تماشاگه راز
خشك سيمي خشك چوبي خشك پوست از كجا ميآيد اين آواي دوست گر زسيم است اين صداي نازنين خود چگونه ميزن
نه عودی و نه سازی، نه ربابی
ترانه عشق عجب نوایی دارد
#یارا
☘☘☘☘
غزل شماره ی ۱۸۸
از دیوان غزلیاتِ شمسِ مولانا
این جا کَسیست پنهان، خود را مگیر تنها
بس تیز گوش دارد، مَگشا به بد زبان را
بر چشمه ی ضَمیرت کرد آن پری، وُثاقی
هر صورت خیالت، از وی شدست پیدا
هر جا که چشمه باشد باشد مقامِ پریان
بااحتیاط باید بودن تو را در آن جا
این پنج چشمه ی حس تا بر تَنَت روانست
زِاشراق آن پری دان گه بسته، گاه مَجری
وآن پنج حسِّ باطن چون وَهم و چون تَصَوُّر
هم پنج چشمه میدان پویان به سوی مَرعی
هر چشمه را دو مُشرِف پنجاه میرآبند
صورت به تو نمایند اندر زمانِ اِجلا
زَخمَت رسد ز پریان، گر باادب نباشی
کاین گونه شُهره پریان، تُندند و بیمحابا
تقدیر میفریبد، تدبیر را که بَرجَه
مَکرَش گلیم برده، از صد هزار چون ما
مرغانِ در قفس بین، در شست ماهیان بین
دلهای نوحه گر بین، زان مکرسازِ دانا
دزدیده چشم مَگشا بر هر بُت از خیانت
تا نفکند ز چشمت آن شهریارِ بینا
ماندست چند بیتی، این چشمه گشت غایِر
بَرجوشد آن ز چشمه، چون برجهیم فردا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
غزل شماره ی ۱۸۸ از دیوان غزلیاتِ شمسِ مولانا این جا کَسیست پنهان، خود را مگیر تنها بس تیز گوش د
توضیحات پیرامون غزل شماره ی ۱۸۸ دیوان غزلیاتِ شمسِ مولانا
🍃🍃🍃🍃
گوش تیز: (با سکون حرف شین) به معنی آنکه قوه ی شنوایی قوی دارد.
ضَمیر: درون دل باطن انسان
چشمه ی ضمیر: باطن انسان به چشمه ای تشبیه شده که ادامه ی شعر حول محور اتفاقاتی است که کنار این چشمه می افتد
پری: موجود افسانهای و اساطیری نظیر جن بهصورت زنی بسیارزیبا که مانند فرشته بال دارد و پرواز میکند و در زیبایی متضاد دیو است
وُثاق: خانه حجره اتاق
مقام: جای اقامت
اِشراق: روشن شدن روشن کردن تابش
مَجری: محل جریان محل عبور
حواس باطن: حواس باطنی اصطلاحی است که در منطق به کار میرود و این حواس عبارتند از: حس مشترک، خیال، متصرّفه (متخیّله)، واهمه و حافظه. این حواس اساس و پایه تمام معارف و معلومات بشری میباشند( وهم کار قوه ی واهمه است و تصور کار قوه ی خیال)
پویا: رونده راهرو
مَرعی(با تلفظ مرعا) چراگاه گیاه و علف
مُشرِف: ناظر بر کاری مانند مشرفِ خزانه و مُشرفِ ضرابخانه و غیره
میرآب: کسی که شغل او رساندن سهم آب هر کس به اوست آبیار
اِجلا: دور از وطن شدن
شُهره: مشهور نامدار
محابا: احتیاط بیم پروا جانبداری و طرفداری
بی محابا: گستاخ بی پروا
گلیم بردن: فریب دادن
شَست: قلاب ماهیگیری
از چشم افکندن: بی اعتبار و بی ارزش جلوه دادن
غایِر: فرو رونده غور کننده
برجَهیدن: جَهیدن پریدن به بالا
🍃🍃🍃🍃
Alireza Ghorbani Ta Bikaran.mp3
6.17M
▪️تا بیکران
▪️علیرضا قربانی
بگذار تا بگرییم چون ابر دربهاران
کزسنگ ناله خیزد روز وداع یاران
▫️سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
رفوی زخم من از رشتهی سوزن نمیآید
جگرگاه دلیران را به موی شیر میدوزند
#سالکتاکستانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☆ ✨الهی!
• کدام درد بود ازین بیش
که معشوق، توانگر و عاشق، درویش...
☆ ✨الهی!
• من کیستم که تو را خواهم
چون از قیمت خود آگاهم...
🌹خواجه عبدالله انصاری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH