eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
372 عکس
192 ویدیو
2 فایل
•{﷽}• اینجا مطالبی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. 🌹 اگه کاری داشتید، درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
🔰#روایت_دیدار | بخش سوم بالاخره هر جور شد، دل رو زدم به #دریا و راه افتادم به سمت #تهران. 🌊 گفتم نه
🔰 | بخش چهارم امسال رو از یه سمت دیگه ای قرار داده بودن. همین که رو رد کردم، دیدم یه نوای آشنایی به گوش میرسه. یه خرده که رفتم داخل، دیدم یه جمعی پشت گیت دوم دارن به همخوانی و می کنن: بَنَه تی پایَ می دو ته چومانَ سر... 😍 نزدیک که شدم رفقا و همشهریام رو دیدم که از برای دیدار اومده بودن. بعد از سلام و احوال پرسی، متوجه شدم که حدود بیست دقیقه ای توی بودن. گفتن سربازای بیت گفتن کنید گیت بعدی که خلوت شد، ان شاءالله شما هم رد میشید. بعد از دقایقی جمعیت یه حرکتی کرد و هممون هم پشت سر گذاشتیم. بعد از گیت با کیک و شیرکاکائو ازمون کردن و رسیدیم به درب اصلی . 🥛🥧 . دیدم جمعیت زیادی پشت حسینیه کردن و تعدادشون اصلاً کم نمیشه ولی کنارش یه درب کوچکی هر از گاهی باز میشه و یه عده میرن داخل. یه عده ناراحت شدن که اون درب چرا هی باز میشه اما درب بزرگ رو باز نمی کنن. همین باعث شد که پنج شش نفر تا دیدن درب کوچک داره باز میشه لابه لای اون افراد برن داخل. 😬 رد شدن این پنج شش نفر همان و بیشتر جمعیت اومدن به سمت درب کوچک همان. هرکاری کردن که درب رو از داخل و بیرون ببندن نشد که نشد. خلاصه ما هم شد که با موج جمعیت از همین درب بریم داخل. 🤩 داخل که شدیم به رسیدیم. از توی یکی با صدای بلند گفت: آقا ما به خدا دیگه هیچی نداریم. بذارید بریم داخل. به نفر جلوئیم گفتم یه لحظه صداش کن. وقتی برگشت بهش گفتم: یه نگاه به اون وسایلای روی کناری بنداز. گفت کدوما؟ گفتم اون شکلات و کیک و عطر و... اینا رو علی الظاهر نمیذارن کسی ببره داخل. گفت: اوه اوه راستی میگی منم کیکی که بیرون دادن رو هنوز نخوردم. خلاصه هرجوری بود از هم رد شدیم و به سمت رفتیم... ✍️》 با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
🔰#دیدار_یار | بخش ششم هرچی زمان می گذشت، #جمعیت بیشتر میشد و #موج جمعیت هی ما رو به چپ و راست می کش
🔰 | بخش هفتم جا بود و نمیشد راحت بشینی. لذا برای اینکه نشی باید هی پا عوض می کردی. برخی ها به خاطر همین شرایط چون اذیت بودن، وسط پا میشدن و می رفتن بیرون. 😮‍💨 خلاصه ما هرجوری بود سعی کردیم، هم این شرایط رو کنیم و هم یه جا باز کنیم تا اون بنده خدا بتونه با شرایطش بشینه که خدا رو شکر نشست و کار به صحبت آقا نکشید. ☺️ قبل از شروع صحبت های آقا، چیزی که برام جالب بود، وجه تمایز اجراهای نسبت به سالهای قبل بود. به غیر از ها که هر سال توی این دیدار اجرا دارن، امسال از ، آقا عباس و از ، آقا مهدی به زبان محلی شون اجرای داشتن. 😍 توی دلم گفتم: کاش یه روزی‌ بشه که ما هم از ، یه مداح داشته باشیم که بیاد توی بیت و پیش آقا به برای سلام‌الله‌علیها مداحی کنه. 🤲 آقا که خواست صحبت کنه، جمعیت پاشد و شروع کرد به دادن و همین بلند شدن باعث شد ما یه خرده دیگه بتونیم بریم جلو. سخنرانی و صحبت های امسال آقا، به نظرم از همون بخش اولش که در مورد محبت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تا مسائل و تحولات اخیر خیلی خاص و متفاوت بود. 😵 به نظرم این سخنرانی توی این حسینیه، شاید تنها سخنرانی هست که هم کسی حرف نمی زنه و هم مخاطبش دوس نداره زود تموم بشه. 🤩 نزدیک اذان بود، آقا صحبتهاشون رو ختم به دعا کردن و برای همه دستی تکون دادن و تشریف بردن. جمعیت مجدد پاشدن و با شعار به محضر آقا عرض ارادتشون رو نشون دادن. برخی هم رفتن جلو که مداحای رو ببین. ما هم چشم چرخونیدیم تا دوستان و رفقایی که از شهر و استانهای دیگه اومده بودن رو ببینیم و دیدار تازه کنیم. بعد از با رفقا، اولین چیزی که مطرح میشد، تعریف از سخنرانی آقا بود که همه کُپ کردن بودن که اوووف دیدی آقا عجب صحبتی کرد؟! 😱 صحبتی که ، و رو زیاد و تمام معادلات رو بهم ریخت. 🤯 پیشنهاد می کنم این سخنرانی رو حتی اگه هم نیستید، حتماً یه بار بخونید... خب روایت دیدار بنده هم با همه کم و کاستی هاش تموم شد.😊 ان شاءالله دیدار باز هم روزی ما بشه و به ما توفیق بدن که بتونیم این رو سرلوحه کار و سنگینی که توی هیئت و داریم، قرار بدیم. 🤲 ✍️》 با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |