هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه عنکبوت آیه ۶۰
وَكَأَيِّن مِن دَابَّةٍ لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
و چه بسا جنبندهاى كه نمىتواند روزى خود را تأمين كند
خداست كه به او و به شما روزى مىدهد و اوست شنواى دانا
.@Tobeh_Channel
#صبحتبخیرمولایمن
🏝و عشق را
باید تا پاے جان پرستارے ڪرد
بیقرارِ آمدنت میمانم
تا لحظهاے کہ
جان در بدن دارم...🏝
⚘اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ، الْعُلَمَاءِ الصَّادِقِينَ...
بار خدايا! بر محمّد و اهل بیت او درود فرست، آن هدایتگران و عالمان راستین...⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🥀🥀
ازشپرسیدن:
اینچیہروسینتسنجاقکردی؟
گفت:
اینباطریه؛نباشهقلبمکارنمیکنہ💔
#شهیدمحمدهادیذولفقارۍ🌷
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
آخرین نفر
#قسمت_صد_و_شصت_نه
۲- این کلت تا زمان شهادت آن شهید بزرگوار دست او بود گاهی به شوخی نشان بقیه می داد و می گفت: «این یادگاری داماد صدامه»
محمد حسن شعبانی
قبل از عملیات ،خیبر جلسه ی مهمی گذاشتند. تمام فرماندهان رده بالا آمده بودند. یادم هست یکی شان رو نقشه داشت از محورهای مهم عملیات می گفت در ضمن کار یک یک فرماندهان عملیات را هم براشان توضیح می
داد.
در این مابین نوبت رسید به عبدالحسین خونسرد و طبیعی نشسته بود و داشت به حرف فرمانده گوش می داد. چون کار عبدالحسین مهم و حساس بود حرف های آن فرمانده هم به درازا کشید یکدفعه عبدالحسین بلند شد و حرف او را قطع کرد گفت اخوی این حرف ها به درد ما نمی خوره چشم هام گرد شد. همه مات و مبهوت او را نگاه می کردند. تو جلسه ی به آن مهمی، انتظار هر حرفی داشتیم غیر از این یکی، عبدالحسین به نقشه ها اشاره کرد و ادامه داد: «اینها دردی رو از برونسی دوا نمی کن»ه
فرمانده با حالت جدی گفت: یعنی چی حاج آقا؟! منظور شما رو نمی فهمم.»
عبد الحسين لبخندی زد و :گفت:« ببخشین اگر جسارت نشه می خوام بگم که شما برای کار من فقط بگو کجا رو باید بگیرم؛ یعنی منطقه رو نشون بده با ،قایق با هرچی که هست منو بیر اون جا و بگو منطقه اینه باید این جا رو
بگیری»
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
آخرین نفر
#قسمت_صد_و_هفتاد
سکوت، فضای جلسه را گرفته بود حتی آن فرمانده هم چیزی نمی گفت ولی معلوم بود ناراحت شده.، عبدالحسین باز خودش رشته کلام را بدست گرفت و گفت:« ما باید روی زمین کار کنیم، باید زمین عملیات رو با پوست و گوشتمون لمس کنیم؛ این طوری که شما از روی نقشه میگی برو پشت اتوبان بصره و اون جا چکار کن و بعد هم از اون جا برو فلان منطقه؛ اینها به درد نمی خوره باید محل رو مستقیم نشون بدی»....
آن روز کمی ناراحتی هم درست شد ولی آخر عبدالحسین حرفش را به کرسی نشاند هم قرار شد منطقه را از نزدیک ببینند هم سه تا گردان در اختیارش گذاشتند.
تو آن عملیات به اعتقاد فرماندهان، او از همه موفقتر بود رشادت عجیبی هم از خودش نشان داد پا به پای بچه ها می آمد. گاهی کلاش دستش بود گاهی تیربار، گاهی هم آرپی چی می زد.
تکاورهای غول پیکر دشمن را هیچ وقت یادم نمی رود؛ آخرین حربه ی دشمن بود و آخرین سدش جلوی سیل نیروهای ما،
یکهو مثل مور و ملخ ریختند تو منطقه اسلحه کوچکشان تیربار بود!
بعضی هاشان خمپاره ی شصت را مثل یک بچه دو سه ماهه گرفته بودند زیر بغلشان یکی خمپاره را می گرفت
و یکی دیگر هم با همان وضع شلیک می.کرد یعنی قبضه را زمین نمی گذاشتند!
با دیدن آنها ،قدرت الهی عبدالحسین انگار بیشتر شد گرمتر از قبل شروع کرد به ریختن آتش، بچه ها هم از همین حال و هوا روحیه می گرفتند و گرمتر می جنگیدند آخر کار هم حسابی از پس تکاورها برآمدیم؛ یا به درک واصل شدند و یا فرار را بر قرار ترجیح دادند.
تو آن عملیات، بیشتر از آنکه انتظارش بود پیشروی کردیم برای همین از جناحین چپ و راستمان،جلوتر افتادیم. تازه تو فکر استقرار و تثبیت منطقه بودیم که دستور عقب نشینی صادر شد، از نیروهای دیگر جلوتر رفته بودیم و هر آن خطر قیچی شدنمان بود.
عبدالحسین زود دست به کار شد. عقب نشینی هم برای خودش معرکه ای بود تو آن شرایط ،تمام زحمتش رو دوش او سنگینی می کرد با هر زحمتی که ،بود نیروها را فرستاد عقب،
خوب یادم هست؛ آخرین نفری که آمدعقب، خودعبدالحسین بود.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
ارتفاع نارنجکی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_یک
حمید خلخالی
شبح کله قندی تو تاریکی ،شب حال دیگری داشت گویی بی تابی اش را احساس می کردی و احساس می کردی که لحظه لحظه در حسرت قدم نیروهای حزب الله می سوزد.
دشمن از آن بالا، تسلط عجیبی رو منطقه داشت، خون پاکی که از بچه ها ریخته می شد و تلفاتی که می دادیم تقدس خاصی به فتح کله قندی می داد برای گرفتن آن جا باید از یک دژبزرگ و آهنین می گذشتیم.
این طرفتر از کله قندی ،دشمن یک مقر زده بود. مقری قرص و محکم که هم برای ما خیلی مزاحمت داشت هم تو حفظ کله قندی و نیروهای آن، خیلی مؤثر بود از همان جادشمن فشار زیادی می آورد که مناطق آزاد شده را از مان بگیرد. ضمناً سدی هم بود جلوی پیشروی ما.
یک شب، عبدالحسین از گرد راه رسید رو کرد به من و گفت:« حمید بچه های شناسایی رو جمع کن.»
«برای چی؟»
لبخند شیرینی زد و گفت:«به امید خدا و چهارده معصوم (علیهم السلام) می خوایم بزنیم اون در آهنی رو رو سر دشمن خراب کنیم»....
از همان ،شب کار را شروع کردیم تمام منطقه کوهستانی بود و شیارهای عمیقی .داشت عملیات باید از چند محور انجام می شد. محوری که به ما دادند صعب العبور بود و پر از پستی و بلندی، شاید عمیق ترین شیار آن منطقه سرراه ما قرار داشت. اسمش را بچه ها گذاشته بودند: شیار نماز خانه، با همه ی این سختی ها، استحکامات و موانع دشمن هم قوز بالای قوز می شد.
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
ارتفاع نارنجکی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_دو
فاصله مان با آنها زیاد بود. باید نزدیکترین نقطه را به خط مقدمشان انتخاب می کردیم و آذوقه و مهمات را می بردیم آن جا، با کمک بچه های اطلاعات و با حضور لحظه به لحظه ی خود عبدالحسین، نقطه ی مرکزیت عملیات
مشخص شد.
تعدادی از بچه ها را مابین عقبه ی خودمان و آن نقطه مستقر ،کردیم برای حفاظت و نگهبانی از مسیر، موقعیت منطقه طوری بود که نه می شدجاده بزنیم و نه می شد از هیچ وسیله نقلیه ای استفاده بکنیم. تنها چاره ی ما برای حمل آذوقه و مهمات فقط قاطر بود؛ ولی رساندن آب به آن ،طرف، مشکلی بود که قاطر هم حلش نمی کرد.
بعد از فکر و مشورت زیاد، بنا شد ما بین مسیر را لوله کشی کنیم کار سخت و محالی به نظر می رسید، ولی شد.
تو تمام مسیر، لوله های پلاستیکی کار گذاشتیم قسمت هایی را که لوله ها می آمد روی زمین و توی دید بود با زحمت زیادی استتار می کردیم.
پا به پای لوله کشی آذوقه و مهمات را هم به تدریج منتقل کردیم یک مورد را اگر دشمن می دید، عملیات قطعی لو می رفت. تمام این کارها رامخفیانه و در کمال استتار ردیف می کردیم البته دشمن هم بیکار نبود؛ گشتی می فرستاد و رو حساب احتمالاتی که می داد دائماً همان اطراف آتش می ریخت حتی چند تا از بچه ها شهید شدند تنها برگ برنده ای که دست ما
بود این بود که دشمن تو مخیله اش هم راه نمی داد که بخواهیم و بتوانیم از آن نقطه عملیات کنیم.
تو تمام این مدت چیزی که روحیه بچه ها را بالا می برد و باعث می شد خم به ابروشان نیاید، حضور خود عبدالحسین بود. تو همه مراحل کار ،جدیتی که داشت کم نظیر بود در آخرین قسمت کار،، خود او تمام مسیرها را دقیقاً چک کرد. فرمانده گردان ها و گروهانها و دسته ها را از مسیر عبور داد تک تکشان را به کار و وظیفه شان آشنا کرد برای نیروها هم خودش حرف زد همه را نسبت به مسیر و عوارضش توجیه کرد گفت که چطور باید عبور کنند و چطور باید به دشمن بزنند.
شب عملیات را هنوز یادم هست؛ شاید هیبت منطقه و صعب العبور بودن مسیر ر تعدادی از بچه ها را به اصطلاح گرفته بود احساس می کردم کار به نظرشان خیلی مشکل آمده، بعضی شان حتی نگران بودند. این حالت ولی زیاد
طول نکشید.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با این ترفند یک یخچال همیشه خوشبو خواهید داشت🙌🏻😌
. 👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇
(تقویم همسران)
✴️ پنجشنبه 👈1 اذر / قوس 1403
👈19جمادی الاول 1446👈21 نوامبر 2024
@taghvimehamsaran
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا:
✅خواستگاری عقد و عروسی.
✅تعلیم و تعلم و امور آموزشی.
✅خرید وسیله سواری.
✅نقل و انتقال جابجایی.
✅بردن جهاز عروس.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅استحمام.
✅نوشتن کتاب و مقاله.
✅و دیدار بزرگان خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد مبارک و از او خیر انتظار می رود.
🚘 مسافرت: مسافرت حاجت روایی است.
👩❤️👨مباشرت امروز :
فرزند هنگام زوال ظهر اقا و بزرگوار و سیاستمدار خواهد شد.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج اسد است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️عقد و عروسی.
✳️مسافرت.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️بردن جهیزیه.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️آغاز درمان و معالجه.
✳️آغاز به کسب و کار.
✳️و جراحی نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء مستحب و فرزند حاصل، از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام گردد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)در این روز ماه قمری ، باعث توانگری می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث رفع درد بدن می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 20 سوره مبارکه "طه" است.
فالقاها فاذا هی حیه تسعی...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که دلیلی قوی در اختیار خواب بیننده قرار گیرد و کار خود را با آن پیش ببرد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
@taghvimehamsaran
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
09032516300
025 377 47 297
0912 353 2816
📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک نقل مطلب ممنوع و حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛
لینگ کانال در ایتا و سروش و تلگرام 👇
@taghvimehamsaran
ارتباط با ادمین👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🌷معتقد بود مي گفت : پيروزي هاي ما در جبهه به فرماندهي امام زمان عج کسب مي شود .
🌷حدود بيست ماه در جبهه بود و در هر مرخصي که براي ديدار خانواده مي آمد تعريف هاي فراواني از معجزات امام زمان (عج) می گفت.
عشق بخصوصي به حسين بن علي (ع) داشت و صبح ها بعد از اداي فريضه ي نماز ، حتماً زيارت عاشورا مي خواند .
🌷 بعد از نماز دست هاي خود را بالا برده و از خداي خويش شهادت را درخواست مي نمود و زمزمه مي کرد که : اللهم الرزقني شهاده في سبيلک .
🌷آخرين باري که به ديدار خانواده آمد تاسوعاي سال 62 بود و در همين ايام مرخصي ، پسر خاله اش شهيد شده بود بنام رضا صميمي و در ميمند که روز عاشورا تشييع شد .
🌷 بيش از 48 روز از شهادت شهيد رضا صميمي نگذشته بود که قدرت اله هم پاداش تلاش و دعاهایش را گرفت و آسمانی شد.
#شهید قدرت اله قاسم زاده
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید قدرت الله قاسم زاده 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌴 امام زمانم سلام..!
🍀 دیدن روی شما کاش میسّر میشد
🌼 شام هجران شما کاش که آخرمیشد
🌷 السَّلامُ علیکَ یا صاحب الزمان
🍀 یا خلیفةَالرَّحمنُ، یا شریکَ القرآن
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤🖤فاطمة الزهراء🖤
🖤فاطمة الزهراء🖤
✅انتشار مطالب بدون ذکر منبع با ذکر حداقل1⃣صلوات جهت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام جایز است✅
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
یاران،مردانهـ رفتنــــد؛
اماهنوزتڪبیروفادارۍشان
ازمنارههاۍغیرتـــِ ایندیار
بهـ گوشمۍرسد...
#دفاع_مقدس
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
ارتفاع نارنجکی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_سه
تو نقطه ی رهایی عبدالحسین نشست براشان به حرف زدن، عجیب اطمینان و آرامشی داشت. با آن چهره ی ساده
و نورانی اش طوری حرف می زد و چیزهایی می گفت که آدم از دنیا و مافیها کنده می شد.
ادامه صحبتش وقتی به عملیات و گوشزد کردن آخرین نکته ها رسید
همه ی چهره ها را مصمم تر از قبل می دیدی از لابلای صحبت بچه ها می شد فهمید که دیگر شرایط خاص عملیات و عوارض زمین، مد نظر هیچ کس نیست.
وقتی راه افتادیم، روحیه ی بچه ها طوری بود که انگار می خواستند برای یک عملیات ساده و کم درد سر بروند. گروه عبدالحسین اولین گروهی بود که به خط دشمن زد پشت بندش بقیه ی گروه ها وارد عمل شدند. با همان حمله ی اول دژ دشمن شکست
بعد از عملیات، پاکسازی سریع شروع شد عبدالحسین تو جزئی ترین کارها همپای بچه ها بود. از سنگرها سرکشی می کرد، اسیرها را می فرستاد عقب، حتی تو جمع کردن اجساد دشمن کمک می کرد با روحیه و با نشاط گرم کار می شد و در همان حال با بچه ها هم حرف میزد و روحیه می داد به شان، حال و هوای عجیبی داشت
روحیه ی بعد از عملیاتش نسبت به قبل از عملیات نه تنها پایین نمی آمد، بلکه بهتر هم می شد. این خصوصیتش
را به تمام بچه های تیپ هم سرایت می داد.
گردان و تیپی که او فرمانده اش بود از آن معدود تیپ هایی بود که بعد از عملیات در
خواست نیروی کمکی بکند یا بگوید: نیروی من خسته است و بخواهد تیپ دیگری به جای تیپ او بیاید.
بچه ها وقتی منطقه را تصرف می کردند تازه برای یک نبرد سخت،تر و برای پاتک های سنگین دشمن آماده می
شدند.
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
ارتفاع نارنجکی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهار
در آن عملیات تو منطقه ی آزاد شده که مستقر شدیم به فاصله کمی دشمن از جناح دیگری پاتک زد از آن پاتک های سنگین و تمام عیار،بچه هایی که آن سمت بودند تعدادشان شاید به انگشتان دو دست هم نمی رسید. شرایط طوری بود که جناح های دیگر را نمی شد خالی کرد و به کمک آنها رفت.
عبدالحسین تا فکر نیروی کمکی بکند برای آن جناح ،درگیری شدید شد بچه ها دفاع جانانه ای می کردند، با همان
تعداد کم.
تو مدت کوتاهی کار به جای باریک کشید حالا بچه ها با نارنجک جلوی دشمن را می گرفتند " ۱ " حتی تو چند مورد کار به جنگ تن به تن هم رسید ولی عراقی ها نتوانستند نفوذ کنند تو شنودی که از بی سیم هاشان داشتیم فهمیدیم قصد عقب نشینی دارند، فکر می کردند نیروی زیادی از ما روی آن ارتفاع مستقر شده این درست تو وقتی بود که بالای آن ارتفاع، فقط دو نفر از بچه ها مانده بودند بیسیم چی و یک رزمنده ی دیگر بقیه یا شهید شده بودند یا مجروح
همان دو نفر، جوری آتش می ریختند که دشمن فکر کرده بود با نیروی زیادی طرف است. وقتی می خواستند عقب نشینی کنند تو بیسیم می شنیدم که فرمانده شان می گفت: اگه بیاین عقب همه تون تیرباران می شین
بیچاره ها از این طرف داد میزدند ما تلفاتمون زیاد بوده دیگه نمی توانیم بند بیاریم...
اینها را به بچه های روی ارتفاع از طریق بیسیم گفتم. همین باعث می شد بیشتر از قبل مقاومت کنند. به قول
عبدالحسین خواست خدا بود
که اون ارتفاع حفظ بشه. آخر کار هم باز خود او همتی کرد یک گردان نیروی کمکی فرستاد برای آن ارتفاع
،فرمانده ی گردان مابین راه شهید شد نیروها ولی خودشان را به ارتفاع رساندند.
پاورقی
۱- به همین خاطر آن ارتفاع، به ارتفاع نارنجکی معروف شد
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
شیرین تر از عسل
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_پنج
ساعتی بعد آن جا
هم
تثبیت شد.
محمد حسن شعبانی
تو عملیات میمک سر راهمان یک سری ارتفاعات بود باید از آنها می گذشتیم و آن طرف توی دشت خاکریز می زدیم این کار کمترین نتیجه اش چند برابر شدن کارآیی سایت موشکی ما بود از آن جاجواب حمله های موشکی دشمن به شهرهامان را خیلی بهتر می توانستیم بدهیم.
سه تا تیپ از لشکر پنج نصر مأمور این کار شدند؛ تیپ ما که تیپ امام صادق (سلام الله علیه) بود، تیپ امام موسی کاظم (سلام الله علیه) و تیپی که عبدالحسین فرمانده اش بود ،تیپ جوادالائمه (سلام الله عليه)
کار او از همه مشکل تربود باید از روبرو وارد عمل می شد و یک سری ارتفاعات حفره ای و ارتفاعات رملی و یک ارتفاع تخم مرغی را از دشمن می گرفت دو تا تیپ هم قرار بود از جناحین عمل کنند.
شناساییهای سخت و طاقت فرسا تمام شد و بالاخره شب عملیات رسید و ما پا
گذاشتیم تو میدان،
عملیات سخت و نفس گیری بود تیپ عبدالحسین منطقه خودش را گرفت و مدتی بعد تثبیت کرد. تیپ امام
موسی
کاظم(سلام الله علیه) هم
که جناح راست بود کارش را با موفقیت تمام کرد.
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
شیرین تر از عسل
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_شش
تیپ ما از جناح چپ وارد عمل شد منطقه را گرفتیم ولی تثبیت نشد از همان جناح هم دشمن پاتک های سختی زد و خیلی فشار آورد. اگر اشتباه نکنم درست هفت شبانه روز مقاومت کردیم و ،جنگیدیم، ولی باز منطقه تثبیت
نشد.
روز هفتم دیگر نفس بچه ها گرفته شده بود روحیه مان هم تعریفی نداشت شرایط طوری بود که از عقب هم نمی شد نیروی کمکی بیاید، تحمل هر لحظه سخت تر از لحظه ی قبل می شد .برامان آتش دشمن شدیدتر می شد و مقاومت ما ضعیفتر.
پاتک آخرش را انگار فقط برای پیروز شدن زده بود کار داشت به جای باریکی می.کشید بعضی ها زده بودند به در ناامیدی و پاک داشتند مأیوس می شدند تو این حال و هوا یک هو سر و صدای بی سیم بلند شد. صدای عبدالحسین را که شنیدم روحیه ی دیگری پیدا کردم با رفیعی . ۱. کار داشت همان نزدیکی بود، سریع آمد و گوشی را از دست بیسیم چی قاپید تو آن سرو صدا و انفجارهای پی در پی شروع کرد بلند - بلند حرف زدن.
از لابلای حرفها، وقتی فهمیدم عبدالحسین می خواهد چکار کند کم مانده بود از خوشحالی فریاد بزنم، سریع دویدم مابین بچه ها و تا مقاومتشان بیشتر شود خبر را به شان دادم، تو آن شرایط سخت این کار او هزاران بار از عسل شیرین تر بود برای ما.
تصمیم گرفته بود یکی از گردان هایش را برای کمک بفرستد و .فرستاد مهم تر از این قضیه آمدن خود او بود. بچه
ها وقتی او را کناررفیعی دیدند، روحیه شان از این رو به آن روشد پابه پای بقیه شروع کرد به جنگیدن،
تو مدت کوتاهی ورق به نفع ما برگشت و مدتی بعد منطقه ی ما هم تثبیت شد.
پاورقی
۱- فرمانده تیپ امام صادق (سلام الله علیه)
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه شوری آیه ۳۹
وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ
و (مؤمنان) كسانى هستند
كه هرگاه به آنان ستم و ظلمی بشود (تسليم ظلم نشده و) يارى مىطلبند.
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
🌹 امام جواد عليه السلام:
✍ اعتماد به خداوند متعال
بـهـای هر چیز گـرانـی است
و نردبان رسیدن به هر بلندایی.
📚 ميزان الحکمه جلد ۱۳ صفحه ۴۵۹
@Tobeh_Channel
. 👇تقویم نجومی اسلامی 👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و جامعترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️جمعه 👈2 آذر / قوس 1403
👈20 جمادی الاول 1446👈22 نوامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅خرید وسیله سواری.
✅درختکاری.
✅دیدارهای سیاسی.
✅عقد و عروسی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅خرید و فروش.
✅درو و برداشت محصول.
✅و آغاز درمان و ریاضت و چله گرفتن خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید.
🚘مسافرت: مسافرت خوب و سود و سلامتی دارد.
👶زایمان خوب و نوزاد صبور و با تحمل و عمر طولانی دارد.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی مشهور و شهرتش جهانگیر شود. ان شاءالله.
💠کانال ما در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز های مطمئن و با قیمت مناسب.👇
@Herz_adiye_hamrah
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️عقد و عروسی.
✳️مسافرت.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️بردن جهیزیه عروس.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️آغاز به کسب و کار.
✳️ آغاز درمان و معالجه.
✳️و انواع جراحی نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب:مباشرت استحباب یا کراهت ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث ایمنی از بلا می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث صحت می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 21 سوره مبارکه " انبیاء" علیهم السلام است.
اتخذوا الهه من الارض هم ینشرون...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که اگر کسی با خواب بیننده کدورت و یا مشکلی داشت برطرف شود.ان شاءالله. شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
@taghvimehamsaran
📚 منبع مطالب :
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
09123532816
02537747297
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
ادمین کانال ایتا و تلگرام...👇👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🌷به مناسبت سالروز تولد شهید شهریار محمد زاده
▪️او در اول آذر 1317 در شهرستان قوشچی استان آذربایجان غربی متولد شد. تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند. برای تامین معاش خانواده مدتی کمک راننده بود و سپس یک دستگاه تریلی خریداری کرد.
▫️در ساعت 12:30 ظهر 19 آبان 1359 هنگامی که بار سیمان را از مهاباد با تریلی حمل میکرد، در نزدیکی منطقه کوسه کهریز همراه کمک راننده خود شهید رحیم محمد زاده قوشچی توسط گروهک تروریستی دمکرات ربوده و به گروگان گرفته شد و همان روز هر دو تیرباران شده و به شهادت رسیدند.
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید شهریار محمدزاده 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
1_6807331192.mp3
37.22M
💚💙💖❤️💜💛
🍃💜دعای پرفیض ندبه
🍃❤️استاد فرهمند
🍃💚التماس دعای فرج💚🍃
@Tobeh_Channel
💚💙💖❤️💜💛
هدایت شده از کانال توبه
💠اهمیت روز جمعه و اعمال روز جمعه
🔹روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله مهدی موعود(عج) می باشد. پس چه خوب است تا با اهمیت و اعمال این روز آشنا شویم.
🔸اهمیت روز جمعه:
👈۱-ولادت امام زمان(عج) در روز جمعه واقع شده است.
👈۲-امامت در روز جمعه به آن حضرت منتقل شده است.
👈۳-جمعه روزی است که خدای تعالی لقب معروف (قائم)را به آن حضرت اختصاص داده است.
👈۴-امام عصر(عج) در روز جمعه بر دشمنان مسلط خواهد شد.
👈۵-روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود(عج) می باشد.
👈۶-خداوند در روز جمعه در عالم ذر از همه ارواح بنی آدم برای امام زمان (عج) و ائمه هدی(ع) پیمان وفاداری گرفته است.
👈۷-و از مهم ترین اعمال انسان در روزجمعه توجه به حضرت مهدی(عج) و انتظار فرج آن بزرگواراست.
👈۸-در این روز زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج ایشان مستحب است زیرا طبق برخی از روایات و زیارات ، امید ظهور ان حظرت در روز جمعه بیشتر از سایر روزهاست.
💠اعمال ذکر شده برای روز جمعه
🌸1. در نماز صبح آن در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم توحید بخواند.
🌸2. بعد از نماز صبح خواندن دعای عهد و دعای ندبه
🌸3. غسل جمعه کند وازسنت های تاکید شده است. وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زوال آفتاب و هرچه به زوال نزدیک شود بهتر است
🌸4. هزار مرتبه صلوات بفرستد.
رسول خدا - صلی الله- فرمود: هر کس هزار بار در روز جمعه بر من صلوات فرستد خطایای هشتاد سالهاش آمرزیده شود.
واگر 1000 مرتبه فرصت نشد لاقل 100 مرتبه صلوات بفرستد
🔽امام صادق ع فرمودند: اگر صد مرتبه صلوات بفرستد،تا در روز قيامت چهره اش نورانى گردد.و نیز هركس روز جمعه صد مرتبه صلوات فرستد و صد مرتبه اَستَغفِرُاللهَ رَبَّی وَ اَتُوبُ اِلَیه ِ گويد و صد مرتبه سوره«توحيد» را بخواند،آمرزيده خواهد شد.
🔽نيز روايت شده:كه ثواب صلوات بر محمّد و آل محمّد،بين نماز ظهر و عصر برابر با ثواب هفتاد حج است
🌸5. خواندن دعای آل یاسین در عصر روز جمعه
🌸6. رفتن به نماز پر فضیلت جمعه
🌸7. به زیارت اموات و زیارت قبر پدر و مادر یا یکی از ایشان برود که فضیلت دارد
( از امام باقر روایت شده که زیارت کنید مردگان را در روز جمعه که می دانند کیست که به زیارت ایشان رفته است و شاد می شوند)
🌸8. زیارت حضرت رسول(ص) و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین نماید.
🌸9. اعمال عمومی مورد پسند در روز جمعه : حمام برود، ناخن خود را کوتاه کند وصورت خود را پیرایش نماید.بوی خوش به کار برد و جامه های پاکیزه خود را بپوشد.
🌸10.برای اهل و عیال چیزهای نیکوی تازه از میوه و گوشت بخرد تا شاد شوند به آمدن جمعه .همچنین خوردن انارو کاسنی توصیه شده
🌸11. خواندن دعای سمات در ساعت پایانی روز جمعه
🌸12.سوره های «احقاف»و«مؤمنون»را بخواند.
🌸13.صدقه دهد،
روايت داریم :ثواب صدقه دادن در شب و روز جمعه،هزار برابر اوقات ديگر است.
🌸14 .ساعتی از روز جمعه را به اموختن دین اختصاص دهد
@Tobeh_Channel
🌸🌸🌸
#سلام_امام_زمانم❤️
دل مردهایم و یادِ شماجان میدهد به ما…
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما..!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صبحمون_مهدوی_عاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
پروازکردنسختنیست
عاشقکہباشۍبالتمۍدهند؛
ویادتمۍدهندتاپروازڪنی
آنهمعاشقانہ....💔(:
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هفتاد_هفت
سید کاظم حسینی
گردان حر، سال شصت و یک تشکیل شد برای سرو سامان گرفتنش خیلی زحمت کشیدیم. عبدالحیسن تمام هم و
غمش را گذاشت تا بالاخره گردان رو آمد، فرماندهی اش هم از همان اول با خود او شد.
بعد از شکل گرفتن گردان، بلافاصله رفتیم بستان ،آن جا یکسری جلساتی گذاشته شد بعد از کلی بحث و صحبت بناشد خط چذابه و مالک را تحویل بگیریم، فرماندهی تیپ گفت:«شما سه روز مهلت دارین برای شناسایی و کارهای مقدماتی، ان شاء الله بعدش خط رو تحویل می گیرید.»
همان روز ،عبدالحسین فرمانده گروهان ها را خواست ،با امیر عباسی و خود مسؤول خط رفتیم قرار گاه تیپ، برای شناسایی اولیه، عباسی به زیر و بم خط آشنا بود و آن طرف ها را مثل کف دستش می شناخت.
کارمان دو شب طول کشید
دیده بانی، ،نگهبانی، کمین ها و تمام منطقه را یک شناسایی کلی کردیم. فهمیدیم همه ی آن دور و اطراف تو تیررس دشمن است رو همین حساب تیر مستقیم
زیاد می زدند. یکی گفت: «باید
هوای این مورد رو خیلی داشته باشیم.»
روز سوم آمدیم عقب که گردان را آماده حرکت بکنیم شبش بنا بود برویم خط را تحویل بگیریم صبح زود با عبدالحسین و چند تا دیگر از بچه،ها نشسته بودیم تو یکی از چادرها به صبحانه خوردن عبدالحسین زودتر از بقیه از سر سفره رفت کنار، سر سفره هم که بود با بی میلی لقمه می گرفت و می گذاشت تو دهانش زیاد چیزی
نخورد.
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هفتاد_هشت
دو، سه روزی بود که گرفته و دمغ نشان می داد آن روز ولی به اوج خودش داشت می رسید. خودم را کمی جابجا
کردم و با خنده گفتم :«طوری شده حاج آقا؟»
لبخند کم رمقی زد و پرسید: «برای چی؟»
«خیلی رفتی تو لاک خودت»
چند لحظه ای ساکت ماند. بعد که به حرف آمد گفت:«عملیات فتح المبین که تموم شد از خدا خواستم که دیگه تو این مسائل پدافندی و تو نگهداشتن خط نیفتم»
یکی دو تا از بچه ها جور خاصی نگاش کردند انگار هضم مسأله براشان سنگین بود، او پی صحبتش را گرفت.
«البته هرچی وظیفه باشه انجام میدیم ولی من از خدا این طوری خواستم»
لحن صداش غمگین تر شد ادامه داد: «حالا مثل اینکه خداوند دعای ما رو مستجاب نفرموده، حتماً صلاح نیست که ما تو این منطقه خط شکن باشیم»
تو جبهه مشکل ترین کارها شکستن خطوط دشمن بود. او هم تو تمام کارها همیشه سخت ترینش را انتخاب می کرد و به عشق دین و ،مکتب با همه ی وجودش مایه
می گذاشت.
بعد از صبحانه گفت:«بسیجی ها و تمام کادر گردان رو جمع کنید که هم بیشتر باهاشون آشنا بشم و هم یک
صحبتی بکنم.»
گردان را تو میدان موقت صبحگاه جمع کردیم بچه های تبلیغات هم بساط میکروفن و بلندگوها را آماده کردند. رفت پشت تریبون چند آیه ای از قرآن خواند و شروع کرد به صحبت.
سخنرانی اش مفصل بود،حول و حوش یک ساعت طول کشید بعد از صحبت، چند دقیقه ای ما بین بچه ها گشت به سؤال ها جواب می داد و از بعضی ها هم اسم و فامیلشان را می پرسید و چیزهای دیگر،از این کار هم خلاص شد. با هم رفتیم کنار چادر فرماندهی و همان گوشه نشستیم گفت:«من خیلی حرف داشتم که به این بچه ها بزنم ولی
نگفتم.»
پرسیدم :«درباره ی چی؟»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هفتاد_نه
درباره ی مسائل پدافند و این حرف ها
گفتم:«خب چرا نگفتی؟!»
نفس عمیقی کشید و گفت:«چون هنوز منتظرم که شاید فرجی بشه و امشب بریم برای عملیات»
«زیاد سخت نگیرحاجی، ما باید امشب خط پدافندی تحویل بگیریم که می گیریم ان شاء الله.»
تا او را بیشتر بی خیال مطلب بکنم،گفتم::
از اینهاگذشته، مگه خودت نگفتی هرچی وظیفه باشه انجام می دیم؟» ....
تو همین صحبتها بودیم که یکدفعه سرو کله ی یک موتور از دور پیدا شد داشت با سرعت می آمد طرف ما نزدیک که شد درچه ای "۱".و مهندس امیرخانی ۲ را شناختم. بلند شدیم و رفتیم به استقبال، خود درچه ای پشت موتور نشسته بود. جلوی پای ما نگه داشت سریع آمد پایین و گفت:«آقای برونسی نیروها رو جمع کن،
جمع کن همه رو براشون صحبت
دارم.»
تند تند حرف میزد و کلمه ها را پشت سر هم می گفت، معلوم بود خبر مهمی دارد همین را ازش پرسیدیم.
«نیروها رو جمع کنید تا یکجا برای همه تون بگم»
بچه ها تازه متفرق شده بودند تو فاصله ی چند دقیقه دوباره همه را جمع کردیم درچه ای ایستاد به سخنرانی، قبل از آن یک کلمه هم چیزی نگفت و خبر را لو نداد اول صحبت آن روزش را هنوز یادم هست.
پاورقی
۱- سید هشام درچه ای فرمانده تیپ جوادالائمه علیه و علیهم السلام بود که در یکی از عملیاتها به خیل آزادگان
پیوست و بعد از جنگ به وطن بازگشت.
۲- بعدها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد
ادامه دارد....
🟣خاک های نرم کوشک🟣
تک ورها
#قسمت_صد_و_هشتاد
«شما عزیزان گردانی رو تشکیل دادین که فرماندهی اون اگر اراده کنه و به کوه ،بزنه کوه رو به دو نیم می کنه.»
من و عبدالحسین دو سه قدمی آن طرفتر از او ایستاده بودیم تا این جمله را گفت، یکدفعه همه ی نگاه ها برگشت به طرف عبدالحسین، دست و پاش را گم نکرد خونسرد و طبیعی ایستاده بود همان جا آهسته خندید و نزدیک گوشم گفت: «ببین آقای درچه ای چی داره میگه، کدوم کوه رو ما می خوایم نصفش کنیم؟ ما رو چه به این
کارها؟»
سید هاشم درچه ای دوباره شروع کرد به حرف زدن، عبدالحسین پی حرفش گفت:« انگارسید نمی دونه که ما می خوایم بریم تو این باتلاق های چذابه خط تحویل بگیرم»
آقای درچه ای هنوز داشت از عبدالحسین تعریف می.کرد حسابی سنگ تمام گذاشته بود من تو فکر این بودم که
چه خبری برای ما آورده
لابلای صحبت یکدفعه رفت سر اصل ماجرا،
گفت:: خداوند به تیپ ما لطف فرموده و مأموریت ویژه ای از طرف
قرارگاه قدس به ما دادن»
تا این را گفت صورت عبدالحسین مثل گلی که بسته باشد و یکهو باز شود از هم شکفت.
قرارگاه قدس یک گردان برای مأموریت از ما خواسته ما هم تو گردان های تیپ که بررسی کردیم، دل خوش شدیم
به گردان حر،مکثی کرد و ادامه داد:«ان شاءالله
گردان شما تو این عملیات بتونه آبروی تیپ رو حفظ کنه.»
به صورت عبدالحسین نگاه کردم اشک هاش داشت می ریخت معلوم بود بی اختیار گریه اش گرفته با شوق به اش گفتم:::دعات مستجاب شد ،حاجی ،باز هم خط شکن شدی»
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه پشت ابر من
یک شبم بیرون بیا
رو به بارون میزنم ابرا برن
پشت این بارون بیا
#کلیپ🔊
#امام_زمان(عج)💚
#غروب_جمعه 💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💫
@Tobeh_Channel