خدایا کمک کن جوری زندگی کنیم که وقتی از دنیا رفتیم بگن فلانی رفت پیش حاج قاسم
#حاج_قاسم💔
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_سه
تا اسم بابام را شنیدم، بلندشدم و ایستادم کم مانده بود ازخوشحالی بال در بیاورم به دقت حرف های جناب سرهنگ را گوش می دادم نمیدانم بابام از آن طرف چه گفت که او جواب داد«چشم حاج آقا حتماً، حتماً... شما
باید ببخشین به هر حال وظیفه ایجاب می کرد»....
گوشی را که گذاشت رو کرد به من و گفت:«خوشحال باش سرباز کوچولو»
«برای چی؟»
گفت:«می خوایم با هواپیمای بعدی بفرستیمت.»
زیاد معطل نشدم هواپیمای بعدی آمدتو باند فرودگاه ،من و خیلی های دیگر سوار شدیم. نزدیک ظهررسیدیم فرودگاه اهواز، همین که پیاده شدم چشمم افتاد به آقای خلخالی ۱ از دور داشت می دوید و می آمد طرف من،تازه متوجه گرمای هوا شدم، خورشیدانگار از فاصله ای نزدیک می تابید همان اول کار، احساس می کردم پوست صورتم دارد می سوزد.
آقای خلخالی رسید سلام کردم جواب داد و احوالم را پرسیدگفتم:« من اومدم الان هم نمی دونم کجا برم؟»خندید و گفت::« پدرت هم برای همین به من زنگ زد که بیام این جا و تو رو ببرم پهلوش.»
دستم را گرفت با هم رفتیم پای یک تویوتا، خودش نشست پشت فرمان، سوار که شدم راه افتاد.
رفتیم تو شهراهواز و از آن جا هم رفتیم به یک پادگان، دیرم می شد کی پدرم را ببینم، شروع کردیم به گشتن از این اتاق به آن اتاق و از این ساختمان به آن ساختمان، دست آخر تو یک زیر زمین پیدایش کردیم با چند نفر دیگر هم دور هم نشسته بودند، تا مرا دید،بلند شد آمد طرفم، چهره ی صمیمی اش،تمام وجودم را گویی یکدفعه آرام کرد با خنده گفت:«تو این جا چکارمی کنی پسرم؟»
پاورقی
۱ - ایشان سالها در جبهه ها بود و اکنون نیز در لباس مقدس سپاه مشغول خدمت می باشد
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_چهار
نتوانستم جواب بدهم زدم زیر گریه با ناله گفتم:« منو خیلی اذیت کردن بابا.»
خم شد و مرا بوسید:« گفت گریه نکن پسرم ،تو دیگه اومدی این جا، که مرد بشی.»
رو کرد به آقای خلخالی احوال او را هم پرسید و کلی ازش تشکر کرد بعد دست مرا گرفت برد پیش بقیه، ازم
پرسیدناهار خوردی؟»
گفتم: «نه.»
زود برام غذا آوردندبا اشتهای زیادی خوردم، تازه آن وقت رفتم تو فکر منطقه از بابام پرسیدم: «جبهه همین
جاست؟»
گفت: «نه»
«پس کجاست؟»
«إن شاء الله ساعت چهار،قراره که با یک کاروان بریم جبهه»
بعداً فهمیدم که تیپ امام جواد (سلام الله علیه) را منتقل کردند به یک روستای متروکه، نزدیک ساعت چهار بعد از ظهر با یک کاروان راه افتادیم و از اهواز رفتیم بیرون.
بین راه،کنار جاده و توی دشت،تا دلت بخواهد تانک های سوخته ودرب و داغان ریخته بود برای اولین بار بود
که آن طور چیزها را می دیدم خیره خیره نگاهشان می کردم توی ماشین کنار بابا نشسته بودم ازش پرسیدم:« چرا این تانکها این جوری شدن؟»
لبخند زد و گفت::«سؤال خوبی کردی پسرم،.»
به دور و بر اشاره کرد و ادامه داد:« این جاده و این بیابونها همه دست دشمن بود،یعنی عراقی ها خاک ما رو اشغال کرده بودند
ما هم باهاشون جنگیدیم و از خاک خودمون بیرونشون کردیم، این تانکها هم که می بینی همه اش مال دشمنه که گذاشته و فرار کرده.»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_پنج
همه چیز برام تازگی داشت حتی روستای متروکه ای که نزدیک غروب رسیدیم آن جا، ما جزو اولین ها بودیم که وارد روستا شدیم،غیر از خانه های کاه گلی و نیمه خراب، تک و توکی هم خانه ی سالم و پا بر جا به چشم می خورد،بعضی ها رفتند تو همان ها و بعضی ها هم چادر می زدند.
یک خانه ی دو طبقه بود که ظاهر سالمی هم داشت. چند تا بسیجی رفتند توش، داشتند جا خوش می کردند که یکی از دوست های بابام رفت سروقتشان گفت:« بیاین ،پایین، باید یک جای دیگه برای خودتون جفت و جور کنید.»
یکی شان پرسید: «برای چی؟»
گفت: «ناسلامتی این تیپ مسؤولی هم داره، این جا باید ساختمان فرماندهی بشه.»
بیچاره ها زود شروع کردند به جمع کردن وسایلشان، یکهو دیدم بابام اخم هاش رفت توهم، رفت نزدیک و به رفیقش گفت: «چرا این حرف رو زدی؟ فرماندهی یعنی چی؟!»
خیلی ناراحت حرف می زد رو کرد به بچه های بسیجی و ادامه داد:« نمی خواد بیاین بیرون همین جا باشین.»
رفیقش گفت: «پس شما چی حاج آقا؟»
«خدا برکت بده به این همه چادر»
بسیجی
ها آمدند بیرون،گفتند:«مگه
می شه حاج آقا که شما تو چادر باشین و ما این جا؟ اصلا حواسمون به شما
نبود باید ببخشین»
بالاخره هم بابام حریفشان نشد، همان جا را ساختمان فرماندهی کردند. ولی بسیجی ها را نگذاشت بیرون بروند. گفت:« این خونه برای ما بزرگه شما هم می تونین ازش استفاده کنید.»
مابین رزمنده،ها یکیشان خیلی باهام شوخی می کرد و هوای مرا داشت اسمش «علی درویشی» بود. خدا رحمتش کند او هم مثل بابام تو عملیات بدر شهید شد همان اولین برخورد یک کمپوت به ام داد و گفت: «حالا که اومدی جبهه، هی باید کمپوت و کنسرو بخوری.»
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_شش
خورشید رفته رفته داشت پشت افق ناپدید می شد هوای گرم جنوب، کم کم تبدیل می شد به خنکی، همراه بقیه وضو گرفتم و نمازخواندم با این که آن وقت ها بچه بودم ولی حقیقتاً نماز آن جا نماز دیگری بود. هنوز که هنوز است، فکر کردن به آن لحظه ها لذت خاصی برام دارد.
آن شب بعد از شام دور و بر پدرم خلوت تر شد مرا نشاند کنار خودش، دستی به سرم کشید و پرسید: «می دونی برای چی قبول کردم که بیای جبهه؟»
با نگاه لبریز از سؤالم گفتم: «نه»
گفت: «تنها کاری که تو این سه ماه تعطیلی از تو ،می خوام اینه که قرآن یاد بگیری»
پشت جبهه هم که بودیم حرص و جوش این یک مورد را زیاد می زد، همیشه دنبال همچین فرصتی می گشت که نزدیک خودش باشم و خواندن قرآن را یاد بگیرم بعد از این که کلی نصیحت کرد و حرف زد
برام، آخرش گفت:«حالا هم می خوام ببرمت اهواز که اون جا بری کلاس قرآن، خودم هم هر دو سه روزی می آم
بهت سر می زنم.»
تا این را گفت بی برو برگردگفتم:«من اهواز نمی رم بابا!»
«برای چی؟»
«من اومدم این جا که پیش خودت باشم.»
«گفتم که می آم به ات سرم می زنم پسرم»
به حال التماس گفتم:«یک کاری کن که من بمونم»
کم مانده بود گریه ام بگیرد، دلم یک ذره هم به اهواز رفتن راضی نبود،یکدفعه دیدم یک روحانی کنارمان نشسته.
به بابا گفت: «چیه حاج آقا؟می خوای حسن قرآن یاد بگیره؟»
«بله حاج آقای جباری، اصلاً جبهه آوردمش برای همین کار.»
«حالامی خوای چکار کنی که حسن آقا ناراحت شده؟»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 ساعت ۸ به وقت امام هشتم 💚
💚صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم
💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم
💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران
💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان
💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی
💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی
💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو
💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو
💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب
💚♻️میکنی آقا قدمها را حساب
💚♻️باتوعاشقترشدن عشقِ منست
💚♻️عشقِ زیبای شما رزق منست
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
🔴 ای کاش این زحمات را در راه امام زمان انجام میدادم
🔹 تأسّف مرحوم حاج شيخ حسنعلی نخودکی در رابطه با انجام عبادات و اوراد و ختومات
🔺 آقای سید مرتضی مجتهدی سیستانی می نویسد:
🌕 مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) از دوران کودکی به عبادات و ریاضت ها اشتغال داشته و زحمات فراوان و طاقت فرسایی را برای رسیدن به اهداف بلند روحی متحمل شده بودند که فوق العاده مهم و پر زحمت بوده است.
🔹(تا جایی رسید که با یک نفسی و ذکری و... مریض شفا می دادند و ...)
🔹 آن بزرگوار هر چه ذکر و ورد و ختم و نماز و آیات قرآنی که در مدت عمر خود از کودکی انجام داده بودند را یادداشت کرده و در کتابی جمع آوری نمودند.
🔹 و چون در این کتاب رازها و نکات مهمی وجود داشت، صلاح نمیدانستند که آن را در اختیار همگان قرار دهند، به همین جهت آن را مخفی نگه داشتند و در دسترس افراد قرار نمی دادند.
🔺 مرحوم پدرم در ارتباط با آن کتاب می فرمودند:
🔹 مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی در اواخر حیات خود آن کتاب را به مرحوم آیت الله حاج سید علی رضوی دادند.
مقصود از نقل این جریان، نکته مهمی است که مرحوم حاج شیخ در آخر آن کتاب مرقوم فرموده اند.
🔹 نکته ای که باید درس مهمی برای همه کسانی که در راه معنویات و سیر و سلوک شرعی سعی می کنند.
🔺نکته مهم مطلب اینجاست:
آنچه ایشان در آخر کتاب خود نوشته اند این است:️
🔹 ای کاش این اذکار و ختومات و این وردها و زحمات را در راه نزدیک شدن و تقرب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام میدادم.
(و ای کاش ما هم تمام تلاشمان را در راه تعجیل در فرج حضرت قرار دهیم)
منابع:
📚 سند مطلب کتاب صحیفه مهدیه
📚 کتاب نشان از بی نشانها زندگی نامه شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی)
👇تقویم نجومی یکشنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
اولین و جامعترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی.
👈 یکشنبه 👈 27 آبان / عقرب 1403
👈15 جمادی الاول 1446 👈17 نوامبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🔘 فتح بصره توسط امیرمومنان علی علیه السلام " 36 هجری قمری ".
🌹ولادت امام زین العابدین علیه السلام به روایتی " 36 هجری قمری ".
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅داد و ستد و تجارت.
✅خواستگاری و عقد و ازدواج.
✅شکار صید و ماهیگیری.
✅دیدار با اشراف و بزرگان و علماء.
✅و آغاز نویسندگی و نگارش خوب است.
🚘مسافرت : مسافرت خوب است.
@taghvimehamsaran
👶مناسب زایمان نیست.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج جوزا است و امور زیر خوب است :
✳️خرید و سفارش جنس.
✳️معامله املاک و مستغلات.
✳️مبادله سند و قولنامه.
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️آغاز تعلیم و تعلم.
✳️آغاز نویسندگی و نگارش کتاب مقاله و...
✳️و دیدار روسا خوب است.
🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قران گردد.
💎 از کانال ما در فروش حرز و ادعیه همراه دیدن فرمایید.👇
@Herz_adiye_hamrah
🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث سرور و شادی می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری سلامت آفرین است.
@taghvimehmsaran
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 16 سوره مبارکه " نحل " است.
و علامات و بالنجم هم یهتدون...
و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
@taghvimehmsaran
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
📚 منابع مطالب:
کتاب تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن
09032516300
02537747297
09123532816
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک شرعا حرام و ممنوع میباشد.
📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛
مطلب تخصصی و مفید تقویم نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇
لینک کانال اصلی و فعال ما در تلگرام👇
@taghvimehmsaran
ای دی ادمین 🆔👇
@tl_09123532816
لینک گروه در پیام رسان تلگرام ایتا و سروش👇
@taghvimehamsaran
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
علیرضا ارادت خاصی به شهدا داشت...
همواره به شهدا و سعادتشان غبطه میخورد
علاقه زیادی به شهدای غرب کشور داشت...
همیشه هم میگفت شهدای جنگ که در مناطق غرب به #شهادت رسیدند مظلومترین شهدای ما بودند....
از همان ابتدا حرف از شهادت در خانه ما بود.
همیشه وقتی به مزار عمویشان میرفتیم؛ میگفت: فکر کن عکس من روزی بر سنگ مزار حک کنند و بنویسند:
" شهید علیرضا بریری"
راوی:همسر شهید
شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ خانطومان
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علیرضا_بریری
🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤فاطمة الزهراء🖤
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علیرضا بریری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه انعام آیه ۵۹
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ
كليدهاى غيب تنها نزد اوست
و جز او كسى آنها را نمىداند
او آنچه را در خشكى و درياست مىداند
و هيچ برگى (از درختى) نمىافتد مگر اينكه از آن آگاه است
و هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين و هيچتر و خشكى وجود ندارد جز اينكه در كتابى آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است.
#صبحتبخبرمولایمن
مرحبااےپیڪِمشتاقان،بدهپیغامِ
دوست
تاڪنمجانازسرِرغبت،فِداےنامِ
دوست
"حافظ شیرازی"
🏝سلام بر عزیزترینی که
غریبترین است...
سلام بر مهربانترینی که
تنهاترین است...
سلام بر صبورترینی که
محزونترین است...
سلامی از ما که
بیقرار و چشم بهراهیم
به شما که امید و پناه و
قرار ما هستید...🏝
⚘اُشْهِدُکَ یا مَوْلاىَ اَ نّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا
گواه گیرم تو را اى مولا و سرور من که من گواهى دهم به این که معبودى نیست جز خداى یگانه(آلیاسین)⚘
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
دل تنهـا نردبـانی ست که آدمـی را به
آسمـان مـیرساند و تنها وسیلهایستــ
کـه خدا را در مـییابد ...
#شهید_دکترمصطفی_چمران
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃