا بگم. حتی اگر مادر طرف، پدرش، کل خانوادشم که بدونن، بازم بستگی ب میل خود طرف داره.
انقدر ساده نباشید دخترا...
تا یکی بهتون میگه سلام برنگردین جوابشو بدین.
درسته حس شما پاکه و فقد عشقه، ولی از کجا میدونید بازیچه نشدید!!؟
این برای من یه درس عبرت شد. هنوزم ک هنوزخ ب اون پسر فکر میکنم! چرااااااا؟؟ چون بهم دست زده، چون نمیتونم فراموشش کنم و کسی دیگه ای رو جاش بزارم💔😊
پایان
💕@siasatzanane...💕
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#چالش_رسم
🌸🍃🌸🍃
سلام بر بانوان عزیزم
درمورد چالش مسخره ترین رسم از نظر من رسم صبحانه آوردن مادر عروس به عروس هست که خیلی خجالت آور هم هست من یکی که خیلی خجالت کشیدم حوله پوش بودم که آمدن رسم به این شکل هست که با اینکه کل یخچال رو با انواع صبحانه و... پر کردن بازهم باید با کلی تدارکات و خانم های بزرگ مثل عمه وخاله و زندایی و زن عمو برا عروس غذای اول که اسم صبحانه رو داره بیارن برا من کاچی شیر کره پنیر ومرباوشیره و.... پلو وخورشت ومرغ بریون و ژله وسالاد وماست ونوشابه ودوغ و دلسترومیوه وشیرینی باکلی تزئینات ...بود که شاید چندقاشق فقط ما خوردیم وبقیه رو دادم بردن منزل مادر شوهرم که طبقه ی دوم بودن ومسخره تر از اون که باید هدیه ای یا پولی به خانمهایی که آمدن داد بااینکه تمامی زحمات گردن مادرعروس بوده
🍃🌸🍃🌸
سلام به همگی چالش مسخره ترین رسم تو شهر ما رسم هرکی عزادار میشه بقیه بعد از چهلم لباس رنگی میخرن تا لباس مشکی فرد عزادار رو عوض کنن من که هیچ کدوم رو نتونستم بپوشم چون تداعی کننده خاطره های بد بود بین نیازمندها پخش کردم زن عموی همسرم روسری حداقل ۳۰ سال پیش مدل بود رو آورده بود چرا باید همچین رسمی باشه تا کسی که دل خریدن نداره چیزی بیاره که به درد کسی نخوره😏😒
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
🌸🍃🌸🍃
دوست داشتم
موهایت را ببافم
و به جای گل سر
شعر ببندم به موهایت
تا به نسیم که سپردی شان
دل عالم آب شود....
اما موهای تو بلند
و شعر من کوتاه بود
چاره ای نبود جز سرودن بلند ترین غزل دنیا
یک دوستت دارم ساده ...😍🌹
عاشقانه هاتون پایدااار🌹💕😍
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#تجربه_اعضا 👇🏻
🍃🌸🍃🌸
من خیلی برای همسرم وقت میذاشتم ولی اون اصلا ای طوری نبود تا اینکه بچه دوم حامله شدم با خودم خیلی فکر کردم و تلاشم اصلا کم نکردم تا وقتی زایمان کردم
وقتی زایمان کردم بیشتر تلاش میکردم تا اینکه نتیجه داد الان حدود سه ماه هست اخلاق همسرم اینقدر عوض شده و همش به من میگه تو خیلی به فکر من هستی.
همسر من طوری بود که پیام های منو نمیخود ولی الان کاملاً وقت میذاره وجواب هم میده.
خانمهای عزیز محبت بی قید وشرط کنید
همیشه احترام همسرتون داشته باشین
و با اسمهای قشنگ صداش بزنید
حتما حتما با وجود بچه یک وقتی برای خودتون وهمسرتون بذارین
ممنون....
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#گفتمان_اعضا
دعای مهرومحبت
سلام اسمان خانوم در مورد اون خانومی که گفتم دعای مهر و محبت زن و شوهر من سوره مزمل رو پیشنهاد میکنم خیلی سوره خوبی هست مثلا سوره مزمل رو بروی یه چیز شیرین مثل خرما یا قند یا نبات بخونید بعد فوتش کنید هم خودتو ن وهم شوهرتون بخورید یا اینکه روی یه لیوان اب بخونید اون ابو شربت کنید اول شوهرتون بخوره بعد خودتون
و اینکه هروز سوره مزمل رو بخونید و از طرف حضرت علی(ع) به حضرت فاطمه(س) هدیه بدین و ازشون بخواهید که محبت بین شما و همسرتونو برطرف کنه
التماس دعا❤️❣❤️
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
🍃...تجربه زندگی...🍃
#ارسالی_اعضا #اشتباه قسمت اخر دلم میخاست دنیا روی سرم خراب بشه تا ب خونه نرسم. تا خود خونه اشک م
#نظر_اعضا
درباره اشتباه
🌸🍃🌸🍃
سلام درمورد داستان دختر خانم(اشتباه)می خواستم بگم خواهشا اینقد این روابط اشتباه رو عادی نکنین...چرا خیلی راحت میگید که به خاطر اینکه عاشق بودین رفتین سر قرار...به نظر من اون پسر حق داشته که رابطه رو باشما تموم کنه...اگه اون پسر ازتون سو استفاده میکرد و بعد شما رها میکرد خوب بود؟؟؟؟برین خداروشکر کنین که فقط از لحاظ احساسی ضربه خوردین...
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
#ارسالی_اعضا
🍃🌸🍃🌸
حتما بخونید👇
مارتین لوترکینگ، مبارز بزرگ آمریکایی در کتاب خاطراتش ﻣﻰنویسد:
روزی در بدترين حالت روحی بودم، فشارها و سختىﻫﺎ جانم را به تنگ آورده بود. سردرگم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، با حالتی غريب و روحى ﺑﻰجان و ﺑﻰتوان به زندگی خود ادامه ﻣﻰدادم...
همسرم مرا ديد، به من نگاه کرد و از من دور شد. چند دقيقه بعد با لباس سر تا پا سياه روی سکوى خانه نشست. دعا خواند و سوگوارى کرد!
با تعجب پرسيدم: چرا سياه پوشيدهﺍی؟ چرا سوگواری ﻣﻰکنی؟
همسرم گفت: مگر ﻧﻤﻰدانی او مُرده است؟
پرسيدم: چه کسی؟
همسرم گفت: #خدا ... خدا مُرده است!
با تعجب پرسيدم: مگر خدا هم ﻣﻰمیرد؟ اين چه حرفی است که ﻣﻰزنی؟!
همسرم گفت: رفتار امروزت به من گفت که خدا مُرده و من چقدر غصه دارم، حيف از آرزوهايم...
اگر خدا نمُرده پس تو چرا اينقدر غمگين و ناراحتی؟؟!
او در ادامه ﻣﻰنويسد: در آن لحظه بود که به زانو درآمدم ...
راست ﻣﻰگفت، گويا خدای درون دلم مُرده بود.
بلند شدم و براى ناامیدیﺍم از خدا طلب بخشش کردم.
خدا هرگز ﻧﻤﻰميرد! در تمام سختیها دستش را بگیرید. او همه جا هست ...
🍃...@Sofreyedel...🍃
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱