🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
#عاشقانه_شهدا
مهریه همسران #شهدا چه بود؟
با توجه به اینکه شهدا الگویی خوب در همه زمینه ها هستند در گزارشی مهریه های تعدادی از #شهدا را منتشر می کنیم تا ان شاء الله جوانان عزیز بتوانند با تاسی از شهدا زندگی بسیار خوبی را شروع کنند.
مهریه شهید #ابراهیم_همت: بنا به درخواست همسر شهید هیچ مهریه ای در نظر گرفته نشد♥️
مهریه همسر شهید سید #محسن_صفوی: #شهادت سید محسن صفوی♥️
مهریه همسر شهید #جهان_آرا: یک سکه طلا♥️
مهریه همسر لبنانی شهید #چمران: یک جلد قرآن کریم و یک لیره لبنانی♥️
مهریه همسر شهید #جلال_افشار: یک چک با مبلغ بسیار پایین♥️ مبلغ چک پس از ازدواج به فرمانده سپاه اصفهان تقدیم شد تا خرج رزمندگان در جبهه ها شود.
مهریه همسر شهید #مهدی_باکری: سلاح کلت کمری شهید و یک جلد قرآن♥️
مهریه همسر شهید #ناصر_کاظمی: یک سکه طلا به عشق امام خمینی(ره)♥️
مهریه همسر شهید مدافع حرم #حسن_غفاری: زیارت شهرهای مکه، مدینه، مشهد، سامرا، کربلا، نجف، کاظمین♥️که همگی انجام شده و مهریه ادا شده است.
مهریه شهید مدافع حرم #صادق_عدالت_اکبری: یک سفر حج♥️
مهریه شهید مدافع حرم #محسن_حججی: ۱۲۴ هزار صلوات، حفظ قرآن، ۵ سکه طلا و ۱۴ شاخه گل نرگس به عشق امام زمان(عج)
💖💍💖💍💖💍💖💍💖💍💖
شهید دکترمصطفی چمران (متولد۱۳۱۱ش- شهادت سی و یکم خرداد۱۳۶۰ش)
وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذار ستاد جنگهای نامنظم چریکی در جنگ عراق علیه ایران بود.
وی پیش از انقلاب اسلامی با دعوت امام موسی صدر به لبنان رفت و هشت سال آنجا ماند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به ایران بازگشت و تا شهادت در کنار امام بود و مسئولیتهای وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی، نماینده مجلس و فرمانده ستاد جنگهای نامنظم چریکی در جنگ عراق با ایران بود.
دکترمصطفی چمران در دهلاویه در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ش به شهادت رسید.
لبنان، کردستان؛ حاوی خاطرات او از لبنان و کردستان، علی زیباترین سرودۀ هستی و ترجمه فارسی دعای کمیل از جمله آثار اوست.
#چمران
#دکتر_مصطفی_چمران
🔴خدای بچّهها بیدار است
💠 وقتی #چمران یتیمخانهای در لبنان دایر کرد به خانمش میگوید از این به بعد غذایی را میخوریم که این #یتیمها میخورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف میکند یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود. مصطفی آن شب دیر وقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید آیا بچهها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچهها غذای یتیمخانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچّهها بخورند. به او گفتم حالا که بچّهها خوابند و شما هم که همیشه رعایت میکنید این دفعه این غذا را بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن و گفت بچّهها خوابند، خدای بچهها که بیدار است.
🌹