سلام آسمان جان من همیشه مطالب کانال را میخونم ممنونم از تلاش شما من یه خواهر ۲۲ ساله دارم دختر خیلی خوبیه با حجاب دانشجو زیبا خوش قد و بالا الانم دانشجو هست نزدیک ۵ سال پیش با فوت مادر بزرگم از لحاظ روحی بهم ریخت و وسواس گرفت حالش خیلی بد بود تا دوسال مشاوره میرفت و مجبور شد بره پیش روانشناس و دارو اعصاب مصرف میکنه و مشاوره را هم ادامه میده وسواسش درمان شده اما اگر دارو ها را نخوره بهم میریزه دارو ها هم همه ضد افسردگی و اضطراب هست حالا همه ما و خودش نگران آینده اش هستیم مادرم از بس گریه کرده برای خواهرم چشماش دچار مشکل شده خواستگار هم داره اما همه را رد میکنیم چون هیچکس نمیدونه دارو میخوره و خانواده میگن اگر این خواستگار ها بفهمن که دارو میخوره میرن و شکست میشه برای خواهرم پس بهتر که رد کنیم چون پدرم گفتن اگر روزی قرار به ازدواج شد باید طرف مقابل شرایط خواهرم را صادقانه بدونه .اما یه ترس بزرگ از آینده داریم 😔یعنی خواهرم ازدواج میکنه ؟؟؟یعنی کسی هست که مشکلی با خوردن دارو اعصاب نداشته باشه ؟؟؟ آیا شما کسی را می‌شناسید که اینطور بوده باشه و ازدواج کرده باشه ؟ این یه غم بزرگ برای ما ،وقتی به خواهرم نگاه میکنم غصه میخورم دعا کنید به حق حضرت زهرا (س) اول شفا و بعد یه ازدواج خوب داشته باشه 😔 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🍃🌸 بالاخره میرسیم به اونجایی که صائب میگه : آرامش است آخر اضطراب ها... ·•·—–—–•✤•—–—–·•· دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

#پیشنهاد_معنوی_اعضا 🌸🍃 برای آمدن خواستگار و ازدواج دستوری از یکی از علما بیان شده و معتبر هست دقیق یادم نیست از آیه الله مصباح یا آیه الله حسن زاده خواندن سوره یاسین 7 تا کلمه " مبین" داره به این صورت که از اول سوره شروع میکنیم تا "مبین" دوباره از اول شروع میکنیم تا "مبین" دوم و همین طور تا ۷ مبین همین طوری میخونیم. به مبین هفتم ک رسیدیم ک هفتمین مرنبه میشه ک سوره رو نصفه خوندبم این دفعه یوره رو کامل می کنیم و سپس برای بار هشتم کل سوره رو می خونیم. دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃 رویا(دلانه اعضا)

حولمو برداشتمو رفتم حمام.تو حمام بودم که منصورزد به در حمامگفت رویااومدی،گفتم اره نیم ساعت پیش اومدم. متصور گفت چقدر تو پارک دنبالت گشتم.گفتم من که گفتم نیا زود میام.گفت باشه من میرم.سریع دوش گرفتم اومدم بیرون.یاد اون لحظه می افتادم حالم بد میشد. یهو بالا آوردم.رفتم جلو در حمام نشستم.رنگم پریده بود. به زور بلند شدم تانهارآماده کنم.حوصله آشپزی نداشتم. گوشت رو انداختم تو زودپز،اومدم تو حال خوابیدم.ساعت دوازده به زور برنج درست کردم.حالم بد بود،باز بالا آوردم کناردسشویی نشستم.منصور اومد.گفت رویا چرا جلو دستشویی نشستی،گفتم نمیدونمچرابالامیارم.گفت با معده خالی رفتی ورزش خوب همین هم میشه.عصر رفتم آرایشگاه.درسارنگ پریدمو دید.گفت رویاچته؟گفتم حالم بده.گفت نکنه حامله هستی؟یهو خشکم زد.گفتم نه. گفتم خدا نکنه من نمیخوام.درسا گفت پاشو برو بی بی چک بگیر.گفتم این جیه دیگه.گفت برو بگیر روش نوشته چیه.رفتم داروخانه.بی بی چک رو گرفتم تو خیابون شروع کردم به خوندن اون .نمیخواستم منصور بفهمه رفتم داروخانه.رفتم خونه. به بسته تو دستم نگاه میکردم.دعامیکردم مثبت نباشه.از بی بی چک استفاده کردم.جوابش مثبت شد.رفتم زیردوش حمام وگریه کردم. بامشت به شکمم میکوبیدم .اومدم بیرون.توآینه به خودم نگاه کردم چشمم افتادبه شکمم .بامشتی زدم بهش گفتم اگه تورو نکشم رویانیستم.رفتم آرایشگاه،درساتادیدم گفت این چی شد؟گفتم من حاملم.درساگفت چه خوب مبارکه. زل زدم تو چشماش گفتم من این بچه رو نمیخوام.درسابا عصبانیت نگام کردورفت سراغ مشتریش.گفتم درسامنصوراخلاق نداره. بفهمه بچه دارم طلاقم میده درسا گفت چرت نگو.درساسیگارش رو روشن کردوگفت رویا بیا بشین.گفت رویا چی تو کلته.من که شوهر بدبخت تو رو میشناسم،اهل این حرفهانیست.گفتم چرا بداخلاقه. درسا کفت باورنمیکنم.شادپای کسی در میونه؟گفتم نه هیچ کس.گفتم تازه قول دانشگاه ازش گرفتم بفهمه نمیزاره برم دانشگاه.باید بشم کلفت بچه.درسا گفت من موندم تو اون داهات این رفتارا رو از کی یاد گرفتی.رفتم خونه.رفتم توکابینت نمک بردارم که چشمم به زعفرون افتاد.منصوراومدفپری ظرف زعفرون روقایم‌کردم. سفره رو پهن کردم منصورگفت خوب چه خبر؟گفتم هیچی.منصورگفت جمعه میریم ده،دو روز مرخصی گرفتم. دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃 گفتن اسرار مجردی بعد از ازدواج؟؟؟؟؟

"گفتـن اَسـرار #مـجردی بعـد از ازدواج؟!!!" هرگز نباید از #اشتباهات و لغزش‌هایی که در دوران مجردی انجام داده‌اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز #توبه کرده‌اید و یقیناً بعد از #ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید...! 👈 زیرا گناهان و #خطاها، امری مابین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. 👈 علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید كه به #مسائل گذشته خود اشاره کند. ✅ ولی اگر مسئله‌ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب #جرم وخطایی شده‌اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد #مقابل بیان کنید دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃 تجربه موفق یه خانم در نظم خونه

سلام من قبلنا خیلی خونه و زندگیم به هم ریخته بود. تا این که آخرای دوران بارداریم همش از این میترسیدم که یه دفعه دردم بگیره و مجبور بشم سریع برم بیمارستان و بعد همه میومدن خونمون و من آبروم میرفت اگر خونه نامرتب بود!!!😱 به خاطر همین همیشه با این فکر -با اینکه خیلی سختم بود- سعی میکردم خونه رو مرتب نگه دارم، یعنی حتی یه ظرف هم کثیف میشد همون موقع میشستمش.(بماند که نی نی ما قصد اومدن نداشت و آخرش هم با پای خودمون رفتیم بیمارستان و به دنیاش آوردیم😄) ولی جالب اینجا بود که این عادت بعد از زایمان هم روی من موند که همیشه هرچیزی را همونموقع جمع میکردم و اینجوری خونم همیشه مرتب بود قبلنا وقتی خونمو مرتب میکردم،بعدش یه چیزی را که ازش استفاده میکردم،همون موقع نمیذاشتمش سر جاش،چون کم بود و به چشم نمیومد،هی میگفتم حالا بعد جمعش میکنم،حالا بعد،حالا بعد... و همین "کم"ها روی هم جمع میشد و به جایی میرسید که وقتی نگاه میکردی انگار بمب تو خونه ترکیده بود😁 بله رمز من اینه همه چیزو تا کمن همون موقع جمع کنم! 👈یه کم هم تند و فرز کارامو انجام بدم اینجوری با یه بچه ی کوچیک و رفتن سرکار،خونه و زندگیم همیشه مرتبه #نظم دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100

🌸🍃 خانوم با سیاست بخون👇

❌اگر خونه مادرشوهرتون رفتید و مادرشوهرن باهاتون #سرسنگین رفتار کرد و خواستید این موضوع را با شوهرتون درمیون بذارید ✅اینجوری بگیم : عزیزم میدونم که تمام تلاشت رو می کنی که به من تو خونه مامانت خیلی بهم خوش بگذره اما اتفاقی که امشب افتاد منو #ناراحت کرد امشب وقتی رفتیم خونه مامانت احساس کردم اصلا به #توجهی نداره و حتی چند کلمه ای هم با من #صحبت نکرد ❌اینجوری نگیم : میدونی چیه همتون مثل هم هستید حیف من که خودم رو #بدبخت کردم عروس خانواده شما شدم، مادرت که #امشب عین .... وقتی دلش نمیخواد منو ببینه مجبوری منو ببری اونجا که حال همه رو بد کنه دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100