⭕️ ظلم نکنیم اونوقت معلوم نیست چه اتفاقی در آینده برای ما بیفتد .... 🎙️ سخنران : استاد مهدی دانشمند🎤

جاریم اینقدر‌پوستش خوبه که... وقتی سنشو میگم همه میگن دروغ میگی!😱 پوستش انقدر صاف و شفافه که حتی دخترای ۲۰ ساله هم حسودیشون میشه 😒 رازشو میخوای بدونی؟! فقط و فقط یه روش مراقبتی ساده که از همینجا یاد گرفته😍👇 زودباش بیا که کلییی تخفیف دارن😍 https://eitaa.com/joinchat/3575382340C603ddf3933

❌به ویس گوش کنید ❌ میلیون ها هزینه کردم برای لک صورتم اما دوباره بازگشت داشتن همشون اما از وقتی ...... برای دیدن نتیجه‌های بیشتر وارد کانال زیر شو👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3575382340C603ddf3933

📜 العَمَلُ الخالِصُ الّذي لا تُريدُ أنْ يَحْمَدَكَ علَيهِ أحَدٌ إلاّ اللّه ُ عزّوجلّ؛ ✍🏼 عمل خالص ، آن است كه نخواهى كسى جز خداوند تو را بر انجام آن بستايد. 📚 بحار الأنوار ، جلد٧٤ ، صفحه۲۲۳ حدیث

🔰 مشکلات معده و روده، بیش از تغذیه، باعث چاقی شکم و پهلو است🔰 طبق جدیدترین یافته‌های پزشکی، کسانی که از چاقی شکم و پهلو رنج می‌برند، به اشتباه متهم به پرخوری شده‌اند. بسیاری از این افراد اساساً تغذیه زیادی ندارند بلکه مسئله اصلی آنها عدم جذب صحیح و عدم دفع مواد زائد است. در واقع مشکل اصلی یبوست و معده است، و نه پرخوری یا اشتهای زیاد ♨️می‌توانید الگوی جدید اصلاح معده و روده را در زیر مشاهده کنید: https://eitaa.com/joinchat/1527709856C0c088b8e2b

👈 خانم! اگر مشکل‌شکم، نفخ و چاقی داری بزن رو «یک» 👇👇 🔴🔴 🔴 🔴 🔴 🔴 🔴 🔴🔴🔴 👈 آقا! اگر مشکل شکم، چاقی و نفخ داری بزن رو «دو» 👇👇 🔵 🔵 🔵 🔵 🔵 🔵 🔵 🔵🔵🔵🔵

✍🏼 علامت غفلت سه چیز است: ۱- از بین رفتن شیرینی عبادت، ۲- تلخ نشدن معصیت ۳- فرق نگذاشتن در حلال و حرام 📚 مصباح الشریعه، ص٢٣ 🌐

اگه دچار #عفونت_زنونه هستی و همیشه لباس زیرت بوی بد میده 😫 یا مدام سوزش و خارش داری 😷 بدون این مشکلات بخاطر عفونت هست! ❌پس سرخود آنتی‌بیوتیک و مترونیدازول مصرف نکن 😏 با این دمنوش ساده می‌تونی بدنت پاکسازی و قوی کنی... دستور تهیه دمنوش اینجاست😍👇 https://eitaa.com/joinchat/1627784334Cf831a8ba6d

✔️تکنیک پاکسازی کبد با روش خونگی کبدت سبک میشه تو ۷ روز 😍👌 https://eitaa.com/joinchat/1627784334Cf831a8ba6d ⬅️ فیلم پاکسازی کبد ➡️

#طعم_حقیقت ۵۸ با یه حس پیروزیِ ریز اما شیرین، از ساختمون فاصله گرفتم. انگار فقط گرفتن اون شماره، خودش یه قدم بزرگ بود. بی‌هدف افتادم به سمت مرکز شهر. بین شلوغی خیابون‌ها، مغازه‌ها و آدم‌هایی که هر کدوم سرشون به زندگی خودشون گرم بود، راه می‌رفتم و لبخند محوی گوشه لبم نشسته بود. دلم می‌خواست باور کنم این همه راه اومدن بی‌نتیجه نبوده. نزدیک ظهر شد، اما اصلاً نفهمیدم کی گرسنه شدم. نشستم روی یه نیمکت، گوشی رو از تو کیفم درآوردم و زل زدم به صفحه‌اش. اسم سهیل اونجا بود. فقط همون اسم، با یه شماره. هزار بار انگشتم رفت روی صفحه و برگشت. با خودم می‌گفتم چی بنویسم؟ اصلاً بنویسم یا نه؟ اگه جواب نده چی؟ اگه دوباره سرد باشه چی؟ تو ذهنم هزار تا جمله تمرین کردم. «من خواهرت هستم…» نه، زوده. نه، اصلاً یادش نیست. «فقط می‌خواستم حالت رو بپرسم…» مسخره‌ست. هی با خودم کلنجار رفتم. قلبم تند می‌زد، کف دستام عرق کرده بود. آخرش گفتم ولش کن، هر چی شد شد. نفس عمیقی کشیدم و فقط نوشتم: «سلام.» گوشی رو گذاشتم کنارم، انگار جرئت نگاه کردن نداشتم. اصلاً انتظار جواب نداشتم. با خودم می‌گفتم شاید دیده، شاید هم بی‌خیال شده. چند دقیقه گذشت. درست همون موقع که داشتم ناامید می‌شدم، صفحه گوشی روشن شد. پیام اومده بود. بازش کردم. نوشته بود: «سلام، خوبی؟» همون دو کلمه، برام مثل یه نور وسط تاریکی بود. یه امید کوچولو اما زنده، که یه‌هو تو دلم روشن شد. لبخند زدم، بی‌اختیار. با خودم گفتم: «پس بی‌تفاوت نیست… حداقل جواب داد.» ادامه دارد کپی حرام