#مدح_مرثیه_امام_صادق علیه السلام
فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
تویی کریم کریمان و ذوالکرم هستی
تو سرپناه من و خانوادهام هستی
حدیث فضل تو اذکار هر شب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه!
به لطف کرسی درس تو جعفری شدهام
من از دعای شما بوده حیدری شدهام
تو عشق هر دل بی تاب عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم دخیل احسان ات
سرم فدای تو و «جابر بن حیان» ات
خوشا به حال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که «ابوبصیر» تو شد
میان آن همه، شاگرد سربه زیر تو شد
هر آنکه سوی تو آمد ادارهاش کردی
کسی که زائرتان شد «زراره» اش کردی
ششم ستارۀ دنبالهدار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
دلیل خلق زمین، بلکه آسمانهایی
تو که مقرب محبوب حق تعالییی
فقط نه جان جهان و جهان جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانهات وا کن
«حضور میطلبم، سینه را مصفا کن»
ز شوق دیدۀ من را شبیه دریا کن
تنور خانۀ خود را سپس مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطرۀ خونم
خلیل نار تو هستم ز نسل «هارونم»
شبی که خانهات آقا پر از خطر شده بود
شبی که قلب حزینت پر از شرر شده بود
شبی که مادر مظلومه نوحه گر شده بود
شبی که دشمنت از بام حمله ور شده بود
تو رو به قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافلهات غرق ربنا بودی
به زیر سایۀ شعله اگر که مویت سوخت
به یاد گونۀ سرخی دوباره رویت سوخت
به جبر فرصت کوتاه گفتگویت سوخت
شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت
سر برهنه، بدون عصا کجا رفتی؟
به دست بسته ولیّ خدا کجا رفتی؟
میان کوچه رسیدی به زحمت افتادی
«کشید بند طناب و به سرعت افتادی»
کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی
ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد
صدای نالۀ جانسوز مادرت امد
شاعر/ علیرضا خاکساری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_صادق علیه السلام
رسانده ام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
دلی که پر زده تا آستان احسانت
که غرق نور اجابت کنی دقایق را
بر این کویر ترک خوردهی دلِ خسته
ببار جرعه ای از کوثر حقایق را
مرید صبح نگاه تو می برد از یاد
مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟
نگاه لطف تو آقا به دل بها داده
و با رضای تو دارم رضای خالق را
«تویی که ضامن صبح سعادتم هستی
تویی که روشنی هر عبادتم هستی»
پر از شمیم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر ملیح محمدی دارد
گُلِ دمیده ز لب های أطهرت آقا
شبیه حضرت خاتم مدینة العلمی
شنیدنی ست کرامات محضرت آقا
و دیده ایم به وقت جهاد اندیشه
هزار مرتبه ما فتح خیبرت آقا
چهار هزار حکیم و فقیه و دانشمند
رهین مکتب اندیشه گسترت آقا
«نگاه روشنت آقا ستاره پرور بود
شکوه بی بدل تو زُراره پرور بود»
تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می شد
دلیل ها همه با عشق مستند می شد
تو آمدی پر و بالی دهی به دل هامان
به پای درس تو هفت آسمان رصد می شد
خوشا به حال دلی که عروج را فهمید
مسیر روشن تو از بهشت رد می شد
میان آن همه شاگرد شد سعادتمند
کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می شد
نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی
تجلیات الهی الی الابد می شد
«جهان نشسته سر سفرهی روایاتت
شهود می چکد از جلوه زار میقاتت»
سر ارادت ما و غبار صحن بقیع
همان حریم بهشتی همان بهشت بدیع
همان دیار الهی که از نسیم خوشش
شده ست شهر مدینه پر از شمیم ربیع
«و یطعمون علی حبّه ...» نمایان است
کرانه های کرامت چه بی کران و وسیع
گدائی حرمت اعتبار هر عاشق
امید ماست توسل در این سرای رفیع
چه غم ز غربت دنیا و حسرت عقبا
نگاه روشنتان تا برای ماست شفیع
کلید معرفت این جا ارادت و عشق است
سر ارادت ما و غبار صحن بقیع
«مگیر از دل من یارب این سعادت را
گدائی حرم اهل بیت عصمت را»
غبار مقدم تو عطر آشنا دارد
برای دیده ام اعجاز کیمیا دارد
گدای خانه به دوش توام قبولم کن
گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟
دگر چه جای گلایه ز فقر می ماند
کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد
دل شکستهی من حرف های ناگفته
دل شکستهی من شوق التجا دارد
کسی که بوده تمام وجودش از جودت
در آستانه ات امشب دو خط دعا دارد
همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع
همیشه حسرت دیدار کربلا دارد
«چه می شود همهی عمر با شما باشم
غبار صحن تو و صحن کربلا باشم»
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_صادق علیه السلام
گوشه ای از حرای حجره ی خویش
نیمه شب ها، خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکسته تر می شد
"فاطمه اشفعی لنا" می خواند
زیرلب با صدای بغض آلود
روضه تلخ کوچه را می خواند
عاقبت در یکی از آن شب ها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند
پیرمرد قبیله ما را
در دل شب، کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب، کشان کشان بردند
ناجوانمردهای بی انصاف
سن وسالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
پابرهنه، بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عبا و عصا کجا بردید؟
نکشیدش، مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او، نکند؟!
حرمت مادرش شکسته شده
ای سواره! نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بس که آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است
جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر و خُولی نبوده دور و برت
به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا
به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفتهٔ محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری
شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجره بریده کنی
شاعر/ وحيد قاسمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_صادق علیه السلام
گر چه در خاک رفت، پیکر تو
دیگر از تن جدا نشد سر تو
دود آتش ز خانه ات بر خواست
پشت در جان نداد همسر تو
ظلم بر عترتت رسید ولی
به اسیری نرفت دختر تو
بدنت آب شد ز زهر ولی
تازیانه نخورد خواهر تو
قامتت گشت خم ولی نشکست
پشت تو در غم برادر تو
ظلم دیدی و لیک کشته نشد
کودک شیرخواره در بر تو
سوخت قلبت ولی نشد صد چاک
تن فرزند در برابر تو
زهر دادند بر تو لیک نخورد
چوب کین بر لب مطهر تو
سوخت پا تا سرت ز زهر ولی
پاره پاره نگشت پیکر تو
می سزد در غم تو گریه کند
چشم شیعه به جد اطهر تو
بوده یک عمر در عزای حسین
اشک، جاری ز دیدهٔ تر تو
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_صادق علیه السلام
آتشی باز فراهم شده و بر در خورد
دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد
بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را
پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد
چند باری پی مرکب نفسش بند آمد
چند باری وسط کوچه زمین، با سر خورد
به همه اهل جهان موی سفیدش می گفت:
چه قدر خون دل از کینه ی این لشکر خورد
داشت با آن همه اندوه، تجسم می کرد
غصه هایی که در این شهرِ بلا، حیدر خورد
بی قرار است چرا او؛ نکند تازه شده
داغ آن ضربه ی آنروز که بر مادر خورد
خانه ی سوخته اش ارثیه از خیمه گه ِ
کشته ای بود که بر حنجره او خنجر خورد
شاعر/ محمد حسین رحیمیان
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_صادق علیه السلام
غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند
عزیز فاطمه را نیمه شب کجا بردند
شدند از در و دیوار وارد و او را
غریب از سر سجادهء دعا بردند
امام محترم و سالخورده ی ما را
پیاده، پای برهنه ز کوچه ها بردند
عزیز فاطمه را در کمال بی ادبی
بدون مرکب و عمامه و عبا بردند
حدیث آتش و در، در مدینه تکراریست
امام را اگر از بین شعله ها بردند
طناب بوده و یا اینکه نه نمی دانم
ولی غریب همانند مرتضی بردند
دلا بسوز که آن شب امام صادق را
به ضرب طعنه و الفاظ ناروا بردند
دوباره حرمت آل علی شکست اینجا
که با کمال جسارت امام را بردند
میان مجلس او ذاکران دل ما را
به روضه بعد مدینه به کربلا بردند
غریب کشته شدی ای عزیز دل اما
کجا دگر سرتان را به نیزه ها بردند
غمی که کشته همه اهل بیت را این است
که معجر از سر ناموس کبریا بردند
شاعر/ مهدی مقیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_صادق علیه السلام
غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود
غریب شهرِ خودش نه، غریب عالم بود
چقدر روضه ی کرب و بلا به پا می داشت!
به روی سر در خانه همیشه پرچم بود!
اگر چه زخم جگر تازه می شد اما باز
برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود
همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم
پر از تلاطم اشکِ مصیبت و غم بود
شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت
شکسته قامت و آشفته حال و درهم بود
شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا!
میان کوچه زمین خوردنش مسلّم بود
کبودِ زخمِ طناب و اسارت و غربت
چه قدر در نظرش کربلا مجسّم بود
خلاصه لحظه ی آخر، زمان تدفینش
بساط غسل و بساط کفن فراهم بود
در آن زمان به خدا هر دلی پریشانِ
شهید بی کفن وادیِ محرّم بود
به زخم پیکر گل، بوریا نمی پیچید
اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
601.3K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمینه
داره بقیع حال عجیب، مزار خاکی حبیب
السلام علیک، یا غریب بن غریب
🔸نوه ی تو امام رضا، حرمی داره با صفا
خادم و زائر زیاد، گنبد و ایوون طلا
🔹اگه بقیع دست ایرانیا بود
الآن شبیه حرم رضا بود
شبای جمعه مثه کربلا بود
غریب آقام، غریب آقام آقام (4)
نگاه نکن تو به بدیم، نوکرتم من از قدیم
السلام علیک، یا کریم بن کریم
🔸ایشالا یه روز میاد آقا، تُو بقیع سینه زنی میشه
به کوری چشم دشمنا، ضریحت چه دیدنی میشه
🔹یه روز خدا جواب ما رو میده
حاجتای سینه زنا رو میده
تذکره ی بقیع ما رو میده
غریب آقام، غریب آقام آقام (4)
بار غم و شونه تو، اشک غریبونه تو
حمله کردن شبونه، طرف خونه تو
🔸اونا که با علی بَدن، همه با خنده اومدن
دوباره توی این کوچه، خونه ای رو آتیش زدن
🔹با این که خون شد دل مضطر تو
دیگه به چیش جشمای تر تو
سیلی نزد کسی به همسر تو
غریب آقام، غریب آقام آقام (4)
نداره درد تو دوا، فدای اشک تو آقا
السلام علیک، ای شهید کوچه ها
🔸غریب شهر مدینه ای، داری تُو دلت یه غصه ای
چرا دنبال یه گوشواره، میون خاکای کوچه ای
🔹روضه کوچه شده مشکل تو
کسی خبر نداره از دل تو
یه چادر خاکیه قاتل تو
غریب آقام، غریب آقام آقام (4)
یه بی حیا دل می سوزوند، منتظر تو نمی موند
پیرمرد و پیاده، پی مرکب می کشوند
🔸اگه شمشیر می کشه عدو، سه دفعه داسه ی کشتنت
دیگه بی سر توی قتلگاه، زیر مرکبا نموند تنت
🔹با اینکه شد خیلی به تو جسارت
خواهر تو کسی نبرد اسارت
کسی نبرد پیرهن تو به غارت
غریب آقام، غریب آقام آقام (4)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
735.1K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمزمه، زمینه
حالا دارم می فهمم، آتیش در یعنی چی
حالا دارم می فهمم، سوختن پر یعنی چی
حالا دارم می فهمم، تُو کوچه های غربت
حمله به یک خونه با، چهل نفر یعنی چی
🔸نفس نمونده تا بگم، یه دریا گریه هم کمه
خدا می دونه چی گذاشت، تُو کوچه ها به فاطمه
🔹وای از حال مادرم
وای از چشمای ترم
اینجا بین کوچه ها
ارث از علی می برم
وای از درد بی کسی (4)
حالا دارم می بینم، گرد و غبار و دود و
حالا دارم می بینم، شعله های نمرود و
حالا دارم می بینم، چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
🔸یکی نگفت تُو کوچه ها، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود، فکری به حال من کنه
🔹وای از تنها موندم
وای از غصه خوردنم
با پای برهنه ام
تا کوچه کشوندم
وای از درد بی کسی (4)
حالا دیگه حس کردم، عطش و در اوج تب
حالا دیگه حس کردم، ترک های روی لب
حالا دیگه حس کردم، چرا همش خون بارید
میون چند تا بچه، چشای عمه زینب
🔸با روضه ها خمیده شد، زنی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزه ها، سر حسین و می بره
🔹وای از روضه های نی
وای از رد پای نی
سنگ می خورد به بچه ها
هی از لابه لای نی
وای مظلوم کربلا (4)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
620.9K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمینه
تُو چشمای من، پر از ستارست
که مونس درد منه، آه و واویلا
با خنده دشمن، شبیه خونه
آتیش به جونم می زنه، آه و واویلا
🔸دل تموم بچه ها رو، شبونه دشمنا سوزوندن
پای برهنه دست بسته، منو و تو کوچه ها کشوندن
🔹دل پر غم من، غرق خون خدا
تن خسته من، نیمه جونه خدا
تُو شهرغربت، جایی ندارم
قده من از غصه خمید، آه و واویلا
پای پیاده، منو کشوندن
با این محاسن سپید، آه و واویلا
🔸دشمن من میون کوچه، می خنده بر این دل مضطر
دوباره زنده شد خدایا، داغ غم و غصه ی مادر
🔹بین این همه غم، من کسی ندارم
مثل ابر بارون، اشک غم می بارم
وقتی که دشمن، کشید تو کوچه
دل پر آه و ناله رو، آه و واویلا
اومد به یادم، غصه داغه
رقیه سه ساله رو، آه و واویلا
🔸به زیر تازیونه های، دشمن بی حیا و احساس
همش صدا می زد با گریه، برس به دادم عمو عباس
🔹اشکای یتیمی، رو گونش می شینه
روی ناقه هر دم، باباشو می بینه
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
797.2K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمینه، شور پایانی
جامه ی تموم ملائک آسمون سیاهه
از دل زمین تا نهایت کهکشون سیاهه
🔸این مسافر خسته امشب، می سوزه بین تاب و تب
با بغضی که عمری بین گلوشه
چشماشو می بنده وقتی که، می بینه وصلش نزدیکه
آغوش باز مادر روبروشه
🔹پر از اشک دیده، این محاسن سپیده
واویلا، واویلا - واویلا یابن الزهرا (3)
چهره ی درخشان ماه زهرا کبوده زرده
زهر کینه ها با سلاله ی فاطمه چه کرده
🔸اون که چشمه ی فیض یاره، هزار هزار عاشق داره
رو دامنش اشک غربت می باره
درد سینه شو کی میدونه، دلش از این عالم خونه
برای وصل یارش بیقراره
🔹توی غم اسیره، تا دمی که پر می گیره
واویلا، واویلا - واویلا یابن الزهرا (3)
بیرق عزای ولی حق دست جبرئیله
چشمه های چشم پر آب موسی شبیه نیله
🔸کوچه کوچه از دل سرشاره، سبد سبد گل می باره
از آسمون روی تابوت صادق
بین این همه شور و غوغا، همه می گن یا کربلا
به حرمت خون سرخ شقایق
🔹شده ذکر لبها، بی کفن عزیز زهرا
واویلا، واویلا - واویلا یابن الزهرا (3)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
706.2K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺سنتی/ نوحه | هیئتی/ سنگین
آتش، به سینه ها شده به پا
هر دل، گرفته ماتم و عزا
چشم، فرشته ها ز گریه دریا
🔸صادق آل پیمبر، مثل گل افتاده پر پر
جان دهد با دیده ی تر - بین بستر
واغریبا، وا اماما (3) یابن الزهرا
وقتی، که می زند نفس نفس
گوید، مادر به فریادم برس
کنج، وطن شده غریب و بی کس
🔸خسته و بی هم زبان است
اشک طفلانش روان است
زانوانش ناتوان است - نیمه جان است
واغریبا، وا اماما (3) یابن الزهرا
مثل، کبوتری شکسته پر
مانده، نگاه آخرش به در
جشمش، به انتظار روی مادر
🔸غم امانش را بریده
سوی قبله پا کشیده
آخر کارش رسیده - قد خمیده
واغریبا، وا اماما (3) یابن الزهرا
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.4M
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمزمه
خدا، بغضی توی گلوم نشسته
ببین چقدر دلم شکسته
دستای من رو کینه بسته، خدا خدا
خدا، دشمن ما چقدر پلیده
می بینه که موهام سفیده
ولی بازم من و کشیده، خدا خدا
🔸آتیش گرفته قلبم، آتیش گرفته خونم
میون آتیش و دود، روضه می خوام بخونم
یه روزی پشت این دَر، زهرشون و رسوندن
یه روزی پشت این دَر، مادرم و سوزوندن
یازهرا، یا زهرا (3)
خدا، آخه چه رسم روزگاره
افتاد نفس هام به شماره
منم پیاده اون سواره، خدا خدا
خدا، آخه چه رسم روزگاره
ابن ربیع حیا نداره
هی نام مادر و میاره
🔸وقتی شبیه بابا، اون بی حیا من و برد
همون جا افتادم که، مادرم من زمین خورد
انگار دارم می بینم، بابام و دست بسته
تو گوشمه صدای، گوشواره ی شکسته
یازهرا، یا زهرا (3)
خدا، درسته قلبم دریدن
به روی من شمشیر کشیدن
ولی سرم رو نبریدن، خدا خدا
خدا، درسته حق منو خوردن
منو تو کاخ مستی بردن
سرمو تُو تنور نبردن، خدا خدا
🔸نمیره روی نیزه، هرگز سر بریده ام
نمی سوزه تُو آتیش، محاسن سپیدم
هیچ وقت رو ناقه دسته، خواهرم نبندن
هیچ موقع مردم مست، به دخترم نخندن
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
963.8K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمزمه، سنگین
ای مدینه بنگر، در سوز و در گدازم
قسمت من اینه، بسوزم و بسازم
یاد آن نمازی، كه نیمه شب شكستند
یاد بازوانی، كه بین كوچه بستند
🔸پیرم و سپیدم، بُریدم، مشكل شد آخر كار من
دشمنم، سواره، نداره، رحمی به حال زار من
با دلی پر از درد، به نامرد، گفتم كمی آهسته تر
ناله ام شنید و، كشید و، من هم زمین خوردم به سر
🔹اشك غم سفته ام، روز و شب گفته ام
آه من، كجایی مادر (2)
ای مدینه دشمن، با حمله ی شبانه
همره دل من، سوزانده درب خانه
دشمن یهودی، تا وارد حرم شد
زنده خاطرات، جانسوز مادرم شد
🔸ای خدا شنیدم، و دیدم، در سیل آتش ابر دود
مادر جوانم، كمانم، در پشت دَر افتاده بود
آنچه دیده ی دل، بدیده، هرگز نگردد باورم
مانده روی مسمار، به دیوار، ردی ز خون مادرم
🔹اشك غم سفته ام، روز و شب گفته ام
آه من، كجایی مادر (2)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمزمه، سنگین
این اولین بار نیست، مدینه رو ماتم گرفته
این اولین بار نیست، مدینه بوی غم گرفته
این اولین بار نیست، روضه میخونیم غریبونه
این اولین بار نیست، زخم میخوریم از این زمونه
🔸نگو مدینه درد و غم نداری
نگو خبر از این دلم نداری
بقیع و داری، غصه کم نداری
شبای جمعه محتشم نداری
صحن و رواق، نوحه و دم نداری
رو قبر ام البنین عَلَم نداری
🔹گنبد نداری، کبوترم نداری
خبر از قبر مادرم نداری
آخه تو که اصلاً حرم نداری
یه دنیا ماتم داری ای مدینه
یه کربلا غم داری ای مدینه
این اولین بار نیست، به اشک یک امام می خندن
این اولین بار نیست، دستای مَردی رو می بندن
این اوین بار نیست، خونه رو با اهلش سوزوندن
این اولین بار نیست، دری رو به آتیش کشوندن
🔸اون شب مدینه، اولین درش سوخت
یه خونه بود، با در و پیکرش سوخت
دل علی، کنار دلبرش سوخت
اون روز مدینه، باغ کوثرش سوخت
هیزم آوردن، نخل حیدرش سوخت
صدف افتاد، شکست و گوهرش سوخت
🔹یه زن زخمی، جلوی شوهرش سوخت
در رو سرش، خراب شد و سرش سوخت
خب آخرش، بچه با مادرش سوخت
یه دنیا ماتم داری ای مدینه
یه کربلا غم داری ای مدینه
این اولین بار نیست، وسط شعله ها دویدن
این اولین بار نیست، تو کوچه ناسزا شنیدن
این اولین بار نیست، جلو عَدو افتادن از پا
این اولین بار نیست، با صورت افتادن رو خاکا
🔸اون شب مدینه، غرق سوز و آه شد
روضه همون بود، نَگین که اشتباه شد
یه لحظه حس کرد، خونه خیمه گاه شد
اون شب مدینه، کوچه کربلا شد
آقام زمین خورد، ولی دوباره پا شد
خنجر کجا بود، سر کجا جدا شد...
یه دنیا ماتم داری ای مدینه
یه کربلا غم داری ای مدینه
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.3M
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمزمه، سنگین
▪️این اولین بار نیست، مدینه رو ماتم گرفته
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.32M
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ سنگین
بی قراره، حال و روز حضرت زهرا همینه
پر گرفته دل ز سینه تا مدینه
دل عالمین به غصه می نشینه
وای از این غم
ناله ی تو، می سوزونه قلب آسمونو آقا
سیل اشک چشم تو شبیه دریا
از عطش گفتن تو مدینه غوغا
ای امیرم
🔸از غربتت حال من مضطره
دیده گریونت امشب مادره
آه - واویلا (3)
توی کوچه، یه امام و غربت و دستای بسته
پا برهنه روی خاکا دل شکسته
غم به کنج قلب فاطممه نشسته
باز دوباره
هتک حرمت، تا که توی کوچه ها تو رو کشوندن
در خونتو نا مردما سوزوندن
بچه هات روضه زهرا رو می خوندن
دلا زاره
🔸گریه شده کار روز و شبم
زیر دست و پا فکر زینبم
آه - واویلا (3)
بانی عشق، بانی مجلس روضه های ماتم
نمک سفره ی احسان محرم
راوی روایت روز پر از غم
عاشورا
همه فکرت، کربلا و صورتای رنگ پریده
قد مادری تو قتلگاه خمیده
گریه هات بوده برا سر بریده
واویلا
🔸کل یوم عاشورا همیشه
هیچ جا مثله کربلا نمیشه
آه - واویلا (3)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.2M
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمزمه، سنگین
بازم مدینه، دلم حزینه
یه آه جان سوز، ز عمق سینه
بازم یه خونه، آتیش گرفته
آخه مدینه، رسمش همینه
باز دَر سوخته، دیوار سوخته
قبای سوخته، دستای سوخته
فقط می بینم، میون سینم
خالی جای، مسمار سوخته
🔸دوباره آتیش غم و غصه، به جونم افتاد
داغ و غمی که حتی یه لحظم، نمیره از یاد
کاشکی عدو با ضرب لگدهاش، پهلومو می شکست
ولی با طعنه به مادرم ناسزا نمی داد
ای وای از زمونه، دلم ز غصه خونه (2)
سالم پهلوم، سالم زانوم
نشده زخمی، گوشه ی ابروم
منو کشوندن، تو کوچه اما
قنفذ نیومد، سالم بازوم
داغ مدینست، بلای جونم
سیلی نخورده، خانوم خونم
نگفت برا من، تابوت درست کن
نگفت بعیده، زنده بمونم
🔸خدا می دونه چی می گذره، تُو دل شکستم
من سیرم از این دنیا و باره، سفر رو بستم
منو به یاد مصیبت عمه زینب انداخت
رد طنابی که مونده روی، دستای خستم
ای وای از زمونه، دلم ز غصه خونه (2)
کوچه شده تر، مثل کبوتر
می زنم از درد، هر لحظه پر پر
مسموم زهرم، تشنه آبم
زمزمه دارم، غریب مادر
دیگه رسیده، لحظه آخر
روضه می خونم، با دل مضطر
روضه حنجر، نیزه و خنجر
قتل برادر، کنار خواهر
🔸همه می دیدن جدم رمق، توی پیکرش نیست
کسی به غیر از گرگ بیابون، دور و برش نیست
گرد و غباری بلند شد عمامه از سر افتاد
کمی گذشت و دیدن بدن هست، ولی سرش نیست
ای وای از زمونه، دلم ز غصه خونه (2)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
718.6K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ سنگین، واحدتند
گریه دوای، اشتیاق، قلب عاشق
جونم فدای، زائرای، خاک صادق
اشکم نشونی، از فراق و، اشتیاقه
دلم اسیره، اون مزاره، بی چراغه
🔸به یاد مزار بی سرات، کنار همه کبوترات
بلند گریه می کنم برات (2)
بلند گریه می کنم برات (4)
ادامه داره، تا همیشه، غربت تو
ماه و ستاره، سایبونِ، تربت تو
نه صحنی و نه، گنبد و نه، سایبونی
نه گریه و نه، ناله و نه، روضه خونی
🔸صدام تا مدینه می رسه، از اینجا که می زنم صدات
بلند گریه می کنم برات (2)
بلند گریه می کنم برات (4)
به لطف تو ما، شیعه ایم و، سر فرازیم
اشاره کن تا، اون حرم رو، ما بسازیم
رو هم می زاریم، کاشیاش و، دونه دونه
میون اون صحن، حوض آب و، سقا خونه
🔸یه روزی میام به اون حرم، یه روز می شینم پائین پات
بلند گریه می کنم برات (2)
بلند گریه می کنم برات (4)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
893K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
#سینهزنی_امام_حسين علیهالسلام
🔺هیئتی/ واحدتند
لحظه به لحظه روز و شب
میگم با چشم تر حسین
به ما رسیده از شما
حدیث گریه بر حسین(2)
🔸از عشق و عاشقی خبر نداره
اون که تُو روضه چشم تر نداره
کی میگه اشک بر حسین زهرا، اثر نداره
🔹گریه میکنم، یاد حسین و زینبم
گریه میکنم، مثل رئیس مذهبم
گریه میکنم، گریه میکنم
🌀 قال الصادق إنَّ لِقتلِ الحسین
حرارةً فی قلوبِ المؤمنین (2)
یا اباعبدالله، یا اباعبدالله (2)
یه روز نیام به هیئتا
اون روز من شب نمیشه
هیچکی برای دل من
عزیز زینب نمیشه (2)
🔸پرچم کربلا همیشه بالاست
ارباب ما ارباب کل دنیاست
اجازه یه قطره اشکمونم، به دست زهراست
🔹گریه میکنم، کنار پرچم و علم
گریه میکنم، برای دوری از حرم
گریه میکنم، گریه میکنم
🌀 قال الصادق إنَّ لِقتلِ الحسین
حرارةً فی قلوبِ المؤمنین (2)
یا اباعبدالله، یا اباعبدالله (2)
این دل من تُو حرمه
روبه رو ایوون طلا
هیچ جای دنیا نمیشه
برای من کرب و بلا (2)
🔸به زیر خیمه حسین مسلَّم
نوکری بر همه چی مقدم
لحظه شماری میکنم که زودتر، بیاد محرم
🔹گریه میکنم، محرم و صفر دو ماه
گریه میکنم، یاد غروب قتلگاه
گریه میکنم، گریه میکنم
🌀 قال الصادق إنَّ لِقتلِ الحسین
حرارةً فی قلوبِ المؤمنین (2)
یا اباعبدالله، یا اباعبدالله (2)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
618.5K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ شور پایانی
اگه ما رو صدا زدن، اگه يه عمره عاشقيم
آی نوكرا همه زير، دِين امام صادقيم
🔸هرچی دارم از كرم، صادق آل حيدره
عمريه زندگيم پای، منبر و روضه ميگذره
شيعه ی ناب جعفری، زينت اسم نوكره
🔹حالا كه ميرسه به، حضور تو صدام
چقدر دلم ميخواد كه، بگم تويی آقام
آقام، آقام، آقام (3) فقط تو رو ميخوام
آسمون چشام داره، می باره از غمای تو
كبوتر دلم بازم، پر زده تُو هوای تو
🔸خيلی دلم ميخواس بيام، رو گنبد تو بشينم
آقا ولی الان دارم، يه قبر خاكی می بينم
انگاری جمع شده همه، غمای عالم تُو سينم
🔹يه عمره كه نشسته، يه بغضی تو گلوم
حرم، ضريح، يه گنبد، همينه آرزوم
آقام، آقام، آقام (3) فقط تو رو ميخوام
پر ميزنم ديار عشق، جايی كه فوق جنته
بگو گدات يه كربلا، اين شب جمعه دعوته
🔸شبای جمعه به خدا، عوض ميشه حال و هوام
ديگه نگيد بلا به دور، آخه من اهل كربلام
هرجا برم ميگم هميشه، مديون امام رضام
🔹امام رضا ميدونه، كه خيلی مضطرم
خدايی كه می ميرم، اگه نرم حرم
حرم، حرم، حرم (3) پناه آخرم
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
639.3K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ شور
لايقم چونكه عاشقم، مست بوی شقايقم
دوس دارم باز بخونم اينو، كه شيعه ی امام صادقم
🔸خدا رو شاكرم
دلی كه تو سينمه عشق تو رو داره
خدا رو شاكرم
خزونه دلم هميشه با تو بهاره
خدا رو شاكرم
جون ميدم واسه تو آقا با يه اشاره
🔹شک ندارم كه اگه، عمريه حيدريم
واسه اينه كه منم، شيعه ی جعفريم
صادق آل عبا (4)
تا تويی شاه و سرورم، ميگم اينو كه نوكرم
تو دلم خيلی وقته كه يه حرم داری امام بی حرم
🔸خدارو شاكرم
كه درِ خونه ی تو عمريه غلامم
خدارو شاكرم
ميتونم اينو بگم كه تويی امامم
خدارو شاكرم
ميرسه به حضور تو عرض سلامم
🔹امشب آقا تو بگو، تا بقيع ميبريَم
بازم اونجا بخونم، شيعه ی جعفريم
صادق آل عبا (4)
با تو عشقم خدايی شد، دل دوباره هوايی شد
خوشبحال اونی كه گفت اسمتو آقا كرب و بلايی شد
🔸خدارو شاكرم
زيرِ بيرقت هميشه به شور و شينم
خدارو شاكرم
با دعای خير تو نوكر حسينم
خدارو شاكرم
عمريه كه عاشق بين الحرمينم
🔹عشقم اينه كه بازم، كربلا رو ببينم
روضه خون باشم و تُو، صحن ارباب بشينم
ای حسين جانم حسين (4)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
1.02M
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_صادق علیهالسلام
🔺هیئتی/ زمزمه
آسمونه چشمام، همرنگِ پاییزِ
حالِ بقیع امشب، خیلی غم انگیزِ
نه گنبد و صحنی، آرومه آرومه
زائرش این شبها، فقط یه خانومه
🔸یه مادری که، خاکِ بقیع رو، به چشمِ تر میزاره
به جایِ ماها، روضه می خونه، رو خاکا سر میزاره
غریبِ مادر، غریبِ مادر وای وای (3)
هجوم شون نگذاشت، عبا رو برداره
فرصت نشد اصلاً، عصاش و برداره
چیزی نمی بینم، خونه پر از دوده
رو دیوارا جایِ، آتیشِ نمروده
🔸تو نیمۀ شب، عرشِ خدا رو، با نعره هاش لرزوندن
با لگداشون، به دربِ خونه، بچه هامو ترسوندن
امون از این غم، امون از این غم وای وای (3)
شرمندگیِ مرد، دردِ بی درمونه
دستِ منو بستن، جلو درِ خونه
همسایه ها دیدن، از غصه جون دادم
کشوندنم رو خاک، از نفس افتادم
🔸پشتِ یه مرکب، وسطِ کوچه، خوردم زمین با پهلو
یادِ مدینه، روضه می خونم، از اون قلاف و بازو
یارالی نَه نَه، یارالی نَه نَه وای وای (3)
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
🏳️ ولادت #حضرت_معصومه سلام الله علیها و #روز_دختر، مبارک
عرض حاجت به دخت موسی کن
هرچه خواهی از او تمنا کن
تربت بی نشان فاطمه را
در دل این مزار پیدا کن
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_حضرت_معصومه سلام الله علیها
وقتی دلم کنار ضریح تو جا گرفت
نوری ز فیض کوثر بی انتها گرفت
یادم نمی رود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مرده من هم شفا گرفت
شد پای بوس خاک در آستانه ات
تا از کرامت حرم تو صفا گرفت
از لحظه ای که وارد شهر شما شدم
فهمیده ام نگاه رئوفت مرا گرفت
وقتی به صحن آینه ات آمدم دلم
رنگی به روشنایی آئینه ها گرفت
«دل آشیان گرفته در ایوان آینه
گل داده است غنچه گلدان آینه»
از مرقدت شمیم مناجات می رسد
بر مقدمت توسلِ حاجات می رسد
وقتی که خاکبوس حریم تو می شوم
دستم به چشمه های کرامات می رسد
دیگر چه احتیاج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات می رسد
با بال هر فرشته که گرم طواف توست
امواج بی کران تحیّات می رسد
هر دم از آسمان ضریح مطهرت
عطر مزار مادر سادات می رسد
در بین صحن حضرت صاحب زمان بگو
یک عصر جمعه وقت ملاقات می رسد؟
«بانوی مهربان جهان اشفعی لنا
ای عمه امام زمان اشفعی لنا»
از نسل کوثری، که شد این شوره زار ها
از برکت حضور شما چشمه سار ها
در سایه تو جلوه خورشید پا گرفت
این انقلاب از تو و این افتخار ها
صبحی اگر دمیده ، ز نور نگاه توست
رونق نداشت بی تو در اینجا ، بهار ها
از بس سبد سبد گل ایمان چکیده است
از آسمان لطف تو بر کوچه سار ها
بر سفره کرامت و فضلت نشسته اند
همواره زائران تو و همجوار ها
«این سایه را تو بر سر من مستدام کن
با جلوه های معرفتت آشنام کن»
آسیه آمده به دیارت ز سمت نیل
یا می رسد ز عرش خدا همسر خلیل
از شرق و غرب عالم امکان رسیده اند
امشب به خاک بوسیتان بانوان ایل
یعنی عجیب نیست اگر جا گرفته اند
حتی فرشته های مقرب چو جبرئیل
با اشکهام آرزویی موج می زند
بانو اگر ضریح تو را بسته ام دخیل
چشم امید ما همه بر دستهای توست
فردا که می رسد همه جا بانگ الرحیل
«آسوده خاطران هیاهوی محشریم
تا زائران دختر موسی بن جعفریم»
امروز اگر برات شفاعت به دست توست
فردا ولی شفاعت جنت به دست توست
فرموده اند مریم آل پیمبری
معصومه ای و چادرعصمت بدست توست
تفسیر « یطعمون علی حبه » تویی
وقتی که سفره های کرامت به دست توست
هر شب دخیل پنجره هایت ، هزار دل
آخر کلید های اجابت به دست توست
پر می زند به سینه من شوق کربلا !
بانوی من جواز زیارت به دست توست
«کی می شود که بال و پرم را تو وا کنی
دل را دوباره زائر کرب و بلا کنی»
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |