همه حجاب ها یک حجاب است
جز آن یکی هیچ حجابی نیست
آن حجاب، این وجود است.
#شمس_تبریزی
«میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»
#حافظ
«زیر دیوار وجود تو تویی گنج گهر
گنج ظاهر شود ار تو ز میان برخیزی»
#مولانا
«گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است»
#فیض_کاشانی
زِ تو تا غَیبْ هزاران سال است
چو رَوی از رَهِ دلْ یک قَدَم است
#مولانا
این «من» همان حجاب است.
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن"
#حافظ
سلام یاران جان ، روزتون بخیر و عافیت
عشق و معرفت قرین جسم و جانتان💐✋🕊
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اگر به دست من افتد فراق را بکشم
که روز هجر سيه باد و خان و مان فراق
#حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🍃
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود میدانست
و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود
کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان #حافظ
یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود
🍃
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃
4_5863754906032146405.mp3
زمان:
حجم:
299.5K
حافظ غزل شماره 63 خوانش موسوی گرمارودی
🌼هوالمحبوب🌼
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
هر چند دورم از تو که دور از تو کس مباد
لیکن امید وصل توام عنقریب هست
در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
آن جا که کار صومعه را جلوه میدهند
ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
فریاد #حافظ این همه آخر به هرزه نیست
هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هست
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌸هوالمحبوب🌸
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
#حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
4_5884059389693789463.mp3
زمان:
حجم:
358.5K
حافظ غزل شماره 70خوانش موسوی گرمارودی
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
اشکم احرام طواف حرمت میبندد
گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست
عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
هر که را در طلبت همت او قاصر نیست
از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیست
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی این سلسله را آخر نیست
سر پیوند تو تنها نه دل #حافظ راست
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این سراچهی بازیچه،
غیرِ عشق مباز
#حافظ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
#حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست، صبـوری کدام و خواب کجا؟
#حافظِ
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو!
زینت ِ تاج و نگین از گوهر ِ والای تو!
آفتاب ِ فتح را هر دم طلوعی میدهد
از کلاه ِ خسروی رخسار ِ مه سیمای تو
جلوه گاه ِ طایر ِ اقبال باشد هر کجا
سایه اندازد همای چتر ِ گردون سای تو
از رسوم ِ شرع و حکمت با هزاران اختلاف
نکتهای هرگز نشد فوت از دل ِ دانای تو
آب ِ حیوانش ز منقار ِ بلاغت میچکد
طوطی ِ خوش لهجه یعنی کلک ِ شکرخای تو
گر چه خورشید ِ فلک چشم و چراغ ِ عالَم است
روشنایی بخش ِ چشم ِ اوست خاک ِ پای تو
آن چه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار
جرعهای بود از زلال ِ جام ِ جان افزای تو
عرض ِ حاجت در حریم ِ حضرتت محتاج نیست
راز ِ کس مخفی نماند با فروغ ِ رای تو
خسروا! پیرانه سر #حافظ جوانی میکند
بر امید ِ عفو ِ جان بخش ِ گنه فرسای تو
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️
جلوهٔ بخت تو دل میبَرد از شاه و گدا
چشم بد دور
که هم جانی و هم جانانی
گر چه دوریم به یاد تو قدح میگیریم
بُعد منزل نبُود در سفر روحانی
سَر عاشق که نه خاکِ در معشوق بود
کی خلاصش بُود از محنت سرگردانی
ای نسیم سحری خاکِ درِ یار بیار
که کند #حافظ از او دیدهٔ دل نورانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH