eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
316 عکس
163 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکریز شیعه و سنی در این میدان یکی‌ست خیمه‌گاه تفرقه با خانهٔ شیطان یکی‌ست لات و عزی با نقاب دین به میدان آمدند بت‌شکن‌ها خوب می‌دانند: بت‌گردان یکی‌ست داعش و تکفیری و وهابی و القاعده پشت این دستان پیدا، نیت پنهان یکی‌ست سال‌ها با اسم آزادی، کبوتر کشته‌اند این جهانِ در ستم آزاد، با زندان یکی‌ست تن به ذلت هرگز! اما جان به جانان می‌دهیم در تمام عصرها، رسم جوانمردان یکی‌ست مرز، چیزی نیست! حتی از زمان هم رد شدند از نگاه اهل ایمان، بدر و خان‌طومان یکی‌ست چنگ باید زد به حبل‌الله و از آتش گذشت عروةالوثقی یکی، پیمان یکی، فرقان یکی‌ست هر حریمی حرمتی دارد بپرس از محرمان حرمت آل نبی با حرمت قرآن یکی‌ست باز «بسم الله مجراها و مرساها» بخوان موج‌ها بسیار، اما نوح کشتی‌بان یکی‌ست صالحان، میراث‌داران زمین خواهند شد این حکایت، فصل‌ها دارد، ولی پایان یکی‌ست شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
دل اگر تنگ و جان اگر خسته‌ست گاه گاهی اگر پریشانیم روبرو صخره‌ای اگر باشد یک به یک موج‌های طوفانیم دین ما دین آب و آیینه‌ست بی‌قرار امیر آدینه‌ست داغ‌هایی به روی این سینه‌ست گاه اگر مثل ابر گریانیم گاه مهر نبی نشانهٔ ماست گاه‌گاهی شکوه شمشیرش «فاتقوا الله یا اولی الباب» ما همیشه مرید قرآنیم «و یدالله فوق ایدیهم» عشق یعنی عبادتی بی‌مرز عقل اگر ماه و عشق اگر ابر است ما پریشان وقت بارانیم لحظه‌های دفاع از ایمان لحظه‌های شکوه اسلام است پای دشمن اگر وسط باشد بی‌گمان رهسپار میدانیم هر کجای جهان اگر باشیم راه ما راه عشق و همراهی‌ست یوسف عاشقیم و در همه حال چشم در راه خاک کنعانیم نیست باکی اگر که درگیری‌ست دشمن ما اگر که تکفیری‌ست جنگ‌شان از سر شکم سیری‌ست ما در این رزم‌گاه می‌مانیم یک جهان مانده در شجاعت ما وحدت ماست رمز عزت ما شیعی و سنی‌اند دوشادوش دست در دست هم مسلمانیم شاعر/ ناصر کسایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
زخم من کهنه زخم تو تازه زخمی پنجه‌های بی‌رحمیم بین ما وجه مشترک کم نیست حرف هم را چه خوب می‌فهمیم گر چه این روزها تن اسلام زخمی از تیغ مارقین دارد متحد می‌شویم و می‌بینند خشم ما آه آتشین دارد باز خورشید عشق می‌تابد این دعا...نه...یقین قلب من است صلح و آزادی و غرور و شرف همه در سایه‌ی یکی شدن است صبح آن روز را تصور کن که جهان زیر چتر قدرت ماست شرق تا غرب هم‌صدا... همدل این همان وعده و قرار خداست صبح آن روز را تصور کن که فلسطین دوباره آزاد است دل فرزندهای شام و عراق فارغ از رنج و مرثیه، شاد است... این شعار و خیال باطل نیست بغض یک امت است...می‌دانی؟ امت واحده‌ست غایت ما با دلی قرص و عزم طوفانی نقشه‌ی راهمان بصیرت ماست تکیه‌گاه همیم، پس غم نیست قبله، قرآن، پیامبر، دین، اسم بین ما وجه مشترک کم نیست خواب شوم نفاق را باید دل بیدارمان به هم بزند سرنوشت تمام دنیا را یکدلی‌هایمان رقم بزند شب ما رنگ فجر خواهد داشت پیشتازان جاده‌ی سحریم آخر قصه‌ی من و تو یکی‌ست هر دو در انتظار یک نفریم شاعر/ محمدجواد الهی پور با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺بمناسبت سالروز شهادت طلبه مبارز و شجاع میرزا کوچک خان جنگلی جنگل از عطر نفس های تو سرشار شده در دلت غصه ی یک ایل تلنبار شده در کمین تو نشستند همه کرکس ها با تو ماندند ولی لشکر دلواپس ها دلت از این همه نیرنگ به درد آمده است باز هنگامه ی خونین نبرد آمده است شهر زیر لگد چکمه ی استبداد آنچه البته به جایی نرسد فریاد است آتش فتنه همه زیر سر قزاق است دلت آیینه ی صدها نه، هزاران داغ است همه ی قدرت طوفان به خروشش باشد مرد آن است که یک کوه به دوشش باشد مرد آن است که با ظلم زمان بستیزد مرد آن است که از خواب گران برخیزد زنده ای، مرده دلان از تو اگر بی خبرند مرده آن است که نامش به نکویی نبرند اَما رشتی جَغلان گوش به فرمان اِیساییم تِی وَسی میرزا کوچیک با دِیل و با جان اِیساییم [۱] فاتحه خواندم و پیچیده به زیر مهتاب باز هم عطر تو در صحن سلیمان داراب شاعر/ رضا نیکوکار [۱] ترجمه بیت گیلکی: ما بچه های رشت گوش به فرمان و به خاطر تو، با دل و جان پایت می ایستیم. با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها 🔺شعر انقلابی و عدالتخواهانه در مورد اتفاقات اخیر خیمه برپا مکن به دشت سکوت با دلِ همچو لاله شو راهی مثل بلبل ترانه‌ ای سر کن در تمنایِ باغِ آگاهی جامه از تار و پودِ عبرت‌ پوش که جهان دام غفلت رنگ است دلِ چون شیشه را نگهبان باش دامن ظلم شب پر از سنگ است تا بگوید زمانه گاهی از بیم چاله، به چاه می‌ افتد گاه تاریخ در تب غفلت پی بیراهه راه می‌ افتد گاه یک لحظه سهل انگاری خود شروع هزار و یک سختی ست گاه یک انتخاب از سر جهل باعث هشت سال بدبختی ست گاه صد نسخه میدهند اما نسخه ها هیچ یک موثر نیست گاه تدبیر، عین تزویر است چون اساسش هوالمدبر نیست حاصل گوشه گیری مردان میشود سلطۀ مُخَنس ها وای اگر یاری علی نکنیم کار افتد به دست اشعث ها انقلاب آن حقیقت ناب است که فراتر زِ فهم دولت هاست دولت آخر تمام خواهد شد ولی این انقلاب پابرجاست عمرِ دولت چهار سالِ تمام انقلاب، عمر نوح را دارد میشود چون زمینه سازِ ظهور تازه فتحُ الفتوح ها دارد انقلاب آن حقیقتِ ناب است که ندارد در این زمانه شبیه باغِ سبزی که جرعه مینوشد دائم از چشمۀ ولی فقیه آنکه از صولتش به هول و هراس جبهۀ ظلم و جور و خودکامی ست قدرتِ فوقِ هر اَبَر قدرت قدرتِ انقلابِ اسلامی ست در حوادث وَلیِّ ما نه فقط چاره در آن زمینه خواهد کرد حفظ اصلِ نظام اگر باشد رهبر از خود هزینه خواهد کرد یکی از حرف هایِ او این است ای جوانمردهایِ تازه نفس به تلاشِ شماست بر سرکار دولتِ انقلابی آید و بس بعد از آن هم شکوه و شوکتِ ما همه از همتِ شهیدان است از دل آذر، برونسی، زین الدین از علمدار، کاوه، چمران است شب سرانجام رَخت بربندد صبحِ لبریزِ روشنا قطعی ست لحظه ای شک به سینه راه مده وعدۀ نصرتِ خدا قطعی ست روزگاری رسد که ظلم و ستم به فلسطین نمی شود تحمیل بیست سالی فقط زمان باقیست تا رسد روزِ مرگِ اسرائیل چون که ما پیروانِ زهراییم نسلِ زهرا همیشه پیروز است مثلِ روز است روشن این باور که علی آفتابِ هر روز است نان نخورد و نهاد نان هر شب سفرۀ خالیِ فقیران را با دعاهایِ مادرانۀ خود تربیت کرد نسلِ شیران را عملیات هایِ ما در جنگ شد موفق به رمزِ یا زهرا در شبِ حمله قلبِ رزمنده سخنی تازه داشت با زهرا هر شهید انتخابِ زهرا بود دم آخر به دامنش سر داشت که به جایی رسید اگر هرکس همه را از دعایِ مادر داشت همه را مادر آن شبِ آخر یک به یک تا سحر دعا کرده ست به گمانم که شیعه را حتی بین دیوار و در دعا کرده ست خسته بود از مدینه خسته نبود از دعاها برایِ هر فرزند گرچه شب هایِ آخرِ عمرش خون و خون آبه ها نیامد بند مادر از شعله ها رهایی یافت در و دیوارِ خانه باقی بود مادر از دردِ شانه راحت شد قصۀ تازیانه باقی بود... شاعر/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف سلام الله علیها 🔺شعر انقلابی و عدالتخواهانه در مورد اتفاقات اخیر جمعه ی دیگری رسید از راه باز با عشق بسته ام عهدی با تمام وجود می گویم السلام علیکَ یا مهدی پسر فاطمه نگاهی کن فاطمیه است و دل پر از غوغاست دلمان خون شد از ندیدن تو دلمان خوش به ذکر یا زهراست دوره ی آخر الزمان شده است فتنه ها باز قد عَلَم کرده است شمرها باز هم در این میدان دست عباس را قلم کرده است یابن الزهرا مقابل دشمن شیعه این بار هم مقاوم بود پرچم کربلای این جبهه همه جا دست حاج قاسم بود سرد و گرم چهل بهار و خزان درس آمادگی به ما داده است مرد میدان علم و ایمانیم لشکر حاج قاسم آماده است گام دوم شروع شد با خون حاج قاسم به شاهدان پیوست چقدر آشناست این قصه یک زمینی به آسمان پیوست دشمنان بی هوا زدن او را رفتنش نیز مثل فاطمه بود دست افتاده ی دلاور ما راوی روضه های علقمه بود تشنه ی انتقام بودیم و باز با داغ، امتحان دادیم با شهیدان آسمانیمان همه جا لحظه لحظه جان دادیم بین آغوش یک هواپیما هم وطن های ما شهید شدن ما که شرمنده ی شهیدانیم ولی آنها چه رو سپید شدن به خدا امتحان سختی بود وسط این همه پریشانی چه بگویم که در دل ما نیست داغشان کمتر از سلیمانی داغ اگر هست یادمان نرود نقشه‌ی جبهه‌ی مقابل چیست؟ خون هم‌ نوع ماست روی زمین خوب دقت کنیم قاتل کیست گیرم آن اشتباه رخ داده ما نباید که اشتباه کنیم ما نباید سپیدی حق را با ذغال عدو سیاه کنیم جبهه ی خشم را بکوب ولی جبهه بچه های خود را نه ریشه خصم را بِبُر اما شاخه ی زیر پایه ی خود را زلزله، سیل، جنگ، آبادی امنیت، اقتدار، آرامش هر کجا کار بر زمین مانده هم سپاه آمدست، هم ارتش گرچه غمگین داغ هم وطنیم گرچه این داغ، سخت و جان فرساست آتش جنگ را کِه روشن کرد بانی این جنایت امریکاست بوی بال فرشته می آید این نفسهای آخر دیو است سیلی محکمی زدیم اما هدف بعدمان تلاویوست سیلی آبدار آن شب بود تازه آغاز یک بسم الله انتقامی که گفته شد یعنی شرتان از زمین شود کوتاه راهتان جز فرار از اینجا نیست با سپاه علی در افتادید آی سگهای هار این دفعه گیر شیران حیدر افتادید خون فرمانده کار خود را کرد همه جای جهان پر از غوغاست کوری چشم دشمنان وطن روزهای زوال امریکاست روزگار افول شیطان است آخر قصه این نخواهد بود مطمئنیم شیعه خواهد دید این جهان را بدون آل سعود کور شد چشم دشمنان امروز انقلاب از همیشه پویا تر پرچمی که همیشه بالا بود می رود لحظه لحظه بالاتر سبز و سرخ و سفید یک رنگیم زیر یک پرچمیم، یک دستیم حرف قوم و نژاد و مذهب نیست ما به یک انقلاب دل بستیم عده ای از خواص همواره نان این انقلاب را خوردند در بزنگاه فتنه ها اما سر از اردوی کین در آوردند هم وطن، یاور علی برخیز لحظه ی انتخاب را دریاب انقلابی بمان و با هر رأی جبهه ی انقلاب را دریاب حیف از این آسمان آبی که در پس ابر آفتابی نیست زخم‌ها خورده‌ایم پی در پی از مدیری که انقلابی نیست ما علیه فساد جنگیدیم باید این نکته را به یاد آورد انقلاب امام سالم بود انتخاب غلط فساد آورد با تمام فسادها اما مانده است انقلاب پاینده اندکی صبر، صبح نزدیک است بی گمان مال ماست آینده نکند باز یادمان برود همه در بیعت ولی هستیم قاتل دشمن است وحدت ما همه فرمانبر علی هستیم نهضتی که به ما رسید امروز از مدینه شروع شد، از دَر پشت دَر مادرم زمین افتاد تا بماند قیام پیغمبر فتنه گرها به صحنه آمده اند آی یاران مسیر گم نشود در دل هُرم آتشِ فتنه خنکای غدیر گم نشود فتنه از هر طرف هجوم آورد خانه هم باز در خطر افتاد شیعه هر بار بی تفاوت ماند آتش آمد به جان دَر افتاد گفتم از دَر، چه شد که چشمانم مثل ابر بهار می بارند شهدا روزی شهادت را از همین فاطمیه ها دارند غم از این بیشتر که جان رسول دلش از جور دشمن آزرده است دست حیدر طناب پیچ است و فاطمه پشت دَر زمین خورده است چه بویم که بغض سنگین است آنچه باید نمی شد، آخر شد غم از این بیشتر که در خانه رو بگیرد زن از محارم خود شاعر/ ناشناس اجرا شده توسط: سیدرضا نریمانی | نماز جمعه تهران با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺شانزده رباعی برای فلسطین مظلوم باید سخن از حقیقت دین گفتن از حرمت قبلۀ نخستین گفتن امروز برای شاعران تکلیف است با لهجۀ شعر، از فلسطین گفتن ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ای قدس! ظهور مُنتَظر نزدیک است خورشید دمیده و سحر نزدیک است در سنگر انتفاضه پا بر جا باش یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ای معجزۀ قیام قامت، ای قدس! خون نامۀ عشق و استقامت، ای قدس! در راه رهایی تو جان می بازیم ای قبلۀ دین، سرت سلامت، ای قدس! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ با شوق رهایی ات، نَفس می گیریم ای قدس! تو را ز خار و خس می گیریم ما خاک تو را به تین و زیتون سوگند فردا ز نفاق و کفر پس می گیریم ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ «صهیون»، نه مرام و نام، یک زنجیر است آمیزه ای از خیانت و تزویر است تردید مکن در این حقیقت، ای قدس! دَجّال زمانه این گُراز پیر است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ بر صورت دین، ز غُصه چین افتاده چون قبله به دست ملحدین افتاده از غفلت ما، عقرب اسرائیلی مثل سرطان به جان دین افتاده! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ راز دل خسته را نگهدار، ای قدس! این ساز شکسته را نگهدار، ای قدس! پیروزی دل نواز تو نزدیک است این شور خجسته را نگهدار، ای قدس! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ تو خانه به خانه، با ستم می جنگی بی عذر و بهانه، با ستم می جنگی در دست تو سنگ و در گلویت آواز با سنگ و ترانه، با ستم می جنگی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ در دست تو سنگ و در نگاهت ایمان همزاد حماسه، همنشین طوفان پیروزی انتفاضه ات نزدیک است ای بغض شکسته در گلوی انسان ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ همسایۀ غربت تو بودن سخت است از بغض شکسته ات سرودن سخت است گفتن ز تو ای قصیدۀ غم ، ای قدس! با لهجۀ این دو بیت الکن سخت است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ هر چند پرنده ای قفس آبادی بازیچه ی دست ظالم صیادی پرواز دوباره را به خاطر بسپار چیزی به خدا نمانده تا آزادی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ در چشم زمین، حماسه ای زیبایی تو قلب زمین و قبلۀ دل هایی در سنگر انتفاضه تا پیروزی مانند غرور کوه پا بر جایی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ برخیز که شمر بی حیا در قدس است دَجّال به مَکر مبتلا در قدس است لبیک بگو به «هَل مِن...» عاشورا امروز سپاه کربلا در قدس است ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ باید که همیشه حامی دین باشیم چون روح خدا، حقیقت آیین باشیم همدوش مجاهدان حق دنبالِ آزادی قبله ی نخستین باشیم ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ای سنگر استوار ایمان، ای قدس ! ای قلب زمین و قبلۀ جان، ای قدس! مانند غرور کوه پا بر جا باش پیروز تویی، قسم به قرآن، ای قدس! ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ قدس است به فتنه مبتلا، بسم الله ای خیل مجاهدان! به پا، بسم الله امروز ظهور کربلا در قدس است برخیز به شوق کربلا، بسم الله شاعر/ رضا اسماعیلی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد؛ این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد! کلیسا با دعا، رد می‌شود از غیرت انجیل درون آتش نمرودها این‌بار می‌سوزد گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل بیا ای منتقم! با ذوالفقار بی‌قرارت تا نماند روی نقشه لکه‌ای بین فرات و نیل فلسطین جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل شاعر/ قاسم صرافان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺بمناسبت روز قدس و تقدیم به شهدای انتفاضه فلسطین رسید جمعه ی آخر سلام قدس شریف سلام قبله ی صبر و قیام، قدس شریف سلام بر دل پرخون مسجدالاقصی' به مسجدی که خداوند گفت: «بارَکْنا...» سلام ما به تو و دست های بسته شده سلام ما به تو ای حرمت شکسته شده اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر اگرچه تکفیر از پشت می زند خنجر نبرده ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس بگو به دشمنمان انتقام سنگین است و فتح آخر ما قبله ی نخستین است بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است بگو که دوره کودک کشی سرآمده است قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست که نیست حاصل صهیونیان بغیر شکست دگر به محکمه های جهان، امیدی نیست بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقی ست دمی که تیغ قیام از نیام، برخیزد به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد زمان فتنه ی شام است و ما سحرزادیم زمین اگرهمه خاموش مانده، فریادیم به رغم توطئه ی نابرادران، هستیم و در کنار تو ای قدس همچنان هستیم مباد آنکه رفیقان نیمه راه شویم شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم ببین که در غم تو لحظه ای نیاسودیم هنوز چشم به راهان صبح موعودیم نبرده ایم ز خاطر دمی تورا ای فدس تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس بایست! قوت زانوی دیگران مَطَلَب! به غیر بازوی خویش از کسی امان مَطَلَب! به ضربه ی سم اسبان، به روز جنگ قسم به لحن داغ‌ترین خطبه ی تفنگ قسم که جز سپیده شمشیر، صبح ایمن نیست چراغهای تَوَّهُم همیشه روشن نیست کجا به بَرّه، دمی گرگ‌ها امان بدهند؟ که دیده راهزنان، گُل به کاروان بدهند؟ نه، گرگ اهل وفا نیست، امتحان کافیست به این درنده چه خوش کرده ای گمان، کافیست بیا امید به تدبیر خویشتن بندیم امید خام به لبخند دشمنان کافیست چه دلخوشید به برجام دوم و سوم که این تجارت کم سود و پرزیان کافیست همین قَدَر که چشیدیم از خیانتشان برای تجربه ی هفت نسلمان کافیست شهید عشق شو از این تفنگ‌ها مَهَراس سوار می‌رسد، از طبل جنگ‌ها مَهَراس جهان ز موج تو پر شد، خودت جزیره مباش یمن، اویس شد اکنون، تو بوهریره مباش در این دو روز شبانی؛ اسیر خواب نشو ذلیل وعده ی بی معنی سراب نشو شاعران/ محمد مهدی سیار، میلاد عرفان پور، علی محمد مؤدب با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺بمناسبت سالروز شهادت طلبه مبارز و شجاع میرزا کوچک خان جنگلی در های و هوی باد و در آرامش باران ریشه دواندم از گذشته تا همین الان از گیسوی آشفته‌ام برگی نمی‌ریزد از پیکر من شاخه‌ای نشکسته در طوفان بر شانه‌های خسته‌ام گنجشک‌ها خوابند من کیستم؟ نیمی درختم ، نیمه‌ای انسان حاشا اگر در گوشه‌ای آرام بنشینم فرقی ندارد کنج خانه، گوشۀ زندان در سایه‌ام همسایه‌ها آرام می‌گیرند آرام می‌گیرند از تبریز تا تهران آن‌ها که می‌گفتند می‌مانند، برگشتند (تنها) به پایان می‌رسد این راه بی‌پایان راه پس و پیش مرا بن‌بست می‌بینند این سو به دریا می‌رسم آن سو به کوهستان جمع تبرها، اره‌ها، ارابه‌ها جمع است این سال‌خورده سرو تنها مانده در میدان آتش گرفته نیمی از من در تنور نان آتش گرفته نیمی از من بر سر قلیان من؛ جنگلی از سروهای چکمه پوشیده من زنده‌ام‌، امضا؛ ارادتمند؛ کوچک‌خان شاعر| آقای با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺انتقام سخت | قاسم نبودی ببینی... شروع ناگهانی داشت، طوفانی که حرفش بود رسید از شش جهت سجیل‌بارانی که حرفش بود رسید از سررسید فتح، آن روز تماشایی رسید از سنگر فرمانده، فرمانی که حرفش بود برای انتقام خون دل‌هایی که می‌خوردیم فرود آمد همان شمشیر برّانی که حرفش بود و حالا دشمن است و صبحِ کابوسی که می‌گفتیم و حالا دشمن است و عصر خسرانی که حرفش بود بشارت باد گل‌ها را به فروردینِ روییدن! که نزدیک است آن سرسبز دورانی که حرفش بود.. بیا و گوش کن! از قدس دارد می‌رسد کم‌کم همان صوت صمیمی، صوت قرآنی که حرفش بود کسی «و الفجر» می‌گوید، کسی «و الفتح» می‌خواند کنار طبل آن جنگ نمایانی که حرفش بود به دست ما نوشته می‌شود بر مصحف تقدیر برای داستان قدس، پایانی که حرفش بود شاعر/ فاطمه عارف‌نژاد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
🔺با یک سنگ چه ها می شود کرد؟! یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد باید نشست و یک غزل تازه کار کرد در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود آیا چه کارها که در این روزگار کرد با سنگ می‌شود جلوی سیل را گرفت طغیان رودهای روان را مهار کرد با سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت بی‌سرپناه‌ها همه را خانه‌دار کرد یا می‌شود که نام کسی را بر آن نوشت با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت زد شیشه‌ای شکست و دوید و فرار کرد با سنگ مفت می‌شود اصلا به لطف بخت گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد جانب از او گرفت و به او افتخار کرد یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد ناگاه بی‌مقدمه آمد به حرف، سنگ این گونه گفت و سخت مرا بی‌قرار کرد: تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد! شاعر/ علی فردوسی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |