عزیزان این خاطره شخصی خودم هست اگر دوست داشتید گوش کنید اگر هم نه گوش نکنید. بر خودم لازم دونستم که بگم که حق الناس نشه🙏🌸

بزرگواران شما هم اگر خاطراتی در باره حاجت گرفتن و یا مربوط به مطالب کانال دارید. مراجعه کنید به ادمین کانال دوست داشتید ویس بدید و اگر هم خواستید بنویسید. و در صورتی که تمایل ندارید اسم اکانت شما مشخص بشه به ادمین بگید که روی اسم اکانت شما رو خط بزنه تا اسمتون مشخص نشه🙏🌹 آیدی ادمین محترم کانال👇👇 @nfnnarjes

یادمون باشه که عواملی رو باعث حواس پرتی ما میشه رو از خودمون دور کنیم. و برای بهتر نتیجه گرفتن وضو بگیریم و رو به قبله بنشبنیم و چه بهتر که این تمرین رو روی یک حدیث یا روایات انجام بدم چون هم تمرین تمرکز رو انجام دادیم و هم اون حدیث رو ان شاالله حفظ میشیم 🌸 این حدیث پیشنهاد بنده است شما کاملا آزادید که هر متنی رو دوست دارید باهاش تمرین کنید فقط اگر خواستید با این احادیث تمرین کنید حتما اون رو در دفتر بنویسد و از دفترتون تمرین کنید، با گوشی تمرین نکنید🙏🌹

صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْكَفَّ وَ تُطَيِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَلِ. صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى نمايد و روزى را زياد مى كند و مرگ را به تأخير مى اندازد. كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 151، ح 6 حدیث (5) امام صادق علیه السلام :

حتما گوش کنید مرطبت با تمرین اول هست🌸

شعر رو حفظ کنید🙏🌸 برای حفظ کردن شعر منتظر ارسال اشعار شما اعضا خوب کانال هستیم. به آیدی زیر مراجعه و اشعار خودتون که از شعرای به نام خودمون مثل حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی، پروین اعتصامی و ... ارسال کنید آیدی ادمین محترم کانال👇👇 @nfnnarjes

#توکل ۲ بارها به خاطر مشکلات زیاد از خدا می‌خواستم که با بچه‌هام شب بخوابیم و صبح بیدار نشیم. می‌گفتم دلم می‌خواد خودم تنهایی بمیرم ولی اگر من نباشم اینا می‌افتن زیر دست زن بابا و آواره این خونه اون خونه میشن بعدم که من نباشم سختی‌ها و مشکلاتشون بیشتر میشه چون حداقل الان من هستم که حمایتشون کنم ی شب هایی قبل از خواب دعا می‌کردم که چهارتایی بمیریم و از این زندگی راحت شیم هیچ امیدی برای آینده نداشتم زندگیم هر روز سخت‌تر از قبل می‌شد هر کاری می‌کردم که به ی جایی برسم اما نمی‌تونستم سخت کار می‌کردم ولی بازم درآمدم به زندگیم نمیرسید شوهرمم شاغل بود و لی همیشه دستش خالی بود. انگار باد میومد و درآمدهای ما رو با خودش میبرد، هر دو دیگه هیچ امیدی به آینده نداشتیم و فقط کار می‌کردیم که زنده بمونیم و روحیه مون رو باخته بودیم. ی وقتا که از لحاظ مالی کم می‌آوردم از خانواده‌ام درخواست پول می‌کردم درسته که بهم می‌دادن ولی خیلی خجالت می‌کشیدم هر چیزی که با اون پول می‌خریدم و می‌خواستم بخورم عین ی تیکه آتیش بود که داشتم می‌خوردم.. ادامه دارد کپی حرام