eitaa logo
دعاهای حاجت روایی 🤲🤲🤲
943 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
198 فایل
سفارش قرائت قرآن و نماز اموات ودعاهای جهت روا شدن حاجات ،نمازهای مستحبی و سفارش نمازهای حاجت و همچنین دختران و پسران متدین جهت انتخاب همسر مناسب در ایتا پیام ارسال فرمایید ۰۹۱۹۵۴۲۶۲۷۶خانم اسماعیلی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
خيلی هم خوب. تلافی اين مدت که درست نخوابيديد. حالا اگر چند روزی حسابی غذا بخوريد، جبران کم خوری ها هم بشه خوبه. - يه سؤال بپرسم بدون مصلحت سنجی جواب بديد. - جون بخواهيد. - نه. فقط می خوام بدونم چيزی مونده که علی به شما نگفته باشه؟ کلاً تمام چيز هایی رو که درباره من گفته چيه؟ می خوام بدونم الآن دقيقاً کجا هستم؟ می خندد. خيلی می خندد. لا به لای خنده هايش هم می گويد که دارد می آيد؛ و خداحافظ... وسواس می گيرم در لباس پوشيدن. اين حال و روز زنانه تا چه حد باشد خوب است؟ از کودکی همين است تا پيری. کی خلاصی می آورد؟ هر روز چه قدر بايد درگير اين وسواس باشم. الآن لذت داشتن مصطفی است که اين طور کيفورم کرده است؟ پس زنانی که هر روز برای بيرون آمدن اينقدر به سر و وضعشان می رسند... بايد مواظب باشم زيبايی ها را به لجن نکشم. تازه سر درد دلم باز می شود. واقعاً دلم نمی خواهد وقتمان را در مغازه ها بگذرانم. رهايم کنند از اين قيد و بندها، دوست دارم بروم کوير گردی. لذت ديدن ستاره ها و تحليل درونيات و ذهن خوانی ها صد پله بالاتر از هر چيز است. صدای زنگ خانه و صدای مادر از خيالات شيرين بيرونم می آورد. با عجله دوباره نگاهی در آينه می اندازم و می روم استقبال. خودش را نمی بينم بس که دسته گلی که آورده زيباست. سرم را خم می کنم و لپم را به طراوت گل ها می مالم. - بريم خانمم. در ماشين را باز می کند. بوی گل مريم می خورد توی صورتم. يک شاخه سر جايم روی صندلی است. بر می دارم و می نشينم. تا مصطفی بيايد عميق بو می کنم و می بوسمش و روی چشم هايم می گذارم. - خوش به حال گل. امروز سکوت بهتر از هر چيزی است. نشنيده می گيرم. - اول کدوم قسمت پروژه را اجرا کنيم. بريم کيف و کفش بخريم. بعد هم آيينه و شمعدون و بعد هم بقيه خريدها؟ يا اينکه کلا همه اينا رو ولش کن يه راست بريم کوه؟ با تعجب سرم را بر می گردانم: - کوه؟ با خنده می گويد: - نه از جونم که سير نشدم خريد نکنم. ولی يه چيزی بگم؟ پشت چراغ قرمز رسيدهايم. صد و پنجاه ثانيه. می چرخد سمت من. - می دونستی معجزه صورت آدم ها چيه؟ - کلاس فلسفه است؟ - نه عزيزم. معجزه صورت که حالايی ها می گن... روانشناسی چهره است. خنده ام می گيرد. قبلاً فقط خودم جعل کلمه می کردم. ايشون از من جاعل تر است. معجزه صورت؟! جای مسعود خالی. - بگم؟ اينجاييد؟ صدوپنجاه ثانيه تموم شد ها. - هستم، هستم. - ترس، حرص، لجاجت، خستگی، عصبانيت، بی حوصلگی. - هر کدوم صورت رو يه جور می کنه. چراغ سبز شده و ماشين ها راه می افتند. مصطفی راست می نشيند و راه می افتد. - محبت، دلسوزی. -اينا هم مدلای مختلف دارند، خب؟ - نه اينجا نه. توی دسته اول هر کدوم يه قالب دارند و آدم تشخيص می ده. ولی دسته دوم يک نقاب بيشتر ندارد. اون هم محبته. خيلی تشخيص سخت می شه. آدم دور می خوره. مصطفی دنبال چه چيزی است از اين بحث های چالشی؟ - سکوت که می کنی، می مونم بقيه حرفم رو بگم يا نه؟ 🌺@Azkodamso
ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ🍂🌱🍂 ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ • . 🏝 . • همان وسط هیچ و پوچ یکی دو بار به حاجی گفت: -من فقط باید این‌جا باشم؟ یعنی نمیشه که دنبال کاری برم؟ -مگه کاری سراغ داری؟ -نه نه یعنی گفتم اجازه بگیرم. -اتفاقا منم دارم فکر می‌کنم که کار این‌جا کمه و تو می‌تونی برای خودت شغل درآمدزا داشته باشی. حیفی! می‌خواست و نمی‌توانست. می‌ترسید که دوباره برود و همان اتفاق‌ها برایش بیفتد. مستاصل که می‌شد ترجیح می‌داد بخوابد یا سیگار بکشد تا هر غلطی که قبل می‌کرد. اما این‌جا سیگار معنا نداشت و غلط‌ها را هم که به روح یوسف قولش را داده بود. خواب هم که زیادیش داشت داد بدنش را در می‌آورد.  دیوانگی مدل دیگر را تجربه می‌کرد؛ درخت‌ها که دیگر سر و سامان گرفته بودند، چمنی باقی نمانده بود، فرش‌ها مرتب بودند، آشپزخانه تمیزتر از همیشه، طبقۀ کتاب‌ها را که ده بار چیده بود، هر کس که می‌آمد خودش مرتب‌تر از بقیه می‌چید، روزی ده ساعت کتاب می‌خواند و ده ساعت می‌خوابید و همان چهار ساعت را هم دیوانه‌وار دور خودش می‌چرخید. 💯 ادامه دارد... 💯 ‼️‼️ کپی ممنوع❌❌ 📚 https://eitaa.com/joinchat/3277717555Cfd81cd49e3