✨حاج جاسم علاقه خاصی به مقتل خوانی داشت، من 30 سال است ظهر عاشورا مقتل خوانی می کنم، دفعه آخری كه من روی منبر مقتل می خواندم حاج جاسم پایین منبر نشسته بود، منقلب شده بود و به شدت گریه می كرد.
✨بعد از مراسم، حاج جاسم از من خواست كه او را برسانم و در راه به من گفت كه احتمال دارد به سوریه برود، گفتم تو با این سن و سال می خواهی بروی سوریه چه كار كنی؟ چند ماه از این قضیه گذشت، یك روز همسرش به من زنگ زد و گفت كه حاج جاسم رفت.
✨بعد از آن من نتوانستم با جاسم تماس بگیرم، 45 روز بعد برگشت، به دیدنش رفتم و با او صحبت كردم به خیال خودم وی را نصیحت كردم كه به خاطر زن و فرزندانش دیگر نرود، اما حاج جاسم تصمیم خودش را گرفته بود.
✨او تاكید كرد كه اگر قرار باشد من شهید نشوم در سوریه هم باشم این اتفاق نمی افتد، اگر هم قرار باشد از دنیا بروم همان بهتر كه در راه دفاع از حرم و با شهادت دار فانی را وداع گویم.
✍راوی: برادر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_حاج_جاسم_حمید_عبادی
#بهشت_نشین
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید جاسم حمید عبادی 🌹🍃
🌺🌺🌺