🔹دیدار امام حســــین علیه السلام در کربلا
با هم عهد کردیم هرکس زودتر شـــهید شد ، بیاید خواب دیگری و از آن دنیا خبر بدهد .
سفت بغلش کردم . تلاش می کرد خودش را خلاص کند .
گفتم : تا نگویی آن جا چه خبره ، رهـــایت نمی کنم .
لبخنند زد 😊و گفت : فقط یک چشمه اش را اجازه دارم بگویم.
ذوق زده شدم .
گفتم : بگو ، بگو !
لبخند زیبایی زد و گفت : ما هر شب جمعه خدمت آقــــاامــــــــامحســــــین(ع)❤️ در کربـــــلا هستیم .
#شهیدمحمدرضافراهانی
روایت:علی اکبر مختاران ، دوست و همرزم شهید