#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
⚫️ جملاتی که دل سنگ را آتش میزند... | درد و دلهای حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر بریده پدر در خرابه شام ...
در نقلها آمده است:
🥀 در يكي از شبهاي اقامت اسيران در خرابه شام، حضرت رقيه (عليهاالسلام) پدرش را در خواب ميبيند و پريشان از خواب برمي خيزد. او گريه كنان ميگويد: من پدرم را ميخواهم! هر چه اهل خرابه خواستند او را ساكت كنند، نتوانستند.
📋 فَعَظُمَ ذلكَ عَلىٰ أهلِ الْبَيتِ، فَضَجّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدوا الْأحزانَ، و لَطِمُوا الْخُدودَ، و حَثّوا عَلىٰ رُؤوسِهِم التُّرابَ، و نَشَروا الشُّعورَ
▪️داغ همه از گريه او تازه تر گرديد و همه به گريه و زاري پرداختند و بر صورت ها لطمه زذند و خاک بر سر ریختند و موی پریشان کردند.
🥀 صدایشان به گوش یزید رسید. آن ملعون گفت چه شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسين (عليهالسلام) پدرش را خواب ديده است و او را ميخواهد.
📋 قالَ ارْفَعُوا رَأسَ أبيها و حَطّوهُ بَينَ يَدَيْها لِتَنظُرَ إليه، و تَتَسَلّىٰ به. فَجاؤوا بِالرَّأسِ الشَّريفِ إلَيْها مُغَطّىٰ بِمِنْدِيلٍ دِيبَقِيٍّ، فَوَضَعَ بَينَ يَدَيْها،
▪️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد.
پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند.
🥀 شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه ميكرد و ميگفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را ميخواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلاماللهعلیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه ميگفت:
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟
▪️اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي قَطَعَ وَرِيدَكَ؟
▪️ چه كسي رگهاي گلويت را بريد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِي اَيتَمَنِي عَلي صِغَرِ سِنِّي؟
▪️چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَقِيَ بَعدَكَ نَرجُوهُ؟
▪️ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِليَتِيمَةِ حَتَّي تَكبرُ؟
▪️چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟
▪️چه كسي بانوان را در پناه خود ميگيرد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَيَاتِ؟
▪️چه كسي زنان بيوه شده را آشيان ميدهد؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلعُيُونِ البَاكِيَاتِ؟
▪️چه كسي اشك از چشمهاي اشك بار پاك ميكند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّايِعَاتِ الغَريبَاتِ؟
▪️چه كسي زنان آواره را مأوا ميدهد؟
يَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟
▪️چه كسي موهاي پريشان مان را ميپوشاند؟
📋 يَا اَبَتَاه! مَن بَعدُكَ؟وَا خَيبَتَاه مِن بَعدِكَ، وَا غُربَتَاه! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي لَكَ الفِدَاءُ! يَا اَبَتَاه! لَيتَنِي قَبلَ هَذَا اليَومِ عُميَاءٌ!
▪️ پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور ميشدم!
📋 یاَ اَبَتَاهُ! لَيتَنِي تَوَسَّدتُ التُّرَابَ وَ لا اَریٰ شَيبَكَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ
▪️كاش چهره در خاك ميبردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم.
🥀 سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهمالسلام نشست.
📚نفس المهموم،ص۴۵۶
📚أسرار الشّهادة،ص ۵۱۵