هدایت شده از قهوه تلخ
ولی کاش یه جور دیگه میکشتمش
مثلا میشد از پل پرت شه پایین..
●•°○تَهِباغ○°•●
ولی کاش یه جور دیگه میکشتمش مثلا میشد از پل پرت شه پایین..
ولی یه نظرم اینکه ماشینی میاد و اون تکون نمیخوره تا به سرنوشت آنا و مادر و پدرش دچار بشه خیلی شاعرانه و زیباس
راستی گفته بودی یه ادیه به ذهنت رسیده که دوسش داری حتی بیشتر از آنا و متیو
خیلی دوست دارم بنویسیش و بخونمشششش
https://eitaa.com/GAHVE_TALKH/7919 ولی همون بار اول که خوندمش به نظرم اومد خیلی شاعرانس😭✨
هدایت شده از قهوه تلخ
اون لحظه که مینوشتم پدر و مادرش رو کاملا فراموش کرده بودم🥲🤌🏻
از این نظرتون خوشحال گشتم*
●•°○تَهِباغ○°•●
اون لحظه که مینوشتم پدر و مادرش رو کاملا فراموش کرده بودم🥲🤌🏻 از این نظرتون خوشحال گشتم*
وای باورم نمیشه خودتون متوجه نشدید که عجب نکته ی ریز و ظریفی توی متنتون وجود داره
هققق در کل خیلی جذاب بود🥲✨
هدایت شده از قهوه تلخ
هزار بار تو ذهنم ساختمش و اشک ریختم و خرابش کردم
و همچنان ذهنم یاری نمیکنه بیارمش رو کاغذ..
به یه شوک احساسی شدید نیاز دارم
●•°○تَهِباغ○°•●
هزار بار تو ذهنم ساختمش و اشک ریختم و خرابش کردم و همچنان ذهنم یاری نمیکنه بیارمش رو کاغذ.. به یه ش
وای سناریو ی غم انگیز زیبا
وای نه انشاالله بدون شوک احساسی خودش با زبون خوش بیاد رو کاغذ😂😭