#فرصت شمار طریقه رندی کاین نشان چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست #حافظ💐 این طریق را به همه نگویید . فقط به معدودی که جدیتی را متجلی می‌کنند که حقیقت را بدانند و شور و اشتیاقی که او را پیدا کنند باید گفته شود. با همه دیگران ساکت باشید و او را مخفی نگه دارید.. @TAMASHAGAH

توانگرا دل درویش خود بدست آور که مخزنِ دُر و گنجِ دِرَم نخواهد ماند بر این رواقِ زبرجد نوشته‌اند به زر  که جز نکوییِ اهلِ کرم نخواهد ماند ز مهربانیِ جانان طمع مَبُر حافظ  که نقشِ جرم و نشانِ ستم نخواهد ماند #حافظ @TAMASHAGAH

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار نکته‌ای روح فزا از دهن دوست بگو نامه‌ای خوش خبر از عالم اسرار بیار تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام شمه‌ای از نفحات نفس یار بیار #حافظ سلام یاران جان ،همدلان‌مهربان! امروز و هر روزتان بهترین💐✋ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @TAMASHAGAH

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او کس این گمان ندارد احوال گنج قارون کایام داد بر باد در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان کان شوخ سربریده بند زبان ندارد کس در جهان ندارد یک بنده همچو #حافظ زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد @TAMASHAGAH

مباش در پیِ آزار و هرچه خواهی کُن که در شریعت ما غیر ازین گناهی نیست #حافظ آیا هنرمندانه‌تر از این، #امر به معروف و #نهی از منکری وجود دارد؟ @TAMASHAGAH

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی #حافظ @TAMASHAGAH

🌹🕊 #حافظ منشین بی مِی و معشوق زمانی کایامِ گل و یاسمن و عیدِ صیام است 🎼 @TAMASHAGAH

تو دستگیر شو ای خضرِ پی خجسته که من پیاده می‌روم و همرهان سوارانند… #حافظ 🍃🌼🍃🌼🍃 آیا برای دوستت، هوای پـــاک، و خلوت، و نان و دارو هستی؟ ای بسا! کس که زنجیر خویش نتواند گسست! اما بندگسلِ دوستِ خویش تواند بود…! #نیچه چنین گفت زرتشت @TAMASHAGAH

خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی #حافظ

به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد تو را در این سخن انکارِ کارِ ما نرسد اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده‌اند کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز به یارِ یک جهتِ حق گزارِ ما نرسد هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی به دلپذیری نقشِ نگارِ ما نرسد هزار نقد به بازارِ کائنات آرند یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد دریغ قافله عمر کان چنان رفتند که گَردشان به هوایِ دیارِ ما نرسد دلا ز رنجِ حسودان مرنج و واثق باش که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد چنان بِزی که اگر خاکِ ره شوی کس را غبارِ خاطری از رهگذارِ ما نرسد بسوخت #حافظ و ترسم که شرحِ قصه او به سمعِ پادشهِ کامگارِ ما نرسد  @TAMASHAGAH

صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا؟ دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا؟ چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رَباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کُحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا بشد که یاد ،  خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا قرار و خواب ز #حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟ @TAMASHAGAH

رسید مژده که ایام ِ غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند من ار چه در نظر ِ یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند چو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را کسی مقیم ِ حریم ِ حرم نخواهد ماند چه جای شُکر و شکایت ز نقش ِ نیک و بد است چو بر صحیفۀ هستی رقم نخواهد ماند سرود ِ مجلس ِ جمشید گفته‌اند این بود که جام ِ باده بیاور که جم نخواهد ماند توانگرا! دل ِ درویش ِ خود به دست آور که مخزن ِ زر و گنج ِ دِرم نخواهد ماند غنیمتی شمر ای شمع! وصل ِ پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند برین رواق ِ زبرجد نوشته‌اند به زر که جز نکویی ِ اهل ِ کَرم نخواهد ماند ز مهربانی ِ جانان طمع مبُر #حافظ که نقش ِ جور و نشان ِ ستم نخواهد ماند