🏴 فریاد یا محمداه! حسنین(ع)
فریاد یا محمداه! حسنین(ع)
پس از آنكه فاطمه عليهاالسّلام رحلت كرد اسماء، گريبان خود را پاره كرد و خارج شد، آنگاه با حسنين عليهمالسّلام مصادف شد.
ايشان به وى فرمودند:
«مادر ما كجاست؟»
اسماء جوابى نداد. آنان وارد خانه شدند، ديدند مادر بزرگوارشان خوابيده است. امام حسين مادر خود را حركت داد ديد از دنيا رفته است.
آنگاه در حالى خارج شدند كه مىفرمودند:
«يا محمّداه! يا احمداه! امروز به علّت فوت مادرمان مصيبت تو براى ما تجديد شد.»
پس از اين جريان متوجه حضرت امير(ع) كه در مسجد بود شدند و آن حضرت را از رحلت مادرشان آگاه نمودند.
اميرالمؤمنين على عليهالسّلام بعد از شنيدن اين خبر دلخراش، غش كرد، آب به صورت آن حضرت پاشيدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنين عليهمالسّلام را برداشت و داخل خانه حضرت زهرا عليهاالسّلام شد.
اسماء را ديد كه بالاى سر زهرا(س) نشسته گريه مىكند و مىگويد:
يتيمان حضرت محمّد(ص) چه كنند، بعد از فوت جدّ شما دل ما به فاطمه(س) خوش بود! بعد از فاطمه به چه كسى دل خوش كنيم! آنگاه حضرت على بن ابى طالب عليهالسّلام صورت مبارك فاطمه زهرا(س) را باز كرد رقعهاى نزد سر آن بانوى معظّمه يافت كه در آن نوشته بود:
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، اين وصيّتى است كه فاطمه دختر پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كرده است:
فاطمه شهادت مىدهد كه خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد، حضرت محمّد بنده و پيامبر خدا مىباشد. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قيامت خواهد آمد و شكّى در آن نخواهد بود، خداوند كليه افرادى را كه در قبرها مدفونند بر خواهد انگيخت.
يا على! من فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىباشم. خدا مرا در دنيا و آخرت براى تو تزويج نمود.»
«يا على! تو از ديگران براى (غسل و كفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط كن، غسل بده، شبانه مرا دفن كن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاكم بسپار، احدى را از فوت من آگاه منماى، من تو را به خداوند مىسپارم و فرزندانم به درود تا روز قيامت!»
و چون شب فرا رسيد حضرت على عليهالسّلام پيكر مقدّس حضرت فاطمه را غسل داد و در ميان تابوت نهاد و به حضرت حسن(ع) فرمودند: «ابوذر را بياور!»
هنگامىكه ابوذر آمد بدن مبارک آن بانوى مظلومه را به محل نماز آوردند و بر آن نماز خواندند، آنگاه على عليهالسّلام دستهاى مبارك خود را به جانب آسمان بلند كرد و گفت:
«پروردگارا! اين جنازه دختر پيغمبر توست كه او را از دنياى ظلمانى به طرف نور بردى و نور وجودش وجب به وجب به وسعتى تامّ و تمام زمين را درنورديد و روشن و منوّر نمود.»
هنگامىكه تصميم گرفتند جنازه آن بانو را دفن كنند صدايى از يكى از بقعههاى بقيع شنيدند كه مىگفت:
«بيا به سوى من! به سوى من! زيرا تربت و خاك وى از من گرفته شده است.»
و چون نگاه كردند با قبرى حفر شده و آماده مواجه شدند. تابوت را به سوى آن قبر بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. سپس حضرت امير(ع) بر فراز قبر نشست و فرمود: «اى قبر! من امانت خود را به تو مىسپارم، اين جنازه دختر رسول خداست.»
ناگاه ندايى شنيدند كه مىگفت:
«يا على! من از تو به وى مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش!»
على عليهالسّلام بازگشت و قبر را مسدود و با زمين هم سطح نمود. آن قبر تا قيام قيامت معلوم نخواهد شد.
📚منبع
زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام، ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۶۷۸
#حضرت_زهرا_س
#مصائب_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
🏴 روز شهادت حضرت زهرا(س)
ام سلمه همسر ابو رافع میگوید: من در دوران بیماری حضرت صدیقه(س) پرستار آن حضرت بودم. در یکی از روزها به من فرمودند: «مادر! برای غسل من آبی بیاور.»
حضرت به بهترین وجه غسل کردند.
سپس فرمودند: «مادر! لباسهای جدید مرا بیاور.»
آنها را پوشیدند و به من امر کردند بسترشان را در وسط اتاق بگذارم. حضرت روی آن و رو به قبله خوابیدند و فرمودند: «من اکنون قبض روح میشوم هیچکس رو اندازم را بر ندارد.» (۱)
اسما بنت عمیس میگوید: وقتی فاطمه(س) وارد اطاق شد اندکی صبر کردم، سپس آن حضرت را صدا زدم.
پاسخی نفرمود. گفتم: ای دختر محمد مصطفی(ص)، ای دختر گرامیترین مادران! ای دختر بهترین کسیکه پا بر زمین نهاده! ای دختر کسیکه به مقام قرب «قاب قوسین اوادنی» رسید!
پاسخی نفرمود: داخل اطاق شدم و روپوش حضرت را برداشتم. دیدم فاطمه(س) در حالیکه شهید (۲)، شکیبا و مورد ظلم و ستم واقع شده بود از این دنیای پست رخت بر بسته است.
بین نماز مغرب و عشا (۳) قبض روح گردیده بود. به روی آن عزیز مظلوم افتادم او را میبوسیدم، میسوختم و میگفتم:
ای فاطمه جان! وقتی بر پدرت وارد شدی از جانب من هم سلام برسان.
در این لحظات جانگداز امامان بزرگوار حسن و حسین(ع) وارد خانه شده و متوجه فوت مادر عزیزشان شدند.
امام حسن(ع) روی مادر افتاد. او را میبوسید و میگفت: «مادر! پیش از آنکه روح از بدنم برود با من حرف بزن.»
امام حسین(ع) پای مادر را میبوسید و میگفت: «مادر! من پسرت حسین هستم. پیش از آنکه قلبم پاره شود و بمیرم با من حرف بزن.»
آقازادهها به مسجد رفتند و پدر بزرگوارشان را از شهادت مادرشان با خبر کردند.
امیرمؤمنان(ع) به منزل آمدند و فرمودند:
«ای دختر محمد(ص) من خود را به تو تسلی میدادم. بعد از تو دیگر آرامشی نخواهد بود.» و فرمود:
«خداوندا! من از دختر پیامبر(ص) راضی و خشنودم. خداوندا! او تنهاست. مونس او باش، هجرت نموده، او را دریاب. مظلوم و ستمدیده است یا احکم الحاکمین برایش داوری فرما.»(۴)
ام کلثوم با ردایی بیرون آمد و فریاد میزد: «ای پدر! یا رسول الله(ص)! به درستیکه امروز ما تو را از دست دادیم. فقدانی که پس از آن دیگر دیداری نیست.»
فریاد ناله و گریه بر دختر رسول خدا(ص) مدینه را فرا گرفت. مردم پشت در خانهی وحی جمع شدند و در انتظار بیرون آمدن جنازهی مطهر آن مظلومه بودند که ابوذر آمد و گفت: مردم! بروید. تشییع جنازهی دختر رسول خدا(ص) امشب انجام نمیشود(۵) و به تاخیر افتاده است.
به این ترتیب مردم متفرق شدند.
📚منبع
مقتل، مقرم، روز شهادت، ص ۲۵۷
(۱) مسند، احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۴۶۱
(۲) اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۳۸۲
مرآة العقول، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۳۸۳
(۳) مصباح الانوار، عبدالله شبر
(۴) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۷، ص ۲۷۱
#حضرت_زهرا_س
#مصائب_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
▪️ ای مادرم! با من سخن بگو
اسماء بعداز اینکه متوجه شد فاطمه(س) از دنیا رفت، گريبانش را پاره كرد و سراسيمه از خانه بيرون آمد، حسن(ع) و حسين(ع) را در بيرون خانه ملاقات كرد. آنها گفتند: «مادر كجاست؟»
اسماء، سخنی نگفت، آنها به سوی خانه روانه شدند و ديدند كه مادرشان رو به قبله دراز كشيده، حسين(ع) مادرش را حركت داد، ناگهان دريافت كه مادرش از دنيا رفته است، به برادرش حسن(ع) رو كرد و گفت:
«خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد (آجَرَكَ اللَّهُ فِی الْوالِدَةِ).»
حسن(ع) خود را به روی مادر انداخت، گاهی او را میبوسيد و گاهی میگفت: «ای مادرم! با من سخن بگو، قبل از آنكه روح از بدنم بيرون رود.»
امام حسين(ع) پيش آمد و پاهای مادرش را میبوسيد، و می گفت: «مادرم! من پسرت حسين(ع) هستم، قبل از آنكه قلبم شكافته شود و بميرم، با من سخن بگو.»
اسماء به حسن و حسين(ع) گفت: برويد نزد پدرتان علی(ع)، و وفات مادرتان را به او خبر دهيد.
حسن و حسين(ع) از خانه بيرون آمدند، در حالیكه فرياد میزدند:
«يا مُحَمَّداه! يا اَحْمَداه! اَلْيَوْمُ جُدِّ دَلَنا مُوْتُكَ اِذْ ماتَتْ اُمُّنا.»
«آه! ای محمد! ای احمد(ص)! امروز مصيبت فقدان تو برای ما تجديد شد، چرا كه مادرمان از دنيا رفت.»
سپس حسن و حسين(ع) وارد مسجد شدند، علی(ع) در مسجد بود، آنها شهادت فاطمه(س) را به او خبر دادند، علی(ع) از اين خبر آنچنان دگرگون شد كه بیحال افتاد، آب به صورتش پاشيدند، وقتیكه حالش خوب شد با ندایی جانسوز فرمود:
«بِمَنِ الْعَزاء يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ اَتَعَزِّيُ فَفِيمَ الْعَزء مِنْ بَعْدِكِ.»
«ای دختر محمّد(ص) به چه كسی خود را تسليت بدهم، تا زنده بودی مصيبتم را به تو تسليت میدادم، اكنون بعد از تو چگونه آرام گيرم؟»
📚منبع
بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص۲۵۱
#حضرت_زهرا_س
#مصائب_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
🏴 فاطمه وصیت کرده امر فوت او را پوشیده بدارم
در امالى شيخ طوسى از عمّار ياسر روايت شده است كه گفت:
در آن بيمارى كه حال فاطمه زهرا(س) وخیم شد و از دنيا رفت، عبّاس بن عبدالمطّلب براى عيادت آن حضرت آمد، به عبّاس گفتند:
حال فاطمه(س) مساعد نيست و كسى نزد او نمىرود. عبّاس به سوى خانه خويش بازگشت و شخصى را نزد حضرت على(ع) فرستاد و گفت: از قول من به حضرت امير بگو: عموى تو به تو سلام مىرساند و مىگويد: به خداوند سوگند كه غم و اندوه حبيبه و نور چشم رسول خدا(ص) و نور چشم من، مرا به شدّت رنج مىدهد، من اين طور گمان مىكنم آن بانو زودتر از همه ما به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ملحق شود و خدا او را بر مىگزيند و به رحمت خود نزديك مىكند.
فدايت شوم! اگر فاطمه عليهاالسّلام رحلت كرد، مهاجرين و انصار را آگاه و جمع كن تا براى تشييع جنازهاش و نماز خواندن بر بدنش حاضر شوند و ثواب ببرند، زيرا اين عمل باعث سرافرازى دين مىشود.
راوى مىگويد: من در حضور حضرت امير بودم كه به فرستاده عبّاس بن عبد المطّلب فرمود:
«سلام مرا به عمويم برسان و به وى بگو، لطف و مرحمت تو زياد باد! من از مشورت تو آگاه شدم، رأى و نظريه تو بسيار نيكوست. ولى فاطمه دختر پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دائما مظلوم، از حق خود ممنوع و از ميراث خويشتن محروم بوده است. ملاحظه آن وصيّتى را كه پيامبر(ص) در بارهاش كرده ننمودند. حق آن حضرت و حق خدا را رعايت نكردند، كافى است كه خدا بين ما و آنان حكم كند و از ظالمين انتقام بگيرد.
اى عمو جان! من از تو خواهش مىكنم از اين مطلبى كه گفتى، صرف نظر فرمايى، زيرا فاطمه به من وصيّت كرده كه امر فوت او را پوشيده بدارم.»
فرستاده عبّاس نزد او بازگشت و جواب حضرت امیر(ع) را براى وى شرح داد. عبّاس گفت: خدا برادرزاده مرا بيامرزد، زيرا رأى برادرزاده من محكم و صحيح است. غير از رسول خدا(ص) نوزادى براى عبدالمطّلب متولّد نشد كه از لحاظ خير و بركت از على عليهالسّلام برتر باشد، حقّا كه على در هر بزرگوارى و فضيلتى بر همه آنان سبقت گرفت. على(ع) از همه شجاعتر است، على(ع) براى نصرت و يارى دين خدا از همه بيشتر با دشمنان جهاد نمود. على(ع) اوّلين كسى است كه به خداوند و رسول او ايمان آورد.
📚منبع
زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام، ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۶۷۰
#حضرت_زهرا_س
#مصائب_حضرت_فاطمه_س
#مداحی_عالمانه
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویر عصر دیروز از تبادل شدید آتش بین ارتش سوریه و تروریستها، پایگاه های تروریستها در حومه شهر سوران توسط ارتش سوریه آزاد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨فرمانده تروریستها، الجولانی دیده شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعلام کد اغتشاش توسط مجید انصاری
مجید انصاری معاون حقوقی پزشکیان. در برنامه گفتگوی ویژه شبکه خبر گفت اگر قانون حجاب ابلاغ و اجرا بشه، نیروی انتظامی با اعتراض و مقابله مردم(بخوانید آشوب و اغتشاش خیابانی) روبرو خواهد شد
👈بنظر شما واضح تر از این میشه به آشوب طلب ها کد اغتشاش خیابانی را مخابره کرد!؟ که اگر این قانون بدلیل استنکاف ر.ج از ابلاغ آن، توسط رئیس مجلس ابلاغ شود(پزشکیان که قرار نیست ابلاغ کنه) و توسط فراجا اجرا گردد، فراجا با مقابله و اعتراضات خیابانی روبرو خواهد شد(مریم رجوی باید جلوی این براندازان نوین، زانو بزنه و شاگردی کنه)
البته، مجید انصاری قبلا هم در سال ۸۸ کد تداوم آشوب را در جمع اغتشاشگران بیان کرد و خواستار روشن ماندن تنور اغتشاشات و تداوم حضور آشوب طلب ها در خیابان شده بود.
👈نکته جالب اینجاست که طیف براندازان حاکم در قوه مجریه، بدلیل ترک فعل های مجلس و قوه قضائیه، وقاحت را به حدی رسانده اند که در برنامه رسمی و خبری، کد اغتشاش را به آشوب طلب ها مخابره میکنند و ابایی هم در آشکار کردن عناد خود با نظم عمومی، قانون و امنیت ملی ندارند و حضور در سیما را به فرصتی برای تهدید حاکمیت و آغاز آشوب ها در صورت اجرای قانون مصوب مجلس تبدیل کرده اند
واقعا حل معادله سیاه چاله ها، از حل معادله ی عدم برخورد با براندازان رسمی ی شاغل در حکومت، راحتتره، دشمن با وجود همه فشارهای نظامی اقتصادی و سیاسی، نتوانست حاکمیت را به زانو در آورد اما ممکنه تساهل و مدارای مسئولین امنیتی و قضایی با عناصر ک.۱۴، نظام را به ناکجا آباد ببرد.
✍دکتر ذاکر
تحولات سوریه
هدف اصلی تصرف استان حمص و قطع کمک های پشتیبانی حزبالله لبنان است
بر اساس آخرین تحولات میدانی،گروه های تروریستی از سمت شرق و شمال به دروازه های شهر حماه رسیدند
در محور شرق،تروریست ها مسیر سلمیه_حماه را قطع کردند و از شمال نیز منطقه زین العابدین به بدست تروریست ها سقوط کرد.
ارتش سوریه نیز در حال انتقال تجهیزات سنگین به شهر حماه برای مقابله با پیشروی تروریست ها هستند
تروریست ها با در اختیار گرفتن غنیمت های متنوع ارتش سوریه در حلب و شهرهای دیگر موفق شدند در محور ادلب نیز سراقب،معره النعمان و خان شیخون را به تصرف خود در بیاورند
علی رغم دست به دست شدن برخی روستاهای اطراف حماه و کاهش سرعت پیشروی های ترویست ها اما آن ها به دروازهای حماه رسیدند
درصورت سقوط حماه سیطره تروریست ها بر جاده های مهم m4 M5 افزایش خواهد یافت و استان های لاذقیه و طرطوس در خطر محاصره قرار خواهند گرفت
جهت پیشروی تروریست ها به سمت حمص و دمشق پایتخت سوریه است
حمص و شهر مرزی القصیره مهم ترین منطقه پشتیبانی برای انتقال سلاح مورد نیاز حزب الله لبنان است که اگر از تسط دولت سوریه خارج شود عملا حزب الله لبنان مهم ترین خط پشتیبانی خود را از دست خواهد داد و با پایان آتش بس موقت،احتمال دارد اسرائیل عملیات دیگری را برای سرکوب حزب الله آغاز کند
باتوجه به جهت عملیات تروریست ها به سمت حمص و دمشق، هماهنگی گشایش جبهه حلب و حماه با آتش بس موقت در لبنان روشن است و آمریکا و اسرائیل و ترکیه منافع خاص خود را دنبال می کنند
ابوقاسم
1.48M
🔺در این صوت میشنوید
🔻اینکه بعضی از افراد در زمان ظهور امام زمان ع با امام همراهی میکنند یا بر علیه امام قیام میکنند ؛ معیار تشخیص همراهی کردن امام یا دشمنی با آن حضرت چیست ؟
🔉محمد رضا رمزی اوحدی
کارشناس و پژوهشگر علوم دینی