💠 می گفت خانم، همه چیز از لقمه حرام شروع می شود.
اگر خودت لقمه حرام بخوری یا به فرزنداتت بدهی، بالاخره یک جا اثر سوء خودش را نشان می دهد.
خودش لقمه حرام که هیچ، لقمه شبه ناک هم نمی گذاشت به فرزندان و خانواده اش برسد.
گاهی به خانه آشنایان دعوت می شدیم. وقتی بر می گشتیم، می گفت: به نظرت اینها اهل خمس بودند؟
اگر احتمال می داد که این خانواده که مهمانشان بودیم، اهل خمس نیستند، می پرسید به نظرت ما چقدر منزل این ها غذا خوردیم. همین جور حدسی معادل ریالی طعامی که ما در این مهمانی خورده بودیم و خمس آن را حساب می کرد.
تقریباً هر بار که پیش آقای دستغیب می رفت، مقداری خمس به ایشان می داد.
می گفتم علی مگر مجبوری که منزل کسانی که می دانی و مطمئن هستی که اهل خمس نیستند برویم.
خوب نرویم، که اینقدر به خاطر خمس دادن در زحمت نیافتی!
می گفت:
خانم نمیشه، همان قدر که خمس واجب است، صله رحم هم واجب است. می رویم، اگر در لقمه ای شک کردیم، خودمان خمسش را می دهیم.
#شهید علی کسایی
#شهیدغدیری_شیراز
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی کسایی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
♨️ اسمش افشین بود. گفت از این اسم خوشم نمی آید،سوسولیه!
ترکیب هایی از اسم محمد و دوازده امام نوشت و ریخت داخل یک ظرف و قرعه انداخت. بار اول محمد هادی آمد، بار دوم و سوم هم.
از آن روز نامش شد محمد هادی.
#شهید محمد هادی استوار
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد هادی استوار 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
💠زمانے که به جبهه اعزام شد پس از دو سه ماه به خانــه آمد. دیـدم دست و پاهایش رنگ حنا دارند.
گفتـــم: مـــادر حنـــا گذاشته ای؟!
گفت: بله در جبهه به نیت #شهادت دست و پاهایم را حنا بستم. من ناراحت شدم و گفتم: مادر می خـــواهم حــناے دامادیت را ببندم.
گفت: مـــادر این حنا با حنـــای جبهه فرق دارد. حنای جبهه را از بهشت می آورند و مادرم #حضـ..رت_زهرا.س. برایم حناے دامادی می بندد
مادر!! عروس من #شهــــادت است...💔🌹
#شهـــیدحســین_افشاری
#شهدای_فارس
#ﺳﺎﻟﮕﺮﺩﺷﻬﺎﺩﺕ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حسین افشاری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
♨️نوروز ۶۶خبر دادن حاجی زخمی و تهران بستریه. رفتیم ملاقاتش.....
ترکش خمپاره ۶۰ بدنش را چاک چاک کرده بود. به خصوص ترکشی که زیر زبانش بود و تکلم را از او گرفته بود...😔
♨️ روی کاغذ نوشت؛ اصلاً نگران نباشید این هم از طرف خداوند است و من به این حال و درد افتخار می کنم که حال که شهید نشده ام حداقل این طور مجروح شده ام.
برای من یک قران و چند کتاب دیگر بیاورید!😳
بیست روز طول کشید تا ترکش را خارج کردند و تکلمش برگشت.
♨️ با همان زبان بی زبانش، با قلم و کاغذ کل پرستار های بخش را تخت تاثیر قرار داده و به انها درس زندگی می اموخت....👌
#شهیدحاج_محمدباصری
#شهدای_فارس
#ایام_ﺷﻬﺎﺩﺕ
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد باصری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
♨️شهید عباس حیدری از مبارزان انقلابی و فنیکار ماهر شیراز بود که پیش از انقلاب با نفوذ در سیستم پخش رادیویی رژیم پهلوی، پیامهای انقلابی را با عنوان «رادیو انقلاب» برای مردم از طریق امواج سراسری پخش میکرد.
♨️ این اقدام باعث بسیج نیروهای امنیتی رژیم برای شناسایی او شد، اما مهارت فنی بالای او مانع شناساییاش شد.
♨️ پس از پیروزی انقلاب، به حزب جمهوری اسلامی پیوست و بهعنوان نماینده مردم بوشهر وارد مجلس شد.
♨️در روز ۷ تیر ۱۳۶۰، در جلسه حزب جمهوری اسلامی همراه با شهید بهشتی و ۷۲ یار دیگر در انفجار دفتر حزب به شهادت رسید.
♨️آرامگاه این شهید بزرگوار و گمنام ، غریبانه در گلزار شهدای شیراز قرار دارد...
#شهید عباس حیدری
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید عباس حیدری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#شهیدی_که_همسرش_راشفا_داد
♨️در ایام شیوع کرونا ، به این بیماری مبتلا شدم، مجبور بودم از بچههام فاصله بگیرم. دختر کوچکم که وقت شهادت پدرش فقط ۱۰ ماهه بود، خیلی به من وابستهست.
اون شب تا دیروقت بیقراری میکرد.
♨️ساعت ۳ نصف شب دختر بزرگم با گریه صدام زد:
«مامان، هر کاری میکنم نازنین نمیخوابه، میگه باید مامانم پیشم باشه.»
دلم شکست... با اشک گفتم:
«میام، فقط ازم فاصله بگیرید. من اینجام، بخوابید.»
نمیتونستم بچهم رو بغل کنم. از شدت تب و دلنگرونی خوابم نمیبرد.
♨️نزدیکیهای صبح خواب دیدم یکی از بستگان اومده، گفت:
«شجاعت گفته به خانمم بگو نگران نباشه، کرونا نداره.»
♨️صبح که رفتم دکتر، گفت: «کی گفته تو کرونا داری؟ تو از من سالمتری!»😳🥺
برگشتم خونه، ماسکها رو برداشتم و گفتم: «اگر هم کرونا بود، باباتون شفاعت کرده... خوب شدیم.»
راوی: همسر شهید
#شهید شجاعت علمداری
#شهدای_فارس
#شهدای_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید مدافع حرم شجاعت علمداری 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🚨 #ﺷﻬﻴﺪاﻣﺎﻡ_ﺳﺠﺎﺩﻱشيراز
🍂🌱🍂🌱
روز عاشورا بود.
انقدر گریه و انابه کردم که بی هوش شدم. اقایی خاک الود به سمتم امد و قنداقه ای در اغوشم گذاشت و گفت بزرگش کن.
گفتم من خودم بچه زیاددارم وقت ندارم.
گفت واسه #علی_اصغر امام حسین هم وقت نداری!
گفتم شما که هستید؟
گفت : #امام_سجاد...
👈پسرم ، میلاد #امام_سجاد بدنیا آﻣﺪ،
اﺳﻤﺶ ﺭا ﮔﺬاﺷﺘﻴﻢ ﻋﻠﻲ اﺻﻐﺮ....
👈 در روز #شهادت امام سجاد ﺩﺭ 👈#ﮔﺮﺩاﻥ اﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ع ﺩﺭ 👈#ﻋﻤﻠﻴﺎﺕﻣﺤﺮﻡ به شهادت رسید.(راوی : مادرشهید)
#شهید علی اصغر اتحادی
#شهدای_فارس 🌹
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید علی اصغر اتحادی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
◽️شهادت در عصر #عاشورا🏴
✍دستنوشته 🕊شهيد حميد مقرب ، شهيدي که عصر عاشورا در سال ۶۲ توسط منافقین کوردل به شهادت رسید ...
🔹حميد گویا از شهادت خود باخبر بود و با قلبی مملو از عشق به شهادت در آخرین روزهای عمرش می نویسد:
✨خدايا ، های و هوی بهشت را می بينم ، چه غوغايی ، حسين به پيشواز يارانش آمده ، چه صحنه ای فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهيم ، همراهان موسی ، همدستان عيسی ، هم کيشان محمد ، همسنگران علی ، همفکران حسين ، همگامان خمينی از سنگر کربلا آمده اند ، چه شکوهي ...
#شهيد_حميد_مقرب
#شهدای_فارس
#شهدای_محرم
#محرم
🏴🏴🏴
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حمید مقرب 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
👑ارزش چادر....
♨️روز اول مدرسه با چادری که برادرم رسول برایم خریده بود به مدرسه رفتم. وقتی به کلاس اول رفتم دیدم هیچ کس جز من چادر ندارد.
♨️وقتی به خانه برگشتم چادر را در آوردم و گوشه ای انداختم، گفتم هیچ کس چادر نداشت من هم چادر نمی خواهم خجالت می کشم.
♨️رسول از کار من ناراحت شد. بعد از مکث کوتاهی به من گفت:
می دانی ارزش این چادر چقدر است که آن را به زمین زدی؟
می دانی چند نفر شهید شدند تا تو بتوانی با چادر به مدرسه بروی!
♨️کلی آن روز در مورد چادر و نقش آن با من صحبت کرد.
بعد هم گفت تو باید چادر بپوشی و دوستانت را هم برای پوشیدن چادر تشویق کنی، همیشه چادرت را دوست داشته باش!
من از آن روز چادرم را دوست دارم و قدر آن را می دانم.
#شهید عبدالرسول محمدپور
#شهدای_فارس
#روزعفاف_حجاب
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید عبدالرسول محمد پور 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#روایت_عشق
🌷بهرام دهقان، نوجوان ۱۶-۱۷ سالهای بود که با وجود مجروحیت و حقوق جانبازی، میگفت:
"میخواهم بروم جبهه که دیگر این حقوق را بهم ندهند... من سالمم!"
رفت… و در عملیات قدس ۳ مفقود شد.
قبل از عملیات، برای مادر و دوستش نامه نوشت و به باد سپرد.
به رفیقش گفت: "در این عملیات شهید میشوم؛ پیامی برای شهید برادرت نداری؟"
پاسخ شنید: "سلامم را برسان..."
بهرام رفت برای خاموش کردن سنگر کمین… و ۱۵ سال بعد، استخوانهایش برگشت…
همان استخوانهایی که گفته بود:
"موقعی انسان مورد قبول خدا قرار میگیرد که خاکش هم گیر نیاید."
#قدس۳
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید بهرام دهقان 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
♨️شفای تربت ارباب
💠چند شبانهروز با تب و لرز درگیر بودم و از شدت درد خواب نداشتم. نیمهشب از خواب پریدم، دیدم محمد، تازه از جبهه برگشته، گوشه اتاق به نماز ایستاده...
وقتی حالم را دید، با مهری که همراهش بود تکهای کند و گفت: "تربت کربلاست، بخور... انشاءالله خوب میشی."
همان لحظه با دل شکستهام قورتش دادم...
دوباره خوابم برد. وقتی بیدار شدم، نه دردی مانده بود، نه تب و لرز. فقط گرمایی آرامبخش در وجودم بود...
محمد با نگاهی مهربان گفت: "پاشو وضو بگیر... وقت نمازه..."
با او ایستادم به نماز. پشت سر کسی که با دعایش شفایم شد... کسی که شهید شد تا ما بمانیم...(راوی برادر شهید)
🌱🍃
#شهید_محمد_دریساوی
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهیدمحمد دریساوی 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃
#سیـــره_شهـــدا
♨️نیمــہ شــب همہ خـــواب بودند. صدایے شـــنیدم. ســـید باقر بود.
روضـــه اباعبـــداللہ می خواند...😭
خوابـــم برد.یڪے دو ساعت بعد دوباره از خواب پریدم. هنوز حسین حسیـ.ن می گفت و اشک می ریخت!
گفتم سید بس است، بخواب.
گفت:الان وقت خواب نیـــست, ما باید برای عملیــــات اماده شویم, بایدبا یاد #حسین (علیه السلام) روحـــیه خودمان را بسازیــم!
#شهید سید محمدباقردستغیب
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید سید محمد باقر دستغیب 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃