eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
281 عکس
147 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🏳️ ولادت علیه‌السلام، مبارک حضرت می فرمایند: «مِنَ التَّوَاضُعِ اَلسَّلَامُ عَلَى کُل مَنْ تَمُرُّ بِهِ» از نشانه‌های فروتنی، سلام کردن به هر رهگذر است. 📚 تحف العقول | ص۴۸۷ هر حادثه با فروتنی شیرین است خاک از نفس باغچه، عطر‌آگین است همواره سلام کن به هر رهگذری افتادگی از نشانه‌هایش این است شاعر/ هادی فردوسی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه‌السلام عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری ای گدایت را به خیل شهریاران سروری خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال تا ابد ماه ربیع الثّانی‌ات محو جمال ماه حُسنت بی‌قرین و مهر رویت بی‌زوال آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... دل اگر سینا بود طور تجلایش تویی موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی آخرین دُرّ خدا مهدی‌ست دریایش تویی آن‌که بر عیسی کند روز ظهورش سروری عید میلادت مبارک یا امام عسکری خط حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حسن کُنیه‌ات ابن‌الرّضا و نام نیکویت حسن موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن حُسن‌ها گشتند در بازار حُسنت مشتری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... هم تویی آیینۀ حُسن خدای ذوالمنن هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن هم به جسم سامره جان می‌دهی از فیض تن هم به عالم می‌کند فیض تو سایه‌گستری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است سامره دامان سبزش باغ رضوان من است سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... ذرّه بودم محو خورشید جهان‌آرا شدم قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری عید میلادت مبارک یا امام عسکری شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه‌السلام بر او سلام که شایستۀ سلام است او که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او که هاشمی نسب و فاطمی مرام است او که یادگار برومند ده امام است او به شهر سامره مصداق فیض عام است او به نور و جلوۀ رخسار ماه او، صلوات جمال گلشن توحید را تبسم اوست مسیح عترت اطهار را تجسم اوست کلیم با شجر طور در تکلم، اوست که دومین حسن، ابن الرضای سوم اوست ز حادثات جهان، جان‌پناه مردم اوست به هرکه راه برد در پناه او، صلوات خدای خوانده به حُسن جمال خود، حَسنش ستارۀ سحری، خوشه‌چين انجمنش شفای دیدۀ یعقوب، بوی پیرهنش که دیده ماه فلک، گل بریزد از دهنش؟ شمیم وحی خدا می‌تراود از سخنش به عطر و رایحۀ دل‌بخواه او، صلوات ستارگان همه شب شمع محفلش هستند فرشتگان به ادب در مقابلش هستند موالیان خداجوی سائلش هستند معاشران همه محو فضائلش هستند به آیه آیۀ قرآن که در دلش هستند شده‌ست سورۀ قرآن گواه او، صلوات نگاه او، به گل تازه چیده می‌ماند شمیم او، به گلاب چکیده می‌ماند لبش، به غنچۀ شبنم ندیده می‌ماند قدش، به سرو ز نور آفریده می‌ماند دلش به پاکی صبح و سپیده می‌ماند به سجدۀ سحر و صبحگاه او صلوات امام گفت که یک‌رنگ باش و یک‌رو باش برای سنجش اعمال خود ترازو باش برای خدمت و ایثار دست و بازو باش مباش در پی شهرت ولی خداجو باش همیشه یاد خدا و عنایت او باش به اوج و منزلت دیدگاه او، صلوات کسی که مهر و محبت مرام مهدی اوست کسی که قسط و عدالت پیام مهدی اوست کسی که فتح و ظفر در قیام مهدی اوست کسی که ختم امامت به نام مهدی اوست سلامت دو جهان، در سلام مهدی اوست به جذبه‌های بدیع نگاه او، صلوات شاعر/ محمدجواد غفورزاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه‌السلام دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... ...رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که... ...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... ...خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که... ...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می‌سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی تو آن معنای پروازی که بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان شاعر/ محمدعلی بیابانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام کیستم‌ من؟ گوهر ده‌ بحر نور کبریايم آفتاب‌ سامره، روشنگر ملک‌ خدايم آسمان ‌معرف‌ را در زمين‌ شمس‌ الضحایم کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم منظر حسن‌ خدا مصباح‌ انوار الهدايم من‌ ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌ الرضایم من‌ همان‌ دریای‌ نور استم‌ که‌ نور از آن‌ دمیده دین‌ و دانش‌ را خدا در موج موجم‌ پروریده در درونم‌ گوهر نابی‌ چو مهدی‌ آفریده انتهایم‌ را به‌ جز چشم‌ خدا چشمی‌ ندیده بشنوید ای‌ آسمانی‌ ها زمینی‌ ها صدایم من‌ ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌ الرضایم من‌ علی‌ بن‌ جواد بن‌ رضار انور عینم بیشتر از عالم‌ خلقت‌ هدایت‌ بوده‌ دینم گرچه‌ در سنّ‌ شبابم‌ پير خلق‌ عالمینم هم‌ محمّد، هم‌ علی، هم‌ مجتبایم، هم‌حسینم هم‌ بوَد زهد و کمال‌ و عصمت‌ خیر النسایم من‌ ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌ الرضایم پیشتر از خلقتم‌ بر چشم‌ عالم‌ نور دادم بر همه‌ شور آفرینان‌ تا قیامت‌ شور دادم پاسخ ‌موسی‌ بن‌ عمران‌ را به‌ کوه‌ طور دادم حاجت ‌ارباب‌ حاجت‌ را ز راه‌ دور دادم همچو اجدادم‌ ز خلق‌ عالمی‌ مشکل‌ گشایم من‌ ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌ الرضایم من‌ به‌ شهر سامره‌ خود کعبۀ اهل‌ یقینم پر زند همچون‌ کبوتر در حرم‌ روح‌ الامینم حاجت‌ کونین‌ می‌بارد چو باران‌ ز آستینم حضرت‌مهدی‌ پذیرایی‌ کند از زائرینم مهر و مه‌ گیرند نور از گنب دو گلدسته‌ هایم من‌ ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌ الرضایم حضرت ‌هادی‌ از اوّل‌ دید چون‌ حُسن‌ تمامم خنده‌ زد بر روی‌ زیبا و «حسن» بگذاشت‌ نامم همچو قرآن‌ بود روی سینۀ بابا مقامم خود امام‌ ابن‌ امام‌ بن‌ امام‌ ابن‌ امامم دختر پاکِ‌ يشوعا، همسر پاکیزه‌‌ رایم من‌ ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌الرضایم جلوۀ معلوم‌ و نامعلوم‌ را دیدند در من سرِّ هر مفهوم‌ و نامفهوم‌ رادیدند در من انتقام‌ خون‌ هر مظلوم را ديدند در من فاش‌ گویم‌ چارده‌ معصوم‌ را دیدند در من چارده‌ معصوم‌ نورم، بلکه‌ خود وجه‌ خدایم من‌ ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌ الرضایم مهر ما در قلب‌ ابناء بشر پايان‌ ندارد هر که‌ مهر ما ندارد، در حقیقت‌ جان‌ ندارد و آنکه‌ شد بیگانه‌ با آل‌ علی‌ ايمان‌ ندارد درد بغض‌ ما به‌ جز خشم خدا درمان‌ ندارد ای‌ خوشا آنکس‌ که گوید مدح، چون‌ میثم‌ برایم من ‌ابوالمهدی‌ امام‌ عسکری‌ ابن‌ الرضایم شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام ز خاک پای تو اول سرشت قلبم را سپس غبار حریمت نوشت قلبم را به نور معرفت و رحمت و ولایت تو بنا نهاد چنین خشت خشت قلبم را مرا اسیر تماشای چشمهایت کرد سپس نهاد میان بهشت قلبم را بدون لطف تو از دست می دهم آقا ميان بازی اين سرنوشت قلبم را «هزار شکر که عمريست در هوای توام اسیر رحمت و فضل تو، مبتلای توام» چقدر صبح نگاه تو دلبری کرده دل رميده ما را کبوتری کرده من چو ذره کجا و زيارت خورشيد نگاه روشن تو ذره پروری کرده بهشت چشم رئوفت چه رونقی دارد که با بهشت خدا هم برابری کرده چقدر تازه مسلمان کنار خود داري مسيح چشم تو کار پيمبری کرده شکوه ناب ولايت تويی که دل ها را تجليات نگاه تو حيدری کرده «همیشه معجزه های تو منجلی بوده همیشه ذکر کثیرت علی علی بوده» خدا نهاده در اين چشم ها صلابت را شکوه و هيبت و آقايی و سيادت را مسيح آل محمّد! بزرگ نصرانی چه خوب ديده کرامات چشمهايت را چه کودکانه به عزم مصاف می آيند نگاه نافذ تو رام کرده خلقت را ز دشمنان خودت هم دريغ ننمودی زلال معرفت و زمزم هدايت را خدا به مرحمت گوشه چشم تو آقا! گشوده بر همه خلق باب رحمت را تمام سعی تو اين بود که بياموزی به شيعه سرّ بقا، معنی ولايت را چقدر گفتي از آن آفتاب پنهان و حکایت ولی و انتظار و غيبت را «خوشا کسی که دمی غائب از حضورش نیست حجاب خود نشده بی نصیبِ نورش نیست» شده ست مرقد تو اعتبار سامرّا شکوه گنبد زردت وقار سامرّا اگر چه کعبه نيامد به دست بوسی تو تمام ارض و سما در مدار سامرّا براي آن که دل از دست داده، جايی هست؟ در آستان تو، گوشه کنار سامرّا؟ اگر چه لایق وصل تو نیستم اما ز دست رفته دلم در جوار سامرّا به عشق دیدن سرداب می تپد هردم دلِ شکسته، دلِ بی قرار سامرّا غروب جمعه نگاهم به راه موعودی است کنار جاده چشم انتظار سامرّا طلوع می کند آخر سلاله خورشید ز راه می رسد آخر بهار سامرّا «کبوتر دل من را تو جمکرانی کن مرا به لطف خودت صاحب الزّمانی کن» شاعر/ یوسف رحیمی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
علیه السلام امشب همه جا موج زند نور ولایت افتاده به سرها همه دم شور ولایت گردیده سماوات و زمین طور ولایت از پرده در آمد مه مستور ولایت «گردیده ملک گرم ثناگستری امشب گویند ثنای حسن عسکری امشب» برخیز و بزن خنده که گل خنده زن آمد با خنده ی گل بر لب بلبل سخن آمد خورشید فروزنده مه انجمن آمد فرزند رضا را حسن آمد حسن آمد «عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است میلاد گرامی خلف حضرت هادی است» نخل نبوی را ثمر است این ثمر است این چرخ علوی را قمر است این قمر است این فخر دو جهان را پسر است این پسر است این بر مصلح عالم پدر است این پدر است این «این شیعه و این مشعل انوار هدایش ای جان همه عالم و آدم بفدایش» روئید گل تازۀ آمال محمّد یا مهر فروزنده ی اقبال محمّد یا صفحه ی رخسار و خط و خال محمّد یا آمده دوم حسن از آل محمّد «از سامره تابیده به عالم جلواتش پیوسته فرستید درود و صلواتش» این گوهر ده بحر خروشنده ی دین است این کعبه ی امیّد دل اهل یقین است این عرش خداوند تعالی به زمین است این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است «در سجده ملایک به یسار و به یمینش تابنده بود جلوه ی مهدی ز جبینش» آینه ی حسن ازلی ماه جمالش آیات لب حضرت هادی خط و خالش یادآور جاه نبوی قدر و جلالش جبریل فرو ماند در اوج کمالش «عالم همه مرهون وی و موهبت اوست از سامره تا عرش خدا مملکت اوست» این اختر برج نقوی ماه تمام است این فرش نشینی است که خود عرش مقام است این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است بر خلق امام است امام است امام است «قدر و شرف و عزّت و جاه بشر از اوست ای منتظران حجّت ثانی عشر از اوست» ای ارض و سماوات همه سامره ی تو ای چرخ برین نقطه ای از دایره ی تو ای مهر فلک ذرّه ای از نائره ی تو ای زنده دل اهل دل از خاطره ی تو «از جود تو بس خاطره داریم حسن جان ما آرزوی سامره داریم حسن جان» تو یازدهم اختر منظومه ی نوری تو واسطۀ عفو خداوند غفوری تو نور خدا در شجر وادی طوری تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری «من سائل لطف و کرم و جود تو هستم با آن همه آلودگیم دل به تو بستم» ای فوج ملک را به درت عرض ارادت سادات جهان از تو گرفته است سیادت مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت «تو دست خداوند به تقدیر قضایی فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی» قرآن به تو نازد که در او جلوه گر استی ایمان بتو بالد که ورا راهبر استی انسان بتو بالد که امام البشر استی مهدی بتو در فخر که او را پدر استی «لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم خاک قدم عسکر پیروز تو باشم» ای عادت تو جود و مرام تو عنایت ای مهر رخت مشعل انوار هدایت ای یازدهم اختر تابان ولایت قرآن سخن فضل تو را کرده حکایت «من میثم آلوده دل بی سر و پایم از خویش مرانید که مدّاح شمایم» شاعر / غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺بمناسبت سالروز شهادت طلبه مبارز و شجاع میرزا کوچک خان جنگلی جنگل از عطر نفس های تو سرشار شده در دلت غصه ی یک ایل تلنبار شده در کمین تو نشستند همه کرکس ها با تو ماندند ولی لشکر دلواپس ها دلت از این همه نیرنگ به درد آمده است باز هنگامه ی خونین نبرد آمده است شهر زیر لگد چکمه ی استبداد آنچه البته به جایی نرسد فریاد است آتش فتنه همه زیر سر قزاق است دلت آیینه ی صدها نه، هزاران داغ است همه ی قدرت طوفان به خروشش باشد مرد آن است که یک کوه به دوشش باشد مرد آن است که با ظلم زمان بستیزد مرد آن است که از خواب گران برخیزد زنده ای، مرده دلان از تو اگر بی خبرند مرده آن است که نامش به نکویی نبرند اَما رشتی جَغلان گوش به فرمان اِیساییم تِی وَسی میرزا کوچیک با دِیل و با جان اِیساییم [۱] فاتحه خواندم و پیچیده به زیر مهتاب باز هم عطر تو در صحن سلیمان داراب شاعر/ رضا نیکوکار [۱] ترجمه بیت گیلکی: ما بچه های رشت گوش به فرمان و به خاطر تو، با دل و جان پایت می ایستیم. با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
✅ میرزای کوچک | قهرمان بزرگ 🔸امروز [رسانه‌های غربی] می‌خواهند فرهنگ‌سازی و الگوسازی کنند؛ آن‌ها می‌خواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یک نسل تحقیرشده‌ی توسری‌خور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیکته کنند و آن کاری را که آن‌ها می‌خواهند، انجام دهد. برای اینکه کسی را به زیر مهمیز بکشند، بهترین راه این است که بگویند تو چیزی نیستی، تو کسی نیستی و گذشته‌ای نداری. مفاخر یک ملت را انکار می‌کنند، برای اینکه او احساس کند چیزی نیست. 🔹ميرزا كوچك، مرد تنهايى بود كه به دو قدرت بزرگ آن روز دنيا - يعنى روسها و انگليسيها - يک «نَه»ى بزرگ گفت. نَه با روسها ساخت، نَه با انگليسيها؛ اما در كنار او كسانى بودند كه مى‌خواستند با دستگاه حكومتِ آن روز - بعد هم با رضاخان كه تازه مى‌خواست سرِ كار بيايد - مبارزه كنند، اما به روسها پناه مى‌بردند؛ به باكو رفتند و بند و بستهايشان را كردند و به ايران برگشتند و سرسپرده آنها شدند. اما ميرزاكوچك‌خان قبول نكرد و حاضر نشد سازش كند؛ او، هم با انگليسيها جنگيد، هم با قزّاقهاى روس جنگيد، هم با لشكر رضاخانى - و قبل از رضاخان، آن كسانى كه بودند - مبارزه كرد؛ با احسان‌اللَّه‌خان و ديگران هم كنار نيامد. 🔸وقتى جوان گيلانى سرِ قبر ميرزا كوچك ‌خان مى‌رود و مى‌بيند اين مرد تنها، اين مرد باايمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهاى گيلان در مظلوميت مُرد، اما شخصيت خودش را در تاريخ ايران تثبيت كرد؛ مُرد، اما يك مشعل شد. 🔹ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام ميرزا كوچك‌ خان را به ياد مى‌آورديم و شرح حال او را مى‌خوانديم، نيرو مى‌گرفتيم. 🔸او از همت و اراده و شخصيت و هويّت خود خرج كرد، براى اين‌كه به يک نسل هويّت و شخصيت و نيرو و اراده ببخشد. اين بسيار ارزش دارد. 🔹امثال او تعدادى بودند كه در غربت مبارزه كردند، در غربت هم مُردند؛ اما مى‌بينيد كه امروز غريب نيستند. 🔸جريان تاريخ، جريان عجيبى است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شيخ فضل‌اللَّه‌ها و ميرزاكوچك‌خان‌ها و خيابانى‌ها و امثال اينها، همچنان كه غريب مُردند، غريب بمانند. 🔹دشمنان مى‌خواهند اين مفاخر را از دست جوان ايرانى بگيرند. 📚 بیانات امام خامنه ای (حفظه الله) در ديدار با اهالی جوانان و فرهنگیان رشت | 1380/02/12 با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 موشن گرافیک 🔺 تنها روایتِ بزرگ مردِ کوچک جنگلی 🎬 تهیه شده در خانه طراحان انقلاب اسلامی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
Haj Aboozar Biukafi - mirza.mp3
3.95M
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ شور این لطف و صفا آب و گل ماست چون عشق حسین توی دل ماست 🔸ما از جنس ابر و بارون، از دیار دلهای دریایی ما پرشده از نور ایمان 🔹دم می‌گیریم باشهدا، یا لَیتنا کُنّا مَعَک تا میجوشه تو رگهامون خون پاک با لطف تو و لطف شهدا پر میگیره دل تا کرب و بلا 🔸کربلای تو مطافِ آسمونا و زمینه هرکی عاشق تو باشه، اهل ایمان و یقینه 🔹تا که دنیا دنیا باشه، بیرق تو بالا باشه توی محشر حساب ما با مادرت زهرا باشه از مشرق عشق خورشید میرسه که واسه زمین تاریکی بسه 🔸میرسه روزی که دنیا خالی میشه از ستمگر پرچم سرخ حسین ‌و میگیره فرزند حیدر 🔹میرسه اون روزایی که معلوم میشه راه از بی‌راه همه عالم پر میشه از نغمه‌های یا ثارالله شعر و سبک/ مجتبی حاذق اجرا شده توسط/ حاج ابوذر بیوکافی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
528.5K
🎵شبیه همین سبک مولودی علیه السلام 🔺هیئتی/ تک قراره کار تو دلبری باشه کار ما کنارت نوکری باشه چیه بهتر از اینکه لقب ما گدای امام عسکری باشه 🔸فاطمی عصمت، ای علوی صولت من دخیل می بندم رو پر قنداقت 🔹منو عطای یک نظر تو عالم فدای گل پسر تو با تو غم از دلِ مبتلا میره با ذکرت دل من تا خدا میره کربلایی شدن بنده به امضات راه کربلا از سامرا میره 🔸دلا آوارت، لیلاها بیچارت صف کشیدن برا دیدن گهوارت 🔹منو عطای یک نظر تو عالم فدای گل پسر تو ما همه به شور و به التهابیم برای دشمنان اوج عذابیم اومدیم تا بفهمونیم به دنیا ما همه بچه های انقلابیم 🔸حافظ کشوریم، از همه دنیا سریم تا نفس تو سینه است پشت سر رهبریم 🔹مطیع محض امر ولیم فدای راه سید علیم از خُم ولایت ما همه مستیم با اذن فاطمه حسینی هستیم با ذکر یا حسین و یا اباالفضل پیرو مکتب خمینی هستیم 🔸دلامون شیداست، پرچممون بالاست عَلَم خمینی تُو دست سینه زنهاست 🔹مطیع محض امرولیم فدای راه سید علیم شعر و سبک/ میثم میرزایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
547.8K
🎵سبک مولودی علیه السلام 🔺هیئتی/ تک بدونيد آقام تاج سر و من خاک پاشم ايشالا يه همچين شبی رو سامرا باشم 🔸از نوره آقامه که دل غرق نوره باز دنيا چراغون از فيض حضوره 🔹بازم تو دلم چه شوری به پاست من اينجا هستم و دل توی سامراست 🌀دلدار و دلبری مولا يا عسکری ببينيد، گل خنده رو تُو لحظه شادی به روی، لب پر شعف حضرت هادی 🔸تا امشب دخيلش باز دستای من شد باز نقش دل من يا مولا حسن شد 🔹به عشقش بازم، دلم مبتلاست من اينجا هستم و دل توی سامراست دلدار و دلبری مولا يا عسکری يه عمره توی دستای پر مهرش اسيرم نشستم که از دست آقام عيدی بگيرم 🔸هر لحظه دل من شد بی تاب آقام هم محتاج عشقه هم محتاج آقام 🔹بازم دامنش تُو دستای ماست من اينجا هستم و دل توی سامراست دلدار و دلبری مولا يا عسکری می خونم به عشق اونيکه اسمش عليه آقايی که تُو هر دو جهان مير و وليه 🔸دل عمری اسير و شد بی تاب مولا من ميشم فدائيش با ذکر يا زهرا 🔹بدونن همه که زهرائيم تا روز محشرم مديون حيدرم با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
763.2K
🎵سبک مولودی علیه السلام 🔺هیئتی/ تک شب شب ديدن دلداره بارون ستاره مى باره دلبرى پا تو دل ميذاره وقت عشق منه، شب شب حسنه نور خدا بازم تابيده دنيا دور سرش چرخيده ركن ولايت و توحيده خوبه حال و هوام، پيش پاى آقام 🔸حسن تموم بندگى من - حسن دليل زندگى من حسن وجيها عندالله (2) حسن یا حسن یا ولىَّ الله... باز روى خدا رو می بينم من سمت حرمش ميشينم ياد آقا ميشه تسكينم خاطرات حرم، عشق و جود و كرم باز بى قرارم و بی تابم من مبادى بر آدابم تو حال و هواى سردابم باز دعا مى خونم، منتظر مى مونم 🔸حسن همه اميد نوكريم - حسن اسم اماماى كريم حسن وجيها عندالله (2) حسن یا حسن یا ولىَّ الله... سرور منى و سالارم سر به روى پاهات ميذارم اربعينمو از تو دارم ميدى آقا به ما، عيدى كرب و بلا پاى پياده من غرق آه ياد تو ميكنم توى راه هر قدمى ميگم ای و الله به روايت تو، به عنايت تو 🔸حسن اى آبروى عالمين - حسن هميشه عاشق حسين حسن وجيها عندالله (2) حسن یا حسن یا ولىَّ الله... شعر و سبک/ رضا تاجیک با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
573.2K
🎵سبک مولودی علیه السلام 🔺هیئتی/ تک می درخشه امشب تُو آسمون ستاره دلامون زائر سامرا شد می خونن عاشقا به زیر لب این نوا حرمش قبله ی زائرا شد 🔸نازل - شده باز آیه دلربای دلبری از راه - میرسه سوره آشنای سروری جونم - به فدایِ قدم امام عسکری 🔹دلِ شیدایِ ما - شد ارادتمندش همه ی عالم شد - اسیر لبخندش می گیریم عیدی از - پسر دلبندش یا اباالمهدی... این مسیر روشن پر از نورِ امیده رویِ لبها فقط ذکر مولاست سامرا یا نجف، سوریه یا کربلا همه جا پرچم شیعه بالاست 🔸شادم - دلمو به دستای لطف حسن دادم هيچ وقت - نميره خاطره زیارت از یادم اونجا - خدا می دونه به ياد بقيع افتادم 🔹دل من شد تنگِ - سامرای آقا می زنم پر امشب - به هوای آقا به خدا من هستم - خاک پای آقا یا اباالمهدی... شعر و سبک/ حبیب باقر زاده با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
622.6K
🎵سبک مولودی علیه السلام 🔺هیئتی/ تک به خونه آسمون، دوباره خورشید اومد چشمه ی امید اومد عاشقای مرتضی علی عید اومد 🔸رو سر دنیا، بارون می باره بارون چشما، عین بهاره 🔹کریم کریمه، فرقی نداره، تُو بقیع باشه یا سامرا کریم کریمه، فرقی نداره، عسکری باشه یا مجتبی یا حسن، یا حسن، یا حسن مولا حسن... خودت می دونی آقا، گدای سامراتم عاشق نیم نگاتم به فدای کنیه ی ابن الرضاتم 🔸با قلم عشق، با دوات چشمام رو ورق دل، می نویسم آقام 🔹کریم کریمه، فرقی نداره، تُو بقیع باشه یا سامرا کریم کریمه، فرقی نداره، عسکری باشه یا مجتبی یا حسن، یا حسن، یا حسن مولا حسن... حاتم طائی باید، راهی سامراشه تا پیش تو گداشه شال روی دوش تو هم باید سبز باشه 🔸ای ضربان، هادی زهرا این شبا شاده، مهدی زهرا 🔹کریم کریمه، فرقی نداره، تُو بقیع باشه یا سامرا کریم کریمه، فرقی نداره، عسکری باشه یا مجتبی یا حسن، یا حسن، یا حسن مولا حسن... شعر و سبک/ امیرحسن سالاروند با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🏴 شهادت سلام الله علیها، تسلیت عرض حاجت به دخت موسی کن هر چه خواهی از او تمنا کن دست خود زن گره به غر فه ی او گره از کار عالمی وا کن از نسیم درش ببر فیضی بعد از آن معجز مسیحا کن خیز بر گِرد این مزار بِگرد کعبه ی روح را تماشا کن تربت بی نشان فاطمه را در دل این مزار پیدا کن چون نگاهت به قبر او افتاد گفتگو با مزار زهرا کن با چراغ کریمه ی عترت خویش را غرق در تجلی کن به مزارش بگیر دست دعا در حریمش نماز بر پاکن عقده ی دل به مهر او بگشا دیده از اشک شوق دریا کن حجت بن الحسن در این حرم است سیر ماه جمال مولا کن ذرّه شو پیش آفتاب رخش ناز بر مهر عالم آرا کن دیده ی دل در این حرم بگشا سیر دیدار حق تعالی کن «بضعه پاک مرتضی اینجاست خواهر حضرت رضا اینجاست» شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها اگر چه بال پریدن به آسمان داری فرشته ای و به روی زمین مکان داری نه از فرشته هم انگار برتری بانو چرا که دختر موسی ابن جعفری بانو رسیده از حرمت بی شمار رحمت ها اگر به پای تو افتاده اند بهجت ها در بهشت گمانم که نه، بهشت اینجاست نوشته اند حریم تو مرقد زهراست چراغ های حریمت ستاره و ماه است چقدر گوشه ی هر صحن آیت الله است نشسته ایم و به لب إشفعی لنا داریم اگر چه بر سر سجاده ربنا داریم قرار بود قرار دل رضا باشی چگونه میشود آخر از و جدا باشی قرار بود بیایی ولی توانت رفت به شوق وصل به زهر فراغ جانت رفت غریب میروی و هیچکس کنارت نیست تمام زندگیت، هستی ات بهارت نیست خدا نخواست ببینی غم برادر را نخواست باز ببیند شکسته خواهر را زنان طوس به جای تو خواهری کردند اگر چه نجمه نبوده ست مادری کردند گمان مکن که شود باز کربلا تکرار قرار نیست رود خواهری سر بازار نه طوس کرب و بلا باشد و نه قم کوفه نه شهر شام و نه آن روضه های مکشوفه سری به نیزه ندیدی به پیش چشمانت طناب داغ اسارت ندیده دستانت “کسی که داغ برادر کشید زینب بود کسی که ناله ی مادر شنید زینب بود” غروب بود، همین که رسید در گودال تمام موی سرش شد سفید در گودال از این طرف روی نیزه سر برادر رفت از آن طرف پی یک گوشواره لشگر رفت بس است تا به قیامت مصیبت زینب شکست قلب زمین از اسارت زینب شکست قلب زمین و زمان به تنگ آمد به سمت معجر زینب همینکه سنگ آمد شاعر/ سید حجت بحرالعلومی طباطبایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم عاشق و دربه در و بی سر و سامان هستیم خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم نوکر حلقه به گوشیم همه می دانند خاکبوسان دَر ِ بیت کریمان هستیم سائل طایفه ی حضرت کاظم شده ایم فاطمه کرده نظر، شیعه ایران هستیم عاقبت، عاقبت ما بشود ختم ِ به خیر حاجیان حرم خواهر سلطان هستیم «کفتر مشهد و قم شد دل آواره ی ما زینب ضامن آهوست همه کاره ی ما» ما گدایان تو هستیم سعادت داریم از کرامات تو بانوست که قیمت داریم کرمت کاسه ی ما را نگذارد خالی بده در راه خدا باز، که حاجت داریم ما گنه کار، گنه کار، گنه کار، اما روز محشر ز تو امید شفاعت داریم بین این طایفه ی آینه ها بعد حسین جور دیگر به رضای تو ارادت داریم هر که دارد به جهان عادتی و اخلاقی ما به بوسیدن درگاه تو عادت داریم «دل وابسته به تو خانه امید شود هر که شد خادم تو مرجع تقلید شود» آمدی شد همه قم یاور تو، شکر خدا خاکی و پاره نشد معجر تو، شکر خدا آمد اشک تو ز دوری برادر اما کس نخندید به چشم تر تو، شکر خدا مردم قم همه خوبند نریزند ز بام آتش و سنگ به روی سر تو، شکر خدا به سری نیست درین شهر ولایی فکر ِ غارت زیور و انگشتر تو، شکر خدا آمدی و کسی از مرد و زن شهر نداشت قصد توهین به تو و دلبر تو، شکر خدا غصه ی زینب کبری و چهل روز عذاب بین این شهر نیامد سر تو، شکر خدا «زینب و کوفه و اشرار امان از این غم زینب و تشت و سر یار امان از این غم» شاعر / محمد حسین رحیمیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ای سر نهاده بر قدمت سرفرازها مخفی نماند از نظرت سوز و سازها هم خواهر امامی و هم دختر امام آری خدای داده تو را امتیازها تو دختر گرامی موسی بن جعفری جویند چاره از کرمت چاره سازها کوی تو را بهشت نخوانم که از صفا قم را بود به جنّت فردوس، نازها تا آورند دامن لطف تو را به دست آرند در حریم تو مردم، نمازها قم پایگاه علم شد از احترام تو بر او گذشت گرچه نشیب و فرازها ای در حجاب عفّت و عصمت گشوده دست بر حلّ مشکلات و به رفع نیازها قم شاهد است داغ دلت را که داشتی از دوری برادر، سوز و گدازها سر تا به پا حقیقت، و آئینه دلت هرگز کدر نشود ز غبار مجازها معصومه ای و جلوه ئی از عصمت بتول در جان تست ز آیت تطهیر رازها دیدار کربلا و ورود بهشت را دست گره گشای تو بخشد جوازها آنجا که خوان لطف تو گسترده می شود هستند میهمان تو، مهمان نوازها شاعران/ محمد رضا سروری، سیدرضا مؤید با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ جان بی‌تو به لب آمده‌، ﺍﯼ ﭘﺎﺭهٔ ﺟﺎﻧﻢ دلگیرم از این شهر و روا نیست بمانم ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ... ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ به خدا ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ! ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩ‌ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺎﻻ‌ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ... حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎ ﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮهٔ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ «ﺑﺮ ﺣﺎشیهٔ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ:» ﺑﺎ ﮔﺮیهٔ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﻌﺼﻮمهٔ تو ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست اینجا زدن فاطمه‌ها حرف کمی نیست ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ از مردم نامرد در اینجا اثری نیست در شهر قم از ضربه سیلی خبری نیست شاعر/ مجید تال با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها ای سایه یِ بالا سر خواهر، برادر ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر خواهر همان احساس مادر بر برادر دارم برایت می شوم مادر، برادر ای سوره چشمی بر منِ آیه بیانداز یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز یک بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز بر خواهرانش سایه دارد هر برادر چیزی به غیر از چشم تر دارم ندارم از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم اصلاً نمی دانم پدر دارم، ندارم! دیدم کمالاتِ پدر را در برادر از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟ با التماس من دعایی می فرستی؟ دارالشِفای من دوایی می فرستی؟ افتاده ام در گوشه ی بستر، برادر! در کوچه ها با حالِ بیمارم نبردند وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند این معجری را که سرم دارم نبردند این جا چه شأنی دارد این معجر، برادر! ای کاش مرغی را کسی بی پَر نبیند جسمِ برادر را کسی بی سر نبیند هر کس ببیند کاش که خواهر نبیند افتاده روی تلِّ خاکستر برادر نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت پس ما دو تا قربانِ آن خواهر، برادر شاعر/ علی اکبر لطیفیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی بانو عوضش هم غم بسیار ندیدی گل روی سرت از سر هر بام رسیده گل روی سرت آمده و خار ندیدی چشمان همه خاک کف پای تو بودند در کوچه و پس کوچه تو آزار ندیدی ای فاطمه ی حضرت کاظم به خداوند یک لحظه غم دختر کرار ندیدی دست احدی چادرتان را نکشیده شرمندگی چشم علمدار ندیدی با معجر پاره رخ خود را نگرفتی ناموس رضا مجلس اشرار ندیدی دستان برادر به دل خاک سپردت با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی شاعر/ علیرضا درودیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها رسیده ام به نفس هایِ آخرم دیگر که دست هایِ خزان کرده پرپرم دیگر میان سینه یِ خود قلب پرپری دارم نه سایه یِ پدری نه برادری دارم دو چشمِ من به در اما کسی نمی آید برایِ دیدنم آیا کسی نمی آید؟ نشد که حرف دلم را به آشنا گویم به رویِ بستر مرگم رضا رضا گویم اگر فراق برادر شکست خواهر را ولی به نیزه ندیدم سَرِ برادر را تمامِ زمزمه ام زینب است در دَمِ مرگ که دوخت سویِ عزیزش نگاه آخر را دوباره روضه به پا کرده ام در این خانه دوباره می شنوم گریه هایِ مادر را سرِ پدر به نِی و عمه در هجومِ سنگ کسی نبود بگیرد دو چشمِ دختر را میان بزم شراب و کنارِ نامحرم چو دید چشمِ ستمگر لبانِ پَرپر را به پیشِ چشمِ یتیمان شرر به جان می زد بر آن لبانِ ترک خورده خیزران می زد شاعر/ حسن لطفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها خواهر شدن یعنی، بلا بر جان خریدن از کودکی نازِ برادر را کشیدن خواهر شدن یعنی جدایی از تو هرگز مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت با پای دل صحرا به صحرا را دویدن خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن خواهر شدن یعنی ز هجران پیر گشتن در کمتر از یک سال دور از تو خمیدن «مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی؟ ای کاش وقت احتضار من بیایی» قم شد مسیر آخرم الحمدلله زخمی نشد بال و پرم الحمدلله قم احترامم حفظ کرده تا که دیده من دخترِ پیغمبرم الحمدلله با ضربه ی سیلی میانِ کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در و دیوار با داغیِ مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد... بر چادر من جایِ پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ما خطراتی تلخ از بازار داریم باز است هر سو معبرم الحمدلله تا چند منزل دورِ من نا محرمی نیست ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله در کوچه ی تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمدلله دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تنِ من محترم الحمدلله «تا صبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد» شاعر/ قاسم نعمتی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |