آرزو؟ اره تمام آرزوی یک عکاس (:

-

آقا‌ ؛ واقعا‌بیچاره ست‌اونی که پاتوی‌ ِ‌روضه‌هات‌نمیزاره و حرمت‌خونه زندگیش‌نیست ! ما‌ریزه خوار گنه‌کار سفره‌توایم‌ ؛ پشت‌پا زیاد زدیم‌ ولی‌‌توخیلی مردی‌که‌دست نامرد‌هم گرفتی #حسین ِ‌من :)♥️

- کوچه‌های ِ‌حرم ؛ - گنبد و پرچم‌سرخت ؛ بوی‌سیب ؛ من‌ازینا‌چجوری بگذرم‌؟ 💔

ولی‌من هنوزم‌ بی‌قرارم که‌ نشد‌بیام تو‌صحنت‌ وایسم‌ . . سه سالی تو‌بین‌الحرمینت‌ روی ِ‌همون کاشی‌های خوشبخت‌ ِ‌صحنت سجده‌رفتم‌ یادته ؟

من و غم‌فراقی تازه تر ... !

واضح بود گنبدۍڪھ زندگے مرا بھ خود بند زد ! هر لحظھ بیشتر چشمانم تار میدید آن بارگاھ عظیم‌را پرچم مشکے دلبرش ، دلڪندن‌ را سخت‌ڪرد و حال فراق مرا در بال‌ و پر خود میمیراند (((: -

هنوز تو تعجبم ؛ نوشتن این حال برام سخته ! خیلی‌سخت ... وقتی رسیدم حالی شبیه یک خواب پر از رویا .. گنبد و که دیدم خجالت کشیدم : چرا من ؟ گناهام یادم اومد و شکستم💔