#مناجات_امام_رضا علیه السلام
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید
در سوز جگر مصلحت ماست که ما را
غیر از جگر سوخته در کار نیاید
خارم من و در سینۀ من عشق شکفتهست
تا خلق نگویند گل از خار نیاید
بیمار فراقم من و وصل است دوایم
تدبیر، به کار مَنِ بیمار نیاید
یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک
بر دیدن این دلشده یکبار نیاید...
نومیدی و درگاه تو؟! بیسابقه باشد
از سوی تو جز رحمت و ایثار نیاید
آخر به کجا روی کند؟ ای همه رحمت!
گر در بَرِ تو شخص گرفتار نیاید
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشتهست گنهکار نیاید
شاعر/ سیدرضا مؤید
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_رضا علیه السلام
بالم شکسته بود و هوایی نداشتم
از دست روزگار رهایی نداشتم
بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم
مشهد اگر نبود که جایی نداشتم
دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید
دردم زیاد بود و دوایی نداشتم
گفتم مگر امام رضا چارهای کند
ای وای اگر امام رضایی نداشتم
گفتند در حرم همه را راه میدهند
اصلا بنای بیسروپایی نداشتم
میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت
ورنه من از گناه ابایی نداشتم
شاعر/ مهدی میری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_مرثیه_امام_رضا علیه السلام
خورشید سر زد از سحرت أیها الغریب
از سمت چشم های ترت أیها الغریب
تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی
باران گرفت دور و برت أیها الغریب
جاری ست چشمه چشمه قدمگاه تو هنوز
جنت شده ست رهگذرت أیها الغریب
تو آفتاب رأفتی و کوچه کوچه شهر
در سایه سار بال و پرت أیها الغریب
با این همه، غریبِ غریبان عالمی
داغی نشسته بر جگرت أیها الغریب
از کوچه های غربت شهر آمدی ولی
داری عبا به روی سرت أیها الغریب
آقای من! نگو که تو هم رفتنی شدی
زود است حرف از سفرت أیها الغریب
شکر خدا جواد تو آمد ولی هنوز
بارانی است چشم ترت أیها الغریب
یک عمر خواندی از غم آقای تشنه لب
با اشک های شعله ورت أیها الغریب
هر گوشهای ز حجره که رو می کنی دگر
کرب و بلاست در نظرت أیها الغریب
در قتلگاه، لحظه ی آخر چه می کشید
جدِّ ز تو غریبترت أیها الغریب
شاعر/ یوسف رحیمی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
تا که لطف تو مهیا نشود
گره از کار دلم وا نشود
سائلی رانده نگردد زین در
نا امید از تو دل ما نشود
هیچ کس بهر پناه آوردن
شبیه آهوی صحرا نشود
زشتی نامه ی اعمال بدم
جز به احسان تو زیبا نشود
وای اگر آخر کارم آقا
سند نوکری امضا نشود
تا نیایی کمکم زیر لحد
راضی از من دل زهرا نشود
مهربان تر، ز تو مولای کریم
به تو سوگند که پیدا نشود
من ز دست تو کفن می خواهم
تا که حشر، عبد تو رسوا نشود
شاعر/ جواد حیدری
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم
هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود
دیر اگر راه بیفتیم، به یوسف نرسیم
سرِ بازار که او منتظر ما نشود
لذت عشق به این حسِّ بلا تکلیفی ست
لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟
من فقط رو به روی گنبد تو خم شده ام
کمرم غیر درِ خانه ی تو تا نشود
هر قَدَر باشد اگر دورِ ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود
بین زوّار که باشم کرمت بیشتر است
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود
مُرده را زنده کُنَد خوابِ نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دَمِ عیسا نشود
امن تر از حرمت نیست، همان بهتر که
کودکِ گمشده در صحن تو پیدا نشود
بهتر از این؟! که کسی لحظه ی پابوسیِ تو
نفس آخر خود را بکِشد پا نشود
دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب
حرفم این است که یک وقت مداوا نشود!
من دخیلِ دلِ خود را به تو طوری بستم
که به این راحتی آقا گره اش وا نشود
بارها حاجتی آورده ام و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو، الّا نشود
امتحان کرده ام این را حرمت، دیدم که
هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود
آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کُشت
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
شاعر/ محمد سهرابی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_رضا علیه السلام
میان حجره غربت نفس نفس میزد
نفس نداشت بگوید بیا بیا زهرا
لبش کبود ز زهر و دلش پر از آتش
به گریه گفت جوادم کنار من باز آ
گهی ز سوز دل خود حسن حسن می کرد
گهی به ناله صدایش بلند یا اماه
به روی خاک رخش را نهاد و گریه نمود
به یاد تشنه لبی شهید عاشورا
نه خواهری به کنارش نه مادری به سرش
غریب و خسته صدا زد که اشهد ان لا...
به اشک و آه جوادش چو غسل او می داد
بدید بر روی جسمش اثر ز زهر جفا
ز کنج حجره غربت به گوش دل یاران
نوای ناله جانسوز کیست می آید
به روی خاک رخ شمس آل پیغمبر
صدای فاطمه یا که علیست می آید
ز خستگی نگاهش چنین شود معلوم
ز تیر زخم زبان ها دلی حزین دارد
به یاد شاه شهیدان به عشق مادر خود
میان حجره خود چهره بر زمین دارد
چه کرد زهر جفا با وجود این آقا
جگر نمانده برایش ز سوزناکی آه
میان کوچه نشست و کمی تحمل کرد
توان نبود به پا تا دوباره آید راه
دلش به یاد خدا و لبش پر از تحلیل
به سر کشیده عبا و صدا زند جگرم
فتاد بر سر خاک و نگاه منتظرش
نوشت بر کف حجره بیا بیا پسرم
چگونه روضه بخوانم از این امام غریب
به هر نفس، نفس دیگرش نمی آید
به گوش شهر بگویید عزیز فاطمه رفت
ولی به دیدن او خواهرش نمی آید
نباید از سخن حق گذشت ای یاران
اگر چه داده رضا جان به بی کسی اما
چه گویم از پسری که بدید در دل شب
به جسم باب عزیزش به نیزه ها صد جا
چگونه می شود آخر ز یادها زائل
حکایت تن صد چاک و خواهری محزون
کنار مقتل غم یک زن بدون پناه
و کل هستی عالم میان لُجّه خون
که دیده در دل لشکر بدون پشتیبان
زنی شکسته نشیند به محملی تنها
که دیده است بیاید به مقتلی خواهر
کنار کشته صد پاره برادرها
چگونه می شود آخر ز یادها زائل
حکایت تن بی سر برابر مادر
حکایت لب خنجر به حنجری تشنه
و دست و پا زدن یک غریب بی یاور
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_رضا علیه السلام
ناله ای بر لبم از فرط تقلا مانده
سوختم از عطش و چشم به دریا مانده
باز دلتنگ جوادم که در این شهر غریب
به دلم حسرت یک گفتن بابا مانده
دست و پا می زنم امّا جگرم می سوزد
به لب سوخته ام روضه ی زهرا مانده
جان به لب می شوم و کرب و بلا می بینم
که لب کودکی از فرط عطش وا مانده
مادرش چشم به راه است که آبش بدهند
وای از حرمله آن جا به تماشا مانده
شعله ور می شوم از زهر و حرم می بینم
که در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده
دختری می دود و دامن او می سوزد
ردّ یک پنجه ولی بر رخ او جا مانده
این طرف غارت و سیلی نگاه بی شرم
آن طرف بر نوک نیزه سر سقّا مانده
شاعر/ حسن لطفی
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_رضا علیه السلام
آمده ام عقده گشایی کنم
بر درت ای شاه گدایی کنم
بر حرم دوست پرستو شوم
ریزه خور ضامن آهو شوم
هیچ دری را نزنم غیر دوست
دیده و دل هر دو به دنبال اوست
جز قدح اشک مرا ظرف نیست
من که سراپا بدم و حرف نیست
حرف در این است غبار درم
بر تو و جد و پدرت نوکرم
روضه ی تو بوی جنان میدهد
کوی رضا خط امان میدهد
خانه ی تو خانه ی آل عباست
فوج مَلَک زائر قبر رضاست
بقعۀ تو قبله ی اهل دل است
نام رضا چارۀ هر مشکل است
ای به دو صد موسی عِمران امیر
زنده شد از معجزه ات نقش شیر
ای پسر سبز قبای علی
در تو بُوَد جود و عطای علی
رو چو به ایوان نجف می کنم
گریه کنان رضا رضا می کنم
قهر مکن با منه درد آشنا
اذن دخولی که گدایم گدا
فیض تو فیضی ست که بی خاتمه ست
خوان تو خوان کرم فاطمه ست
ای خلف با ادب بوتراب
جان جوادت تو زِ من رو متاب
ای علوی ای رضوی ای رضا
ای نمکین وارث شیر خدا
صحن و رواق و حرمت آرزوست
آب و غذا و کرمت آرزوست
یک نظری بر من بیچاره ات
من به فدای جگر پاره ات
غریب دور از وطن فاطمه
داده عدو به عمر تو خاتمه
دشمن نامرد دلت را شکست
زهر جفا رشته عمرت گسست
شاعر/ ناشناس
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مرثیه_امام_رضا علیه السلام
درون حجره غربت خدا خدا می کرد
کسی که عقده دل را به مرگ وا می کرد
شراره را نتوان با شراره کرد خموش
به غير زهر که او را ز غم رها می کرد
نيافت ساحل امنی به غير موج خطر
ميان لُجّه غم هرچه دست و پا می کرد
چه جای زهر هلاهل که بر شهادت او
غم مصاحبت قاتل اکتفا می کرد
غريب و تشنه و تنها بدن کبود از زهر
فتاده بوده و با جان او چها می کرد
به هر نگاه که می بست و می گشود از درد
جواد، نور دل خويش را صدا می کرد
حديث غربتش اين بس که پای تابوتش
دويده قاتل و گريان رضا رضا می کرد
شاعر/ سیدرضا مؤید
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مناجات_امام_رضا علیه السلام
دوباره آمدهام تا دوباره در بزنم
كبوترانه در این آستانه پر بزنم
به نا امیدی از این در نمی روم هرگز
اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم
خدا مرا به حقیقت ولیشناس كند
كه حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم
خدای را كمی ای زائران درنگ كنید
كه خاك پای شما را به چشم تر بزنم
من آشنای همین درگهم، خدا نكند
كه رو به غیر بیارم در دگر بزنم
اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم، باز
خوشم كه گاهگداری به باغ سر بزنم
«من از حضور تو ای ماه هاشمی خجلم
مگر به اشك شود ترجمان حرف دلم»
به یك نگاه تو تطهیر میشود دل من
به یك كرشمه نمکگیر میشود دل من
مرا بس است طواف ضریح تو هرگاه
شكستهبستهٔ تقصیر میشود دل من
قسم به صبح جمالت كه پشت پنجرهات
دخیل نالهٔ شبگیر میشود دل من
سرشک حاجت هر كس كه میچكد بر خاک
كنار پنجره تصویر میشود دل من
به چشم آینههای حرم كه مینگرم
هزار مرتبه تكثیر میشود دل من
خدا نكرده اگر از تو رو بگردانم
اسیر بازی تقدیر میشود دل من
چگونه قصد زیارت كنم برای وداع
مگر ز دیدن تو سیر میشود دل من؟
«خدا مرا به فراق تو مبتلا نكند
من و جدایی از این آستان خدا نكند»
شاعر/ محمدجواد غفورزاده
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
از هرچه غصه دارد و غم، میشود رها
هر سائلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند
از سینههای شعلهزده آه میرود
اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست
از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست
هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
بابالجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه میرود
شاعر/ فاطمه نانی زاد
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |
#مدح_امام_رضا علیه السلام
رأفت در آستان تو تفسیر می شود
دل با خیال حسن تو تسخیر می شود
صدها هزار نامه ی آلوده از گناه
با یک نگاه عفو تو تطهیر می شود
پیش از اجل به خانه ی چشمم قدم گذار
تعجیل کن فدات شوم دیر می شود
حتیّ سکوت در حرم تو عبادت است
اینجا نفس به یاد تو تکبیر می شود
اینجا اگر کبوتر دل آید از بهشت
اطراف گندم تو زمین گیر می شود
در میهمانسرای تو مهمان چو پا نهد
از میوه های باغ جنان سیر می شود
صیّاد را به نیم نگه صید می کنی
آهو به یک ضمانت تو شیر می شود
بیداری اش به عرش خدا با ملایک است
خوابی که در حریم تو تعبیر می شود
شاعر/ غلامرضا سازگار
با "سوز و ساز" همراه باشید:
| https://eitaa.com/Soozosaz |