هدایت شده از کانال توبه
💠 بسیج ؛ میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامىست که تربیت یافتگان آن ، نام و نشان در گمنامى و بىنشانى گرفتهاند.
«بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران؛ حضرت امام رضوانالله علیه»
🇮🇷 مبارک باد «هفته بسیج»
بر عموم بسیجیان سلحشور و جان بر کف ایران اسلامی
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چطور میشه به امام زمان نزدیک شد⁉️
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 حضرت زهرا سلاماللهعلیها مادر گناهکارا هم هست!
بخاطر خطاهات این رابطه رو قطع نکن!
استاد شجاعی
هدایت شده از کانال توبه
حوادث ماههای جمادی الاُولی تا رجب در اخرالزمان
بر اساس روایات اسلامی، در سال پیش از قیام امام مهدی علیه السلام، طی سه ماه جمادی الاُولی، جمادی الثانیه و رجب حوادث شگفت آوری در جهان رخ میدهند که مهمترین آنها جنگ جهانی سوم و قیام زمینهسازان ظهور میباشد.
بنابر آنچه در بخشی از توقیع (نامه) امام مهدی علیه السلام به شیخ مفید آمده است، در سال پیش از قیام، از ماه جمادی الاولی حوادث آخرالزمان شتاب بیشتری به خود میگیرند:
... هر گاه ماه جمادی الاولی از این سال شما (سال پیش از قیام) فرا رسید، از آنچه در آن رخ میدهد، عبرت بگیرید و به خاطر آنچه در پیِ آن خواهد بود، از خواب غفلتِ خود بیدار شوید. به زودی برای شما از آسمان نشانهای روشن آشکار میشود
و همانند آن نیز در زمین خواهد بود...(1)
پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله فرمود:
... سپس شگفتی و سراسر شگفتی بین ماه جمادی تا رجب. سپس شتر ماده پالان شدهای بهتر خواهد بود از آبادی بزرگی که درآمد آن سد هزار [دینار] است(2)
این حدیث به ارزش و اهمیت داشتن وسایل نقلیه در دوره آخرالزمان برای رفتن به مناطق امن اشاره دارد.
بی تردید مراد از شتر ماده در این گونه روایات، وسایل نقلیه امروزی است که سرنشینان خود را داخل شکمهاشان حمل میکنند.
امام علی علیهالسلام میفرماید:
ای شگفتا و سراسر شگفتی بین ماههای جمادی و رجب، از فراهم آمدن پراکنده ها و درو شدن روییدنیها و صداهایی پس از صداها(3)
از این روایت چنین بر میآید که مراد از شگفتی بین ماههای جمادی تا رجب، وقوع جنگهایی بزرگ، خصوصاً جنگ جهانی است که با گردآوری نیروها و درو شدن آنها و صدای پیاپیِ شلیک و انفجار توپها، بمبها و موشکها همراهاند.
کعب الأحبار گفته است:
... و شگفتی سراسر شگفتی بین ماه جمادی و رجب.
گفته شد: آن شگفتی چیست⁉️ گفت: شورش اهل مغرب است، در حالی که بر اسبهای غیر عربی خاکستری سوارند و با کمک شمشیرهاشان اسیر میگیرند تا آنکه به لَجّون برسند و خروج سفیانی است...(4)
گفتنی است طبق روایات اسلامی پیش از خروج سفیانی در ماه رجب در دمشق، نیروهای بربر از شمال غربی افریقا ابتدا وارد مصر شده و سپس به اردن میآیند و به منطقۀ لَجون در شمال غربی این کشور میرسند و از آنجا به سوی دمشق در سوریه پیش می تازند.
نیز شایستۀ یادآوری است، مراد از «اسبهای غیر عربی خاکستری» در این گونه احادیث، خودروهای نظامی امروزی است که در کشورهای غیر عربی ساخته و برای عملیات در خاورمیانه، خصوصاً کشورهای عربی، به کار گرفته میشوند. از آنجا که منطقۀ خاورمیانه بیشتر بیابانی و خاکی است، برای استتار خودروهای نظامی از رنگهای متمایل به رنگ خاک مانند خاکستری استفاده میشود.
در روایتی از امام علی علیه السلام، به وقوع چند حادثۀ عجیب در ماههای جمادی الاُولی تا رجب اشاره شده است:
هر گاه دو نیزه (دو گروه قدرتمند) در شام درگیر شوند، یکی از نشانههای الهی آشکار میگردد. گفته شد: ای امیر مؤمنان، آن نشانه چیست⁉️ فرمود: لرزشی است در شام که در آن بیش از صد هزار نفر نابود میشوند و خداوند آن را رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران قرار میدهد. پس هر گاه چنین شود، نگاه کنید به صاحبان اسبهای غیر عربی خاکستری [گوش] بریده و پرچمهای زرد که از مغرب روی میآورند تا آنکه در شام فرود آیند؛ و این هنگام ترس بزرگتر و مرگ سرخ (جنگ جهانی) خواهد بود. پس هر گاه چنین شود، نگاه کنید به فرورفتن آبادیای از دمشق که به آن «حَرَستا» میگویند. پس هر گاه چنین شود، پسر زنِ جگرخواره (سفیانی) از دره خشک خارج خواهد شد تا آنکه بر منبر دمشق قرار گیرد. پس هرگاه چنین شود منتظر خروج مهدی علیه السلام باشید(5)
به نظر می رسد، در این حدیث مراد از درگیری دو نیزه در شام بروز جنگ میان دو گروه اصهب شامی و ابقع مصری باشد، و مقصود از «پرچمهای زرد» پرچم نیروهای اهل مغرب یا بربر است.
از جمله حوادث مهمی که در ماه رجب سال پیش از ظهور منجی رخ می دهد، قیام سه تن از زمینهسازان ظهور امام مهدی علیه السلام است. در این ماه دو قیام حق خواهد بود که یکی قیام حسینی خراسانی در خراسان و دیگری، قیام حسینی یمانی در صنعا میباشد. قیام باطلی نیز وجود دارد و آن، قیام سفیانی شامی در دمشق است.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
... از امور حتمی، خروج سفیانی در ماه رجب است
امام باقر علیهالسلام نیز می فرماید:
خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز خواهد بود...
از دیگر حوادث شگفتی که در ماه رجب سال پیش از ظهور روی می دهد، آشکارشدن چهرۀ انسانی در ماه و کف دستی در آسمان است.
داود بن سرحان از امام صادق علیه السلام روایت کرده است:
پیش از آن سالی که صدای آسمانی برمیخیزد، در ماه #رجب نشانهای است گفتم: آن نشانه چیست⁉️
فرمود: چهرهای که در ماه طلوع میکند و دستی که آشکار میشود
@Tobeh_Channel
#لاله_های_زینبی
💐مدافع حرم «علی اکبر زوار» در ۱۷ آذرماه ۱۳۵۶ در شهر مشهدمقدس دیده به جهان گشود.بسیار آرام و صبور بود و هرکاری را که شروع می کرد، حتما به اتمام می رساند.همچنین به آیت الله قاضی ارادت ویژه ای داشت و سفارش میکرد، که همه زندگینامه این عالم را مطالعه کنند.
🌴به عنوان دیده بان خدمت میکرد و
اجازه شرکت در عملیات را نداشت، اما به دلیل خوابی که دیده بود و اصرارش #فرمانده اجازه شرکت در عملیات را به او داد.
🌷در حین عملیات درتاریخ ۲ آذرماه ۱۳۹۴به فیض شهادت رسید و به جهت اینکه این شهید عزیز از ناحیه قفسه سینه به بالا دچار مجروحیت شده بود
و منطقه نیز در دست دشمن افتاده بود، امکان برگرداندن پیکرهای پاک شهدا وجود نداشت. سرانجام پس از گذشت یک سال مفقود الجسم بودن پیکر پاک این شهید والامقام شناسایی و در تاریخ ۳۰ آذرماه ۱۳۹۵ تشییع و در بهشت رضا(علیهالسلام) قطعه ۱۵ به خاک سپرده شد.
🌹#شهید_مدافع_حرم
#علی اکبر_زوار
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤فاطمة الزهراء🖤
✅انتشار مطالب بدون ذکر منبع با ذکر حداقل1⃣صلوات جهت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام جایز است✅
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی اکبر زوار 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
1_8239971764.mp3
17.28M
⭕️مستند صوتی شنود
✅جلسه دهم
🛑 ماجرای فرشید و بلایی که سرش آمد
🛑 بی حجابی حق الناس است.
🛑آهی که باعث می شود، مسلمان از دنیا نروی!
🛑حمله به آرزوها، کار شیطان
📌 تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران
🔺 تجربهگر #کتاب_شنود در پی حذف برخی قسمتهای کتاب #شنود و نامفهوم شدن برخی قسمتهای آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته است و استاد امینیخواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان میدارد.
🌺 @CheraHejaab
هدایت شده از کانال توبه
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
*قرار شبانه با مولای غریبمان💚*
*بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد...*
*دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد...*
*💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠*
*🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸*
*⚜اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜*
*ترجمه:*
*خدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ شد، و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايت کنندگان منيد، و ياریم دهيد كه تنها شما ياری كنندگان منيد، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب، اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربانترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.*
*💠دعــای ســـلامتی*
*امــام زمــــان(عج)💠*
*⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜*
*⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️*
@Tobeh_Channel
❄️🌧️❄️🌧️❄️🌧️❄️
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه الرّحمان آیه ۱۳
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
ﭘﺲ (ﺍی ﺍنسانها ﻭ ای جنیان!)
ﻛﺪﺍﻣﻴﻚ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎی ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﻰﻛﻨﻴﺪ؟
@Tobeh_Channel
#سلام_امام_زمانم 💚
🍃🌸 درگوشه گوشۂ جهان طنین
استوار گامهای تو پیچیده! 🌼🍃
🍃🌸 در ذات ذره تا جان خورشید!
اشارهی سرانگشتان توست، 🌼🍃
🍃🌸 که نبض زندگی را
جاری کرده است! 🌼🍃
🍃🌸 فقط می ماند قلب من
چونان ،کویری تشنه و تفتیده! 🌼🍃
🍃🌸 یک قطره کافیست!
فقط یک قطره ببار و بهارم کن! 🌼🍃
اللهم عجل لولیک الفرج 💐
🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤فاطمة الزهراء🖤
✅انتشار مطالب بدون ذکر منبع با ذکر حداقل1⃣صلوات جهت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام جایز است✅
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷 سلام بر شیران روز و سلام بر پارسایان شب؛
همانانی که سربازان امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) و پشتیبان اسلام و مستضعفانِ سراسر جهان هستند ،
🌹و سلام بر بسیجیان سلحشور
همان پاک باختگانی که زیباترین
حماسههای فداکاری را آفریدند...
روز وعاقبتتون شهدایی 🕊
🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤فاطمة الزهراء🖤
✅انتشار مطالب بدون ذکر منبع با ذکر حداقل1⃣صلوات جهت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام جایز است✅
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد_و_پنج
به دور و برش اشاره کرد و گفت:«زحمت این ایستگاه حسینیه رو بچه های تیپ بیست و یک کشیدن و جاهای دیگه رو هم لشکر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و نیروهای دیگه آزاد کردن
درچه ای ماتش برد انگار مثل بقیه انتظار همچین جوابی را نداشت ناباورانه گفت:« ولی همه جا صحبت از پیروزی شماست میگن خیلی گل کاشتین»
عبدالحسین نه برد و نه آورد رک و پوست کنده گفت:«دروغ میگن گردان ما کاری نکرده الان هم همه شون صحیح و سالم این جا هستن، حتی از دماغ یکی شون خون نیومده»
مکث کرد ادامه داد:«الان هم منتظر دستورم که بگین برو طرف شلمچه»
آقای درچه ای لبخند زدگفت:«شما دیگه
تحت فرمان تیپ بیت المقدس هستین باید با آقای کلاه کج "صحبت
کنید.»
کل گردان رفتیم تو خط جفیر و کوشک،کنار دژ ایران، تو آن منطقه باید پدافند می کردیم و جلوی پاتک های دشمن را می گرفتیم تا ساعت یازده شب با چند تا فرمانده ی دیگر مشغول بودیم نیروها را تو سنگرها تقسیم کردیم و قشنگ آرایش دادیم ،در این میان دل و جان همه تو عملیات بیت المقدس بود اهمیت عملیات این بود که نوک حمله به طرف شلمچه و خرمشهرمی رود یازده و نیم شب، عبدالحسین آمد. رفته بود تو جلسه ی تیپ پیش خودم گفتم:«اگر بیادش حتماً گرفته و ناراحته»
به خلاف انتظارم خوشحال بود یعنی بیش از حد شاد و خوشحال نشان می داد؛همین طور می گفت و می خندید! با سابقه ای که از او داشتم معمولاً این طور وقتها که نمی توانست تو عملیات برود،،حالش گرفته می شد و دمغ بود.
چند تا سؤال از وضعیت گردان پرسید، به بعضی جاها خودش سرکشید خاطرش که جمع شد، مثل اینکه با خودش حرف بزند گفت:«خب حالا یک جانشین هم می خواد گردان»
چشمهام گرد شد.
«جانشین برای چی؟»
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد_و_شش
صدام بلند بود.انگشت سبابه اش را گذاشت رو نوک بینی آهسته گفت: «هیس.»
از همان اول حدس زده بودم سری تو کار است اما چیزی نمی گفت، بالاخره جانشین هم برای خودش تعیین کرد.
به اش گفت :«خوب هوای گردان رو داشته باش».
«شما جایی تشریف می برین حاج آقا؟»
«جایی می خوام برم معلوم هم نیست کی برگردم ولی حداکثرش تا صبح فرداست»
خداحافظی کرد و رفت حتی مرا هم توی نم
گذاشت!
کمی بعد دیدم با یک موتور آمد پیش من، بی هیچ مقدمه ای گفت:«سوارشو بریم»
فکر کردم حتماً شوخی می کندگفتم: «کجا به سلامتی؟»
گفت:«کاریت نباشه تو فقط بشین ترک موتور»
هیچ اثری از شوخی تو چهره اش نبود، کاملاً جدی و مصمم.
گفتم:«خطمون این جاست کارمون این جاست کجا بریم؟!»
«همه چی الحمدالله خاطر جمع شده سوار شو بریم»
نگاهم بزرگ شده بود عبدالحسین کسی نبود که تو هیچ شرایطی گردانش را تنها بگذارد. پرسیدم: «آخه خبری
هست؟»
با ناراحتی گفت:«تو چکار داری به این حرفها؟ سوار شو دیگه.»
خواه ناخواه سوار شدم تا یک مسیری رفتیم دقیقاً یادم نیست کجا بود که موتور را نگه داشت.گفت:«بپر پایین»پیاده شدم موتور را گوشه ای گذاشت و خودش هم آمد،تو تاریکی شب به یک سنگر بزرگ اشاره کرد و گفت:«بیا بریم اون جا تجهیزات بگیریم»
کلمه ی تجهیزات، معمولاً با رفتن تو عملیات همراه می شد مثل شوک زده ها گفتم: «تجهیزات؟!»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد_هفت
دستم را گرفت و دنبال خودش کشاند.
«بله، تجهیزات.»
گفتم:«می خوای چکار کنی حاجی؟»
گفت:«امشب قراره به امید خدا و چهارده معصوم (علیهم السلام) کار عملیات رو یکسره کنن و قال قضیه ی
خرمشهر کنده بشه.»
«خوب این چه ربطی داره به ما؟»
«ربطش اینه که ما هم می خوایم به عنایت الهی تو این عملیات شرکت کنیم»
انتظار هر چیزی را داشتم غیر از این یکی به اعتراض گفتم:«ناسلامتی شما فرمانده گردان حر هستی، خط تحویل گردان دادن اون هم خط حساسی که نزدیک دشمنه و هر آن امکان پاتکش هست؛ نیرو
مشکلات داره هزار و یک مسأله داره فردا نمی تونیم جواب بدیم این اصلاً شرعی
نیست!»
به قول معروف کاسه ی داغتر از آش شده بودم خنده ای کرد و گفت:«تو چکار به این حرف هاش داری سید جان؟ کی میگه شرعی نیست گردان ما منظم و مرتب تو خط مستقر شده و فرمانده هم بالا سرشونه، همه رو هم توجیه کردیم و فقط من و شما اومدیم این جا که اگر توفیقی شد تو عملیات آزادی خرمشهر باشیم.»
مسأله به این سادگی ها برام حل نمی شد هر طور بود دنبالش رفتم. تجهیزات که گرفتیم، نفسی تازه کرد و گفت:«خب حالا باید آقای آهنی " 1 ". رو پیدا کنیم.
با این که ناراحت بودم ولی لام تا کام حرف نزدم باز دنبالش رفتم آهنی را زود پیدا کردیم فرمانده ی یکی از گردان هایی بود که می خواستند تو عملیات شرکت کنند، عبدالحسین باهاش هماهنگی کرد و گفت: «دوتا نیروی تک ور . ۲. به گردان شما اضافه شد.»
منظور او، من و خودش بودیم.آهنی خندید و گفت: «مگه میگذارم شما تک ورباشی حاج آقا، باید بیای ور دست خودم که امشب به کمکت احتیاج دارم»
عبدالحسین گفت:«اذیتمون نکن حاجی، من آرزو داشتم تو این عملیات مثل یک
رزمنده معمولی بجنگم.»
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد_هشت
آهنی به این سادگی ها دست بردار نبود خیلی پیله کرد به عبدالحسین،بیفایده. دست آخر گفت: «حداقل بیا
راهنماییمون کن حاج آقا.»
گفت:«من دوست دارم تو تاریخ زندگیم ثبت بشه که در آزادی خرمشهر،به عنوان یک رزمنده ی ساده سهمی
داشتم.»
بالاخره هم قبول نکرد. بعد از هماهنگی لازم، از آهنی جدا شدیم داشت می رفت قاطی نیروهای دیگربشود،دستش
را گرفتم
«یک لحظه صبر کن آقای برونسی کارت دارم»
ایستاد،گفت: «بفرما.»
«اگر تو این عملیات توفیق شهادت نصیب ما شد وضعیت گردان چطور میشه؟شما به هیچ کس نگفتی که ما
کجا می ریم؟»
گفت:«تو خاطر جمع باش من به اون هایی که لازم بوده سپردم»
انگارنگرانی را تو نگاهم دید تا خیالم راحت تربشود ادامه داد:«تو که خوب می دونی سید،من هیچ وقت بدون
دستور مافوق کاری نمی کنم.»
پاورقی
۱- فرمانده ی یکی از گردان های تیپ بیست و یک امام رضا(سلام الله علیه) که چند شب بعد، به درجه رفیع شهادت
نائل آمد.
۲- تک تیر انداز
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃