eitaa logo
طاها مهاجر | محمد سالار
25 دنبال‌کننده
90 عکس
21 ویدیو
15 فایل
سوره انفال: ‎﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ الله ...[آیه ٧٤]﴾‏ به سوی حق و حقیقت مهاجرت کنیم... یادداشت‌های محمد سالار راوندی @MohammadSalar14
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم دوستان عزیز به کانال شخصی این بنده‌ی حقیر تحت عنوان «طاها مهاجر» خوش آمدید. حالا چرا ؟ بماند! این کانال رو ایجاد کردم که دل‌نوشته‌هایم رو بنویسم؛ اگر در مورد مسائل کلان جامعه تحلیلی داشتم، بنویسم؛ مطالبی رو در کانال قرار بدهم که کمتر کسی به آن توجه می‌کند یا اصلاً به آن فکر نمی‌کنند. نکته‌ای که بسیار مهم است بدانید، واژه‌هایی که در نوشته‌هایم می‌نویسم، به معنی واقعی و حقیقی کلمه می‌باشد. یعنی آنچه این واژه‌ها نزد عرف تفسیر می‌شود، نیست. خوش‌حال می‌شوم کانال این‌جانب رو به دوستان خودتان معرفی فرمائید. از صبر و شکیبایی شما سپاس‌گزارم @TahaMohajer1444
⚫️ السلام علیک یا بنت فاطمة الزهرا 🕖 ساعاتی بیشتر تا پایان روز عظیم باقی نمانده و مهمترین ویژگی این روز و انجام اعمال شریف آن در ستمکاران بیان شده است. 🔹 برای دفع ظلم دشمنان ایران در این جنگ گسترده‌ی اقتصادی و مقاومت هرچه بیشتر مردم عزیزمان دعا کنید.... 🔹 دعا کنید خدا به ما صبر، مقاومت و استقامت عطا کند و در این مبارزه ثانیه‌ای از نفس نیفتیم و همتمان لحظه‌ای در برابر سختی‌ها فروگذار نشود. 🔹 بخواهید ما ملت ایران آنگونه الهی شویم که خدا ما را لایق پیروزی در این جنگ نابرابر قرار دهد... 📖 صدَقَ اللّهُ العظیم. اَلَذی لاإله‌َاِلاّ هُو الحیُّ القیّومُ، ذوالجلالِ و الإکرامِ الرَّحمنُ الرَّحیمُ، الحَلیمٌ الکَریمُ... یا علی التماس دعا🙏 @TahaMohajer1444
💠 چه نوع جامعه‌ای است؟ ✅ چرا نماز؟ اولین نکته‌ای که چرا باید نماز بخوانیم؟ وقتی «اللَّهُ الصَّمَد»، خدا چه نیازی به نماز ما دارد؟ یکم اینکه نماز اطاعت فرمان خداوند متعال است. برای این‌که از خداوند اطاعت و فرمان‌بری داشته باشیم این است که در قلب و فؤاد ما، شود. راه این‌که عظمت خداوند در قلب و فؤاد ما بنشیند، «رعایت ادب در مقابل خداوند» است و اولین جایی که باید را در مقابل خداوند رعایت کنیم، سر است. پس ادب اولین امری است که یک عبد در مواجهه با مولا باید تمرین کند و فرا بگیرد.[1] دوم بله خدا نیازی به نماز ما ندارد اما ما که نیاز داریم! چه نیازی؟ آیا انسان بدون هدف زندگی می‌کند؟ انسان برای رسیدن به هدف، نیازی به یک‌سری وسایلی دارد که به آن هدف برسد. به عنوان مثال آرامش، سرزندگی و سرِ حال بودن. هرکسی که انسان مؤمن و معتقدی است بداند که امام محمدباقر علیه‌السلام می‌فرماید: «هر کس در امور زندگی‌اش بی‌حال باشد و سرزنده نباشد در امور اخروی و معنوی‌اش بی‌‌حال‌تر و کسل‌تر است.[2]» چنین کسی از بندگی خودش هم لذتی نمی‌برد. خیلی دوست داشتم بیشتر توضیح بدهم اما چون بسیار این موضوع موسع و گسترده است پیش‌نهاد می‌کنم به منبع مراجعه کنید. ✅ جامعه‌ی نمازخوان [3] «آیه 3 سوره انفال: الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ؛ آن‌ها که به پا می‌دارند نماز را»! اقامه‌ی صلاة یعنی چه؟ اقامه با یُصَلّون چه فرقی می‌کند؟ «الذین یصلون» یعنی کسانی که نماز می‌گزارند اما «الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ» یعنی کسانی که اقامه می‌کنند نماز را! اگر فقط نماز گزاردن و یا دولّا راست شدن مطرح بود که ذات اقدس اله نیازی نبود در آیه 3 از این عبارت استفاده نماید. پس پیداست که «یقیمون الصلاة» غیر از نماز خواندن است، یک حقیقت برتر و والاتری است. این حقیقت چیست؟ یک احتمال وجود دارد که نماز را به صورت کامل به پا داریم یعنی کار را به صورت کامل انجام داد «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا (سوره روم آیه 30)». اگر کسی این‌جور نماز بخواند، قطعاً و رستگاری در انتظار اوست. کسی که خوب نماز بخواند، همه‌ی مشکلات برایش آسان می‌شود. شنیدید که وقتی بزرگان دین در هنگام مصیبت‌ها و شداید نماز می‌خواندند؟ رسول خدا در هنگام بحران‌ها و شدت‌ها رو می‌کرد به بلال می‌گفت «ارحنا یا بلال؛ بلال ما رو آسوده کن»، برو اذان بگو. واقعاً اگر کسی نماز را با توجه، با خضوع و خشوع اقامه کند، قطعاً آن‌چه که به مؤمنین وعده داده شده است، برای او وجود خواهد داشت. احتمال دیگری هم وجود دارد که اقامه داشتن نماز، یعنی جامعه را جامعه‌ی نمازخوان کنند. برخی دلشان خوش است که نماز خواندند؛ 17 رکعت در شبانه‌روز خواندند غیر نمازهای مستحبی دیگر! اگر بگویند ول‌کن مردم گروه‌گروه از دین دارند رو برمی‌گردانند، غمشان نیست. در این‌جا سعدی می‌گوید: "آن گلیمِ خویش به در می‌برد ز موج". می‌گوید که ما به سختی می‌تونیم گلیم خودمان رو در ببریم خیلی کار کردیم، به دیگران نمی‌رسیم. خب آن عملی که نشانه‌ی ایمان است، که عمل نیست. هرکسی نماز خوب بخواند اما خودش بخواند به دیگران هم کاری ندارد، درست نیست. درست نیست یعنی کامل. نشانه‌ی ایمان یعنی اقامه‌ی صلاة. نماز در جامعه به پا داشتن، همگان را نمازخوان کردن، نه به معنای این‌که یک عبادت همه انجام بدهند، نه این‌که فلان نمازخوان نیست، نمازخوانش کنیم؛ یعنی جامعه‌ی نمازخوان، یعنی جامعه‌ای که دائماً به یاد خدا و در راه خداست. جامعه‌ای که می‌گوید «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين؛ جز خدا کسی را عبادت و عبودیت نمی‌کند و به جز خدا به هیچ کس دیگر اتکاء و از کسی استعانت نمی‌جوید.» جامعه‌ی نمازخوان یعنی آن جامعه‌ای که هر روز از سردمداران فساد، یعنی مَغْضُوبِ عَلَيْهِم و از دنباله‌روان فساد، یعنی از ضَّالِّين تبری می‌جوید، نماز این‌هاست. اگر کسی سعی کند انسان‌های دیگر را نمازخوان کند به این معنی هست که در حقیقت تلاشی و کوششی در راه مطلق حق، در راه ریشه‌کن کردن فساد، در راه از بین بردن من و ما، در راه ایجاد وحدت اجتماعی و انسانی میان آحاد مسلمان و آحاد بشریت، تلاشی در این راه‌ها انجام داده یعنی . 🔺 پی‌نوشت‌ها: [1] چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟؛ علیرضا پناهیان؛ تهران؛ انتشارات بیان معنوی؛ 1394 [2] کافی؛ ج5؛ ص85 [3] طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ سلسله جلسات استاد سیدعلی حسینی‌خامنه‌ای؛ 1353شمسی؛ انتشارات مؤسسه ایمان جهادی؛ چاپ فروردین 1395 @TahaMohajer1444
علم استراتژی، علم بقاء جامعه در محافل مختلف، دوستان دیدند که ما در همه‌ی زمینه‌ها نظر می‌دهیم و حتی در موارد خاص، خط‌مشی می‌دهیم که باید فلان نقشه‌راه را طی کرد. برخی جلوی ما را می‌گیرند و می‌گویند: "نمی‌شود که در همه‌ی زمینه‌ها اظهار نظر کنید"! این جملات را که بارها و بارها توسط افراد مختلف شنیدیم، نشان‌دهنده‌ی این است که آنان به مفهوم آشناییت ندارند. yon.ir/TElc5 اساساً «استراتژی Strategy»، مفهومی نظامی است. دانش یک ژنرال یا یک امیرنظامی دانش جنگیدن نیست، بلکه دانش اصلی و تخصصی او «استراتژی» است. استراتژی دانش حفظ بقاء یک حوزه و سیستم است. بنابراین، «استراتژی» را امروزه به عنوان «علم بقاء» می‌شناسند. بر این اساس، وقتی سخن از سطح استراتژیک می‌شود، به مؤلفه‌ها و عناصری اشاره می‌شود که بقاء سیستم منوط به آن‌ها هستند. حال، در سطح تمدنی و کلان، برای هر جامعه نیز مؤلفه‌هایی تعریف می‌شوند که به وسیله‌ی آنها «بقاء» در حوزه مورد نظر رقم می‌خورد. اقتصاد، سیاست، جامعه، دیپلماسی، هنر، فرهنگ و غیره از جمله‌ی این مولفه‌هاست، که به وسیله آن‌ها بقای تمدنی صورت می‌گیرد. یک استراتژیست نه به عنوان یک اقتصاددان، سیاستمدار، جامعه‌شناس، هنرمند و یا سینماگر بلکه از منظر علوم استراتژیک و علم بقاء به این مولفه‌ها نگاه می‌کند. علم استراتژی علم اداره جامعه و علم اداره تمدن‌ها و کشورها بوده و علم بقای جوامع محسوب می‌شود؛ همان‌طوری که پزشکی، علم بقای جسد انسان است. نوع نگاه استراتژیست‌ها به مسائل و مشکلات تمدنی و اجتماعی شبیه نگاه پزشکان به بیماری‌هاست؛ ابتدا باید بیماری شناخته و هشدار داده شود و سپس مسئله درمان و سازوکارهای آن بیان شود. یک زمانی که اقتصاد و یا هنر و یا سیاست یک جامعه دچار بیماری شده باشد و بقای سیستمی و تمدنی جامعه را متزلزل می‌کند آنجاست که به کشف بیماری و درمان آن می‌پردازد. ، و سازوکار علم استراتژی است. برای درک بیش‌تر با سطوح به goo.gl/aJ9sXD مراجعه فرمائید. @TahaMohajer1444
چگونه به مفهوم واقعی و حقیقی کلمه‌ی یک واژه پی‌ببریم؟ در حکمت و فلسفه‌ی فهم، دیرین‌گونه‌هایی وجود دارد که عدم اشراف به آن‌ها اولین مشکلی که ایجاد می‌کند این است که فهم دچار اعوجاج یا بحران می‌شود. به عنوان مثال وقتی یک موضوع فراگیر می‌شود در پهنه‌ی نظام معرفتی؛ در فرهنگ، سیاست، اقتصاد و غیره و یا حتی خود واژه‌های «فرهنگ»، «سیاست»، «اقتصاد» و غیره؛ باید بررسی کرد در دیرین‌شناسی فهم چه سازوکاری را جلو برده است و آیا درست فهم شده است یا خیر؟ در تفکر فلسفی، ریشه‌شناسی فهم به طور مشخص 4 لایه دارد: 1⃣ اپیدمیولوژی | فراگیرسازی‌شناسی | Epidemiology 2⃣ متدولوژی | روش‌شناسی | Methodology 3⃣ ترمینولوژی | مفهوم‌شناسی | Terminology 4⃣ اتیمولوژی | ریشه‌شناسی | Etymology فهم در هرکدام از این واژه‌های «فرهنگ»، «سیاست»، «اقتصاد» و غیره در این حوزه‌ها، یک ریشه، عقب و یا تاریخی دارد. حال یکی از این کلمات عمومی می‌شود و تعمیم پیدا می‌کند یا به عبارت دیگر Epydemic (فراگیر) می‌شود که اصطلاحاً «فراگیرسازی‌شناسی» می‌گویند. اما نمی‌دانید مقوله گزاره‌‌ای که امروزه بین مردم رواج پیدا کرده است، از کجا آمده است؟ از لایه‌ی Epidemiology عمیق‌تر می‌شویم و به مفهوم و لایه‌ی عمیق‌تری به نام Methodology یا روش‌شناسی می‌شویم. آن گزاره و پدیده‌ای که فراگیر شده است، یک روش است که فراگیر شده است. پس از مطالعه‌ی روشِ گزاره‌ای که فراگیر شده بود، وارد لایه‌ی عمیق‌تری می‌شودیم. متوجه می‌شویم این پدیده از یک Term نشأت گرفته است. در این‌جا مفهومی به نام ترمینولوژی یا Terminology موضوعیت پیدا می‌کند. بعد این Term مفهوم 2000 - 3000 سال طول کشیده تا این دگرگونی پیدا کرده و از یک جایی نشأت گرفته است. لذا ریشه‌ی آن را در زبان‌شناسی مطالعه می‌کنیم. یه این مراتب Etymology یا اتیمولوژی گفته می‌شود. پس فرآیند چهارگانه‌ی 1⃣ فراگیرسازی‌شناسی 2⃣ روش‌شناسی 3⃣ مفهوم‌شناسی 4⃣ ریشه‌شناسی فهم ما را شکل و سازمان می‌دهد. در حوزه‌ی تخصصی فهم در این حوزه این چهارچوب‌ها معین می‌شود. @TahaMohajer1444