eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
13.8هزار دنبال‌کننده
34.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ انرژی مثبت 😍 با خودت تکرار کن🔻 امروز آغوشم را باز می كنم تا هر چيز با ارزشی را كه خداوند برايم می فرستد، دريافت كنم. اكنون از همه لحاظ احساس قدرت و توانگری می كنم. خدايا شکرت 🙏 ✨ معجزه کلام ↙️ 🍃...@Sofreyedel...🍃
✳ تجربه سلام خدمت شما و دوستان عزیزم واقعا همه خانمای کانال مثل خواهرام دوس دارم من ۴۱ سالمه و شوهرم ۳۹ سالشه ما ازدواج فامیلی کردیم سنتی و بدتر اگه بخام این سالها گذشت تعریف کنم یه دفتر هزاربرگ میشه هرقصه از خواهر که از خودشون تعریف میکنن تو زندگی بر من گذشته من الا ن پنج دختردارم و دامادو نوه و الان ۸ماه عضو همین کانال هستم که به لطف خدا و اهل بیت و ایده های شما ۵۰ درصد زندگیم تغییرکرد این دفعه راجع به جهیزیه هست دوس داشتم بگم قبلا خواستیم ازدواج کنیم من ۳۰۰هزار پدرشوهرم بهم دادن ما سرویس کمد کامل و رختخواب و یه قالی ۶متری خریدیم و طلا سینه ریز گشواره و النگو خریدیم و یه خرده وسایل بعدها مادرم پولش از من گرفت و تو اتاق اندازه قالی ۹متری کولر دست دوم گذاشتن با قالی اون هم بعد چندماه برداشتن دست دوم گذاشتن زندگی شروع کردیم سختی خیلی کشیدم تصورکنید شوهرم ۱۶سال داشت و من ۱۸ تا سالهای سال سختی بود تفاهم نداشتیم دخالتهادیگران خداروشکر الان معنی خوشبختی چشیدم و فهمیدم باوجود شما عزیزان الان شوهرم تغییر کردو جهیزیه دخترما براش خریدیم همش لوازم بزرگ و کوچیک چون وسعمون میرسه ولی بقیه دل بخواهی منظورم خانواده عروس دوس داشتن بدن فامیل تعریفشون میکنن نداشتن هم بی خیال کم کم میخریدن دوست تون دارم عرب زبان ازخوزستان ✍ ماشالله به این خانم خوزستانی خون گرم که ناامید نشده و با کمک تجربه و ایده دوستان تونست زندگیشو شیرین کنه خدایا شکرت 🤲 🍃...@Sofreyedel...🍃
📚لیلی ومجنون هنگامی که لیلی و مجنون ده ساله بودند روزی مجنون در مکتب خانه پشت سر لیلی نشسته بود . استاد سوالی را از لیلی پرسید ، لیلی جوابی نداد ، مجنون از پشت سر آهسته جواب را در گوش لیلی گفت اما لیلی هیچ نگفت . استاد دوباره سوال خود را پرسید و باز مجنون در گوش لیلی و باز لیلی هیچ نگفت و بعد از بار سوم استاد لیلی را خواند و چوب را بر پای لیلی بست و او را فلک کرد . لیلی گریه نکرد و هیچ نگفت. بعد از کلاس ، لیلی با پای کبود لنگ لنگ قدم بر می داشت که مجنون عصبانی دستش را بر بازوی لیلی زد و گفت: دیوانه ، مگر کر بودی که آنچه را به تو گفتم نشنیدی و یا لال که به استاد نگفتی . لیلی اشکش در آمد و دوید و رفت . استاد که شاهد این منظره بود پیش رفت و گوش مجنون را کشید و گفت : لیلی نه کر بود و نه لال ، از عشق شنیدن دوباره صدای تو ، فلک را تحمل کرد و دم بر نیاورد ، اما از ضربه اهسته دست تو اشکش در آمد ، من اگر او را به فلک بستم استادش بودم و حق تنبیه او را داشتم اما تو عشق او بودی و هیچ حقی برای سرزنش کردنش نداشتی . مجنون کاش می فهمیدی که لیلی کر شد تا تو باز گویی. 🍃...@Sofreyedel...🍃
✳ تجربه سلام من از جنوب کشور هستم ،استان خوزستان،،خواستم تجربه خودمو درمورد جهاز بگم تو شهر‌ما رسم جهاز بردن دیگه مثل قدیم نیست که بگن همه رو دختر بیاره یا همه رو پسر بیاره، یه چیزایی تو قدیم عرف بود که الان تو این دوره دیگه نیست الان هرکس در توان خودش جهاز می‌کنه چه عروس چه داماد،برا خودمم مادرم هرچقدر که در توانش بود انجام داد، چه میدونم اینکه یخچال و پر کنه هم نداشتیم، چنتا چیز مایحتاج ماه اول رو برامون فراهم کردن، هم مادرم هم مادر شوهرم، هیچ فرقی نذاشتن، منم برا خرید عروسی زیاد فشار نیوردم به شوهرم چون میدونستم تمام مخارج خرید عروسی رو خودش میخواد بده، شوهرم از اون ادم هاست که تا لححححظه آخر از کسی پول قرض نمیکنه حتی پدرش، منم زیاد فشار نیوردم چیزایی که نیاز بود، خدارو شکر خونه پدر شوهرم بهمون داده بود، مبل و سرویس خواب،تیوی،یخچال،کلر شوهرم خرید ،بقیه چیا خودم در حد توانم،،پرده هم پدر شوهرم کادو داد، خدا رو شکر پدر شوهرم داشت ساپورتمون کرد، ولی میگم که شوهرم حتی اونم نمی‌خواست قبول کنه که دیگه پدرشوهرم باهاش سروصدا کرد ، برا همین غیر از پرده ،کل هزینه تالار بجز فیلم بردار رو پدر شوهرم حساب کرد، سال ۹۶ که به این صورت گرونی نبود, تو بهترین تالار و هزار و خورده ای شام و تشریفات و وووو، شد ۱۸میلیون، فیلم بردار رو شوهرم حساب کرد، مهرمم خودم ۳۶۵ سکه زدم به اندازه روزای سال،،که خودشون ۱۴سکه و سفر مکه و ووو رو اضافه کردن، رو هیچی اختلاف نظر نداشتیم، اصلا هم بحث مهریه و جهاز رو پیش نکشیدیم، چون دیگه خیلی وقت هست که همه چیز سر عرفش هست و هرکس در توان خرج می‌کنه. درمورد پرده بکارت هم خودم بودم که بحثش رو پیش کشیدم که گفتم مسدود بودم و با عمل درست شد ووو که بحثش داغ شد و بقیه نظر دادن... منم برای دونستن اوضاع خودم رفتم چکاب،وگرنه خیلی وقته که این رسم برداشته شده از طرف ما... بعضی جاها هنوز هست این رسم و رسومات که این برمیگرده به جایی که زندگی میکنن که هنوز عقاید گذاشته رو دارن. 🍃...@Sofreyedel...🍃
🕊 ای به فدای چشم تو ، این چه نگاه کردن است 👤‌‌ شهریار ‌ صبح تون پر از نگاه های عاشقانه 😍 🍃...@Sofreyedel...🍃
😂 من وقتی خوابم و کسی به گوشیم زنگ بزنه قاطی میکنم و یه چیزی میگم 😁 از قضا خواب بودم و گوشیم زنگ خورد منم چشمارو باز نکردم و شوهرم کنارم خواب بود گفتم باز کدوم خریه ، که یهو شوهرم گفت بابامه 🥴 هیچی دیگه چشما باز شد و گوشیمو برداشتم حالا نمیتونم درست و حسابی جواب بدم و خنده ام میگیره و از اونور قیافه ی شوهرم دیدن داشت 🤧 من 🤕 شوهرم 🤨 پدرشوهرم 😎 🍃...@Sofreyedel...🍃
سلام به همه ی خانومای گل و گلاب🙋🙋 چن وقتیه کانالمون پراز دردودل شده گفتم یه خاطره ی خنده دار بگم حال و هوامون عوض بشه 😍 این خاطره مربوط به خواهرشوهرمه که تعریف میکرد یه روزی جاریش تازه ازدواج کرده بود اومده بودبرای اولین بار مهمونی. پدربزرگ شوهرش خیلی رو صداهای اضافی حساسه تاحدی که آبو باز بزاری که خنک بشه فوری اعتراض میکنه حالا جاری خواهرشوهرم بیچاره شکمش پیچ داشته 😅 به خواهرشوهرم گفته اونم گفته تو برو دستشویی من مشغولشون میکنم. خواهرشوهر بیچارم میاد تو پذیرایی باصدای بلند حرف میزنه همش شوهرش براش چشم غره میره که جلوی بابابزرگ بلند حرف نزن که یهو پدربزرگشون از جاش بلندمیشه میگه عروس بزرگه اینقد وراجی نکن به عروس کوچیکه هم بگو اینقد سیفونو نکشه من میگم نشنیدم تو گوزیدی 🙈 که یهو با عروس کوچیکه روبرو میشه همشون چشاشون اینجوری شد 😲 که یهومادرشوهرش میزنه زیر خنده جو شون عوض میشه خانما امیدوارم لبتون خندون باشه میدونم شماهم از این خاطره ها دارین به عنوان یه چالش یا یه پیشنهاد دوستانه درنظر بگیرین شماهم به اشتراک بزارین این خاطره هاتون رو تا تو این اوضاع دلگیر یکم دلمون شادبشه😁 دوستتون دارم 😍 درپناه حق 🍃...@Sofreyedel...🍃
نظر اعضا درباره سرگذشت مادر سنگدل 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 باسلام به دوستان عزیز من داستان زندگی این خواهرمون راکه گرفتار مادرسادیسمی شده خواندم وحالم بدشد این چه شهر و یا روستایی است که بعضی زنانش اینفدرسنگدل وداعشی هستند وبعضی پدران اینقدربی عرضه که ازعهده حفاظت ازاولاد خود دربرابرزن هتاک وسادیسم خود ندارند ان ازپدر وعمو ی این خواهرمان وهمسایه ها هم انقدربی تفاوت باید ازاین روستا بهزیستی و روانشناسان بازدید بعمل اورند شاید در گوشه گوشه خانه ها بازهم ازاین اتفاقات می افتد یک طفل معصوم وبینوا باید این جور به حال خود رهاشود تابمیرد چراکسی اورابه بهزیستی تحویل نداد ؟ ایا اگاه نبودند یا امکانات دسترسی نداشتند ؟ این مصداق بارز کودک ازاری است و این خواهرمان متعجب که چطور تسلیم شده وحداقل با کودکش فرار نکرده وبه مراکز قانونی خودش رامعرفی نکزده ؟؟ این واقعا جای کاردارد ومن متاسفم که چنین سرنوشتهایی راشاهدیم اگرکسی سکوت کند یا بی تفاوت بکذرد در پل صراط باید جواب بدهد😔😭 مطمعنم که انجمن های مردم نهاد اماده کمک ازهرلحاظ جهت ارتقای سطح زندگی وفکری واگاهی این قبیل مناطق جرم خیز هستند 💕@siasatzanane...💕
به سن ازدواج رسیدی؟ 🍃🎈🍃🎈🍃🎈🍃🎈 اگر انتظار داری لباس و آرایش همسرت همواره مورد تایید تو باشه. ‌ اگر وقتی پشت خط تلفن‌اش در حال انتظار هستی، فکر می‌کنی نکنه با یکی دیگه رابطه داره. ‌ اگر باید هر لحظه جواب تماس‌های تو رو بده که با کی هست و کجاست. ‌ اگر مدام باید از خودشو کاراش گزارش بده. ‌ اگر اس ام اس میدی و دیر جوابتو میده، و زمینه شک کردن و دعوا رو فراهم می‌کنی. ‌ اگر مدام نگران از دست دادنش هستی. ‌ اگر تا آنلاین میشه انتظار داری بهت پیام بده اگر هر اس ام اسی میاد انتظار داری اون باشه اگر مدام بحث می‌کنید و بعدش دوباره آشتی می‌کنید و مشکل هنوز سر جاشه ‌ اگر اشتباهاتشو به دوستان یا خانواده میگی اگر مدام نقاط ضعفشو به رخش میکشی اگر مدام با طلاق تهدیدش می‌کنی اگر تو جمع بهش بی‌ احترامی می‌کنی اگر می‌ترسه حرفشو به تو بگه ‌و... ‌ همه اینا یعنی تو به سن ازدواج نرسیدی، تو نمی‌دونی که طرفت رو باید آزاد بذاری، تو نمی‌دونی که طرفت رو باید همون جوری که هست بپذیری، تو نمی‌دونی که همه وقت طرفت مال تو نیست، تو نمی‌دونی که اگر یکی قصد خیانت داشته باشه راهشو پیدا می‌کنه، تو نمی‌دونی که بحث‌های تکراری و بی نتیجه یعنی به درد هم نمی‌خورید، تو نمی‌دونی که فقط و فقط داری احساسی پیش میری... 🍃...@Sofreyedel...🍃
🌸🍃🌸🍃🌸 سلام به همه و تشکر از کانال خوبتون.من و همسرم قبل عقد به این توافق رسیده بودیم ک کار منزل به عهده زن و کار بیرون به عهده مرد خونس و بعضی اوقات همسری بهم کمک کنن وبعد عقد همش استرس داشتم ک دست تنها چیکار کنم ک دیدم همون روز اول همسری اومد تو اشپزخونه و شروع کرد کمک دادن و اشپزی کردن و ظرف شستن اخه ما حدود یک سالی ک درمورد زندگی ایندمون صحبت میکردیم راجب این موضوعم چند باری بحث کرده بودیم ک بعدش متوجه شدم میخواستن منو امتحان کنن ک از کارکردن تو خونه فراری میشم یا ن الحمدالله الانم با همکاری همدیگه قبل خواب کل خونرو مرتب میکنیم😍😍البته ناگفته نماند همسری من کلا اهل کار کردن تو خونه بودن و ادم کاملا مسئولیت پذیری و کل خریدای خونه رو هم انجام میدن.این لطف و مدیون مادرشونم ک به پسرگلشون یاد دادن کار کردن مرد و زنی نداره.شستشوی جایی ک احتیاج ب مواد شیمیایی داشته باشه اصلا نباید انجام بدم اگه انجام بدم به قول همسری پوست از کلم میکنن.در اخر چون میدونم خدا این مهربونی و در حقم کرده همیشه موقع همکاریشون کلی قربون صدقشون میرم و بوسش میکنم وازش بابت کارهاش تشکر میکنم.همیشه بهش میگم من ازت راضیم ان شاءالله خداهم از شما راضی باشه و سایت بالای سرم باشه با شنیدن این حرف کلی ذوق میکنم فداش بشم😘😘😘 🍃...@Sofreyedel...🍃
🌸🍃🌸🍃🌸 سلام عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه من در نزدیکی مادرشوهرم زندگی می کنم، و چون ما چندسال هست ازدواج کردیم و بچه نداریم، همه انتظار دارن ما مدام اونجا باشیم. هفته ای 3 الی 4 بار هربار به مدت 5،6 ساعت اونجام، بازهم شاکی و ناراضی ان که گذاشتی ساعت 11 دم ظهر اومدی ، گذاشتی شب ساعت 6 اومدی (که خب کلاس داشتم و عمدی این کارا نمیکنم) 🥺😟 خب هم من هم همسرم هردو دانشجو هستیم، گذراندن کلاس هامون یه طرف، خوندن برای کلاس ها و دوره ها و... یه طرف. واقعا گاهی نمیرسم، از شدت استرس نمیدونم چیکارکنم، گاهی باعث بحث و کدورت بین من و همسرم میشه.... نمیخوام ناراحتش کنم ولی نمیشه گاهی و بی اختیار ناراحتیمو میگم بهش. خواهش میکنم مادرشوهرا،خواهر شوهرا درک کنن شرایط همه یکی نیست، یکی خونه داره وقتش شاید آزادتره و یکی شاید دانشجوعه و نمیرسه به همون اندازه وقت بزاره.... چرا انتظار دارن تو این عصر تکنولوژی و پیشرفت ما به خاطر 4تا مهمونی از پیشرفتمون جا بمونیم؟ اینکه میگن آره فلانی هم درس میخونه، همه کارشم میکنه یعنی چی؟ خب شاید من فلانی نیستم، اهدافم انقدر کوچیک نیست😔😢 یا اگه نمیریم میگن ک از صبح خونه بودید چیکار می کردید؟ چرا نیومدید؟ کجا رفتید؟ فقط هم من نیستم، خیلی از دوستام که هم سن منن این مشکل رو دارن. که درک نمیشن از طرف خانواده ی همسر.... ازتون خوااااهش میکنم درک کنید، هرکس شرایطی داره برای زندگیش، اینکه یه نفر بچه نداره منوط به این نیست که بیکاره، مقایسه نکنید.... ممنونم ازت اگه این مطلب رو بزاری کانال🌹 💕@siasatzanane...💕
📚 سال ها پیش پدربزرگ از مکه آمده بود و برایمان سوغاتی آورده بود برای من یک تفنگ آورده بود که با باتری کار می کرد.هم نور پخش می کرد و هم صدایی شبیه به آژیر داشت آنقدر دوستش داشتم که صبح تا شب با خودم تفنگ بازی می‌کردم همه را کلافه کرده بودم می گفتند انقدر صدایش را در نیار انقدر تفنگ بازی نکن باتری اش تمام می شود یادم می آید می خندیدم و می‌گفتم خوب تمام شود می‌روم باتری می خرم و باز بازی می کنم چند روزی گذشت تا برایمان مهمان آمد وسط تفنگ بازی با پسر مهمان دقیقا جایی که حساس ترین نقطه ی بازی بود باتری تفنگم تمام شد دیگر نه نور داشت و نه آژیر نمی توانستم شلیک کنم و بازی را باختم امروز به این فکر می کنم که چقدر شبیه کودکیم هست این روز ها تمام انرژی ام را بیهوده هدر دادم برای انسان هایی که نبودند یا نماندند برای کار هایی که مهم نبودند حالا که همه چیز مهم و جدی ست حالا که مهمترین قسمت بازی ست انرژی ام تمام شده بعضی وقتا نمی دانی چقدر از انرژیت باقی مانده فکر می‌کنی همیشه فرصت هست ولی حقیقت این ست گاهی هیچ فرصتی نداری اگر روزی صاحب فرزند شدم به او خواهم گفت مراقب باتری زندگی ات باش بیهوده مصرفش نکن شاید جایی که به آن نیاز داری تمام شود ... ! 🍃...@Sofreyedel...🍃