┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#تدبر_حسینی (علیه السلام)
استادضرابی /آبان ۱۴۰۰/صفحه چهارم
ادامه صفحه قبل .....
🌱سعد میگوید: «با احمد بن اسحاق راه افتادیم.
وقتی وارد سامراء شدیم، یکراست به منزل #امام_عسکریعلیهالسلام رفتیم و بعد از کسب اجازه، یکی از خدمتگزاران، ما را به داخل منزل راهنمایی کرد.
وقتی وارد محضر امامعلیهالسلام شدیم، صحنه ملاقات چنان زیبا و دیدنی بود که گویا رخسار حضرتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید و کودکی روی زانویش نشسته بود که در شکل و زیبایی به ستاره مشتری شباهت داشت
« کَأَنَّ وَجْهَهُ کَالْقَمَرِ لَیلَةَ الْبَدْرِ وَ قَدْ رَأَینَا عَلَى فَخِذِهِ غُلَاماً یشْبِهُ الْمُشْتَرِی فِی الْحُسْنِ وَ الْجَمَالِ.»
موی سرش از دو سو تا بناگوش میرسید و میان آن باز بود؛ مانند الفی که در بین دو واو قرار گیرد و در مقابل او انارى از طلا مزین به نگین و جواهرات گرانبها بود که یکى از سران بصره به او اهدا کرده بود. و در دست مبارک امام عسکرىعلیهالسلام قلمى بود که مطالبى را بر کاغذى مىنوشت........
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌸 @tadaborehussaini🌸
👇
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#تدبر_حسینی (علیه السلام)
استادضرابی /آبان ۱۴۰۰/صفحه پنجم
....ادامه متن قبل
احمد بن اسحاق با خود کیسهای داشت که آن را با یک عباى طبرى پوشانده بود، و در آن حدود یک صد و شصت بسته دینار و درهم بود، و سر هر کیسه را صاحبش مهر زده بود.
🌱 بعد از سلام و احوالپرسی، احمد بن اسحاق، عباى طبرى را گشود و کیسة سر به مهر خود را در مقابل #امام_عسکرى علیهالسلام نهاد.
امام علیهالسلام به پسر بچّهای که در کنارش بود نگریست، و فرمود:
یا بنی فضّ الخاتم عن هدایا شیعتک. «مهر از هدایاى شیعیان و دوستان خود بردار.»
🌿🌺 آن کودک گفت:
«یا مَوْلَای أَ یجُوزُ أَنْ أَمُدَّ یداً طَاهِرَةً إِلَى هَدَایا نَجِسَةٍ وَ أَمْوَالٍ رِجْسَةٍ؛ مولاى من! آیا جایز است دست پاک و مطهّرم را به هدایا و اموالى آلوده دراز کنم؟!»
🌱 سپس ادامه داد: «اى ابن اسحاق! محتویات کیسه را بیرون آور تا من حلال و حرام آن را جدا کنم»؛ سپس اوّلین کیسهاى که خارج ساخت، آن پسر بچّه گفت:
«این مال فلانى از فلان محلّه در قم، شامل شصت و دو دینار است که چهل و پنج دینار آن مربوط به بهاى فروش زمین سنگلاخى است که صاحبش آن را از پدر خود به ارث برده و چهارده دینار آن مربوط به بهاى هفت جامه و سه دینار آن مربوط به اجاره دکّانها است.».......
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌸 @tadaborehussaini🌸
👇
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#تدبر_حسینی (علیه السلام)
استادضرابی /آبان ۱۴۰۰/صفحه ششم
ادامه متن قبل 🔻
#امام_عسکرىعلیهالسلام فرمود:
«راست گفتى پسر جان! اکنون آن مرد را راهنمایى کن که حرام آن کدام است.»
🌱 پسر بچّه ( امام مهدی ع) گفت: «در این مسکوکات دینارى است منسوب به شهر رى (رازى) که تاریخ آن فلان سال است و نصف نقش آن محو شده؛ و سه قطعه طلاى آملى به وزن یک دانق و نیم در این کیسه مىباشد، که این مقدار از آن حرام است، و علّت تحریم آن این است که صاحب آن در فلان سال و فلان ماه به یکى از همسایگان بافندة خود یک من و یک چارک نخ داده که آن را ببافد، و مدّت زمان زیادى از آن گذشت تا اینکه دزدى آن را به سرقت برد و بافنده خبر دزدى را به او رسانید، ولى او قبول نکرد و تصدیقش ننمود و غرامت آن را یک من و نیم نخ باریکتر از وى باز ستانده است و از آن جامهاى بافته که این دینار و آن قطعه طلاى آملى بهاى آن است.» و چون سر کیسه را باز کرد در آن، دینارِ رازی و طلاى آملى را همانگونه که گفته بود یافت. سپس کیسه دیگرى را باز کرد، آن پسر بچّه گفت:
«این کیسه متعلّق به فلانى از فلان محلّه قم است، و مسکوکات آن پنجاه دینار است و در خور ما نیست که دستانمان را بدانها نزدیک کنیم.»
گفت: «براى چه؟» پاسخ فرمود: «زیرا این سکّههاى طلا، بهاى گندمى است که آن گندم متعلّق به صاحب آن و تعدادى زارع است؛ ولى فرستنده سهم خود را با پیمانة تمام برداشته؛ امّا سهم زارعان دیگر را با پیمانه ناتمام داده است.»
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشمهای نگران، آینه تردیدند
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌸 @tadaborehussaini🌸
👇
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#تدبر_حسینی (علیه السلام)
استادضرابی /آبان ۱۴۰۰/صفحه هفتم
.....ادامه متن قبل
در اینجا مولایمان #امام_عسکرىعلیهالسلام فرمود:
«عزیزم! راست گفتى!» ( خطاب به فرزند عزیزش )
🌱سپس افزود: «اى پسر اسحاق! این کیسهها را برداشته و به صاحبان آنها برسان یا سفارش به رساندن آنها بکن؛ زیرا ما نیازى بدانها نداریم.»
🌱 سپس گفت: «جامه آن پیرزن را بیاور!» احمد بن اسحاق گوید: «آن لباس در جامهدانى بود که من فراموشش کرده بودم.»
و تا احمد بن اسحاق رفت آن جامه را بیاورد، مولایمان #امام_عسکرىعلیهالسلام نظرى به من انداخته و فرمود: «اى سعد! تو براى چه آمدى؟» گفتم: «احمد بن اسحاق مرا تشویق به زیارت شما نمود.»
🌱امام فرمود: «پس سؤالاتى که قرار بود از من بپرسى چه؟!» گفتم: «آنها نیز بر حال خود باقى است.» فرمود:
«از نور دیدهام - و با دست مبارکش به آن پسر بچّه اشاره فرمود- پاسخ آنها و هر سؤال دیگر که مىخواهى بپرس!».......
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌸 @tadaborehussaini🌸
👇
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#تدبر_حسینی (علیه السلام)
استادضرابی /آبان ۱۴۰۰/صفحه هشتم
.....ادامه پاسخ امام مهدی علیه السلام به سوالات یکی از شیعیان در محضر پدر بزرگوارش 🔻🔻🔻🔻🔻
. ....سپس پرسیدم: «اى زاده رسول خدا! در این فرمایش خداوند به پیامبرش موسىعلیهالسلام که فرمود:
«إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»؛
«من پروردگار توام! کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدّس «طوى» هستى!»
بفرمایید که جنس آن نعلین از چه بوده؟
زیرا فقهاى فریقین مىپندارند آن از پوست مردار بوده. (و به همین خاطر امر به درآوردن آن شد).»
🌱حضرت علیهالسلام فرمود: «هر که چنین گوید به موسى افترا بسته و او را در نبوّتش جاهل فرض کرده است؛
زیرا مطلب از دو حال خارج نیست:
یا نماز موسى در آن پایپوش جایز بوده یا نه؛
🌱 اگر جایز بوده، پس پوشیدن آن براى موسى در آن بقعه نیز روا بوده، (سر انگشتان در آن احتمالا پوشیده نبوده است)
هر چند آن بقعه مقدّس و مطهّر بوده باشد،
🌱 و اگر اصل نماز در آن ناروا بوده لازم میآید که موسىعلیهالسلام حلال و حرام را نشناخته، و ندانسته که نماز در چه لباسى جایز است و در چه جامهاى جایز نیست، و این خود کفر است.»
🌱 پرسیدم: «مولاى من! پس تأویل آیة «فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ» چه میشود؟»
فرمود: «زمانى که موسىعلیهالسلام در وادى مقدّس بود، عرضه داشت:
« یا رَبِّ إِنِّی أَخْلَصْتُ لَکَ الْمَحَبَّةَ مِنِّی وَ غَسَلْتُ قَلْبِی عَمَّنْ سِوَاک»
خدایا من محبّت خود را براى تو خالص ساختم و قلب خود را از غیر تو شستم.»
چون او خانوادهاش را بسیار دوست مىداشت، خداوند تبارک و تعالى بدو فرمود:
«نعلین را از پاى درآور»؛
یعنى وقتی میخواهی با ما سخن بگویی، اگر واقعاً محبّت و دوستى تو براى ما خالص است و قلبت از میل به غیر من شستشو داده شده است، محبّت خانوادهات را از قلب خود دور کن!»
.......
#میلاد_امام_حسن_عسکری
🌸 @tadaborehussaini🌸
👇