🌷💐🌷
📌 کمتر کسی فکرش را میکرد
که در آخرالزمان،
زمانی که به عزای حسینی طعنه میزنند و عزادار را ذبح میکنند،
میلیونها نفر
با پای پیاده راه بیفتند و بروند کربلا و بلندبلند بگویند:
لبیک یا حسین...🌷
💠 اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَهَ الْحُسَيْن 💠
🌷💐🌷
💚💖💜❤️💙💛
✍ #کلام_استاد رائفی پور
🔮 اهمیت پیادهروی #اربعین
💚یکی از نکاتی که در مورد پیادهروی اربعین خوب است گفته شود، اینست که در روایات متعدد تاکید بر پیادهروی شده، مثلا از امام صادق (علیه السلام) داریم که خطاب به فردی به اسم ابوسعید قاضی میفرماید که: «من اتی قبر الحسین ماشیا» یعنی تاکید شده که اگر پیاده باشد خداوند برای او به ازای هر قدمی که برمیدارد ثواب آزاد کردن بردهای که از نوادگان حضرت اسماعیل است را قرار میدهد
❤️یا در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) به فردی به نام علی میفرماید که: قبر حسین (علیه السلام) را زیارت کن و لحظهای از آن غافل نشو؛ میگوید من پرسیدم که چقدر ثواب دارد؟ حضرت فرمود: اگر پیاده باشد خداوند به ازای هر قدمی یک حسنهای می نویسد و یک سیئهای از او بر میدارد و درجهای را بیشتر میکند، یعنی هر قدمی که برمیدارد علاوه بر اینکه یک ثوابی میکند، یک گناه هم از او کم میشود، انگار دو برابر سود میکند، و راوی میگوید در ادامه حضرت یک حدیث طویلی را فرمود و یک ثواب خیلی زیادی را تضمین کرد
💛یک روایت خیلی جالب دیگر داریم که راجع به ثواب زیارت و پیاده یا سواره بودنش است، حضرت میفرماید که: کسی که گاهی از شترش پیاده شود و در کنارش راه رود، ثواب بین آن مقداری که پیاده رفته تا زمانی که سوار شود را به او جدا میدهند، و اگر بند کفشش باز شود و پابرهنه رود، ثواب آن مقداری که پابرهنه رفته تا جایی که کفش پوشیده، را جدا به او میدهند، یعنی یک جوری انگار تاکید بر این بوده که پیاده یا ترجیحا پابرهنه باشد، این را در خیلی از روایات داریم که وقتی به قبر امام حسین (علیه السلام) نزدیک میشوید، کفشهایتان را در بیاورید...
💖یک سری روایات دیگر هم داریم از امام صادق علیه السلام که مثلا حضرت میفرماید که: کسی که از منزلش بیرون آید و قصد زیارت قبر امام حسین علیه السلام بکند، اگر پیاده باشد خداوند به ازای هر قدم برایش یک حسنه مینویسد و یک گناهی را از او محو میکند، وقتی نزدیک حرم شد این دیگر هیچ گناهی ندارد و خداوند او را از مصلحین (یعنی اصلاح کنندگان) برگزیده و خاص قرار میدهد
💚یعنی نه تنها آدم خوبی شده، و دیگر گناهی ندارد، به مقام مصلح رسیده، من اعتقاد دارم این روایت نشان میدهد که انگار یک عدهای قرار است در این راهپیمایی و این پیادهروی به فکر اصلاح جامعه باشند، و این از مهمترین اتفاقات است که در لشکر و اصحاب امام زمان (عجل الله فرجه) میافتد
💙و هنگامی که مناسکش را تمام میکند، خداوند او را از فائزین (یعنی رستگاران) قرار میدهد، و در آن موقع فرشتهای می آید و به او خطاب میدهد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تو سلام میرساند، یعنی شایستهی این میشود که پیامبر به او سلام بکند
🔺واقعا چرا این همه ثواب برای زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) قرار دادند؟ چرا اینها را در مورد جاهای دیگر نگفتند؟ این تاکید برای چیست؟ کمی به این فکر بکنیم تا ببینیم خدا وقتی این ثواب عظیم را قرار داده، در قبالش قرار است ما چه به دست بیاوریم؟ چون هیچ فعل خدا عبث و بیهوده نیست
🎤 سخنرانی کامل👈 مستند زیارت جاده ۹۵
🍃💚🍃
اباصالح التماس دعا..1_31868499.mp3
زمان:
حجم:
1.62M
🌺اباصالح التماس دعا
هرکجا رفتی یاد ما هم باش..
🌹شب جمعه کربلا رفتی یاد ما هم باش چون زدی بوسه...
✨مناجات بسیارزیبا و روح نواز درباره حضرت مهدی عج🌹،از دستش ندید..
🌹🌹🌹
هدایت شده از سید
🌷💐🌷
🌷امروز_به_داد_اموات_برسید
🌷 آیت الله بهجت (ره) :
🌷 هیچ عملی به اندازه ی صلوات نمی تواند به اموات کمک کند و به دادِ آن ها برسد.
🌷💐🌷
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌸یا صاحب الزمان..
🌹کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم
🌹گوشه ای تنهانشینم تا تماشایت کنم
🌹مینویسم روی هرگل نام زیبای تورا
🌹تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم...
🌷💐🌷
💙💛💖💜❤️💛
🔴آرزوی پیرمرد در پیاده روی اربعین...
🌺به گمانم پنجاه سالش بود. شاید هم بیشتر. صورت لاغر و آفتاب سوخته اش، دست های زمختش،ریش جو گندمی اش و قدم های محکم و استوارش را فراموش نمی کنم.
💥از بصره چهارده روز راه آمده بود تا برسد به کربلا. از کنار هر موکبی که رد می شد همه ساکت می شدند...
🔆همه به حالش حسرت می خوردند، دستانش را بالا آورده بود، تقریبا داشت می دوید، اشک هایش تمام صورتش را خیس کرده بود، با هر قدمش اربابش را صدا می زد، با همان لهجه ی غریبش چنان "حسین" میگفت که انگار حسین (علیه السلام) آغوشش را باز کرده ده قدم جلو تر ایستاده و دارد به او لبخند می زند...
🌺پیرمرد عاشقانه می دوید؛ اشک میریخت؛ حسینش را صدا می زد؛
و من بهت زده نگاهش می کردم که چهارده روز دویده و اشک ریخته، این چنین محبوبش را با سوز صدا زده، حتما حاجت خیلی مهمی دارد...
🌙دنبالش دویدم. اذان مغرب شده بود. کنار موکبی ایستاد.منتظر ماندم تا نمازش تمام شود.
🌺کنارش نشستم، دستانش را گرفتم، رو به من کرد و لبخند زد، دستان بزرگ و زمختش را روی صورتم گذاشتم، چنان حرارتی داشت که فهمیدم درونش آتشی بر پاست.
✨با عربی دست و پا شکسته قسمش دادم، گفتم بگو حاجتت چیست که این طور آتش گرفته ای...
شروع کرد به گریه کردن، من هنوز در چشمانش غرق بودم، بی آنکه بفهمم من هم داشتم اشک می ریختم.
☀️ناگهان آتش دلش زبانه کشید؛ سرش را رو به آسمان کرد؛ دستانش را بالا برد؛ همه ی موکب دورش جمع شده بودند؛چشمان سبز رنگش برق می زد؛بلند فریاد زد:
🌺اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج....🌺
سوز دلش جان همه را آتش زد؛ سرم را روی زانویش گذاشتم؛ او سرش رو به آسمان بود؛ او می گفت؛من می گفتم:
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...
🍃🌺🍃