eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.1هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.3هزار ویدیو
7 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3 🌹داستان هایمان براساس واقعیت می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰ابوسعید ابوالخیر را گفتند: فلانی قادر اسـت پرواز کند، گفت: این‌که مهم نیست، مگس هم میپرد. گفتند: فلانی را چه می گویی؟ روی آب راه می رود! گفت: اهمیتی ندارد، تکه اي چوب نیز همین کار را می‌کند. گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟ گفت: این‌که در بین مردم زندگی کنی ولی هیچگاه بـه کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی. این شاهکار اسـت.. 🍃 🍃🍃 🍃 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
امام مهدی (علیه‌السلام) : 🌸🌻🌿🌸 خداوند محمد را بر انگیخت تا رحمتی برای جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند. 📚بحارالانوار 🌸 🌾 🌸 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج: مُحرمت چه زود گذشت ارباب من...😭😭😭💔 🎥کلیپ زیبای «خیلی زود میگذره»😭😭😭 🎙با نوای کربلایی حسین طاهری امام_حسین محرم بسیار زیباست👌 •┈••✾🍃🖤🍃✾••┈• ڪپی‌با‌ذڪرصلوات‌براے‌ظهور‌قائم ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
💠امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام: 🌻🌿🌻 💢أنصَفُ النّاسِ مَن أنصَفَ مِن نَفسِهِ مِن غَيرِ حاكِمٍ علَيهِ 🔹با انصافترين مردم كسى است كه بى آنكه پاى داورى در ميان باشد از خودش دادخواهى كند. 🌻 🌿 📚غررالحكم حدیث ۳۳۴۵ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅میخوای زندگیت عوض شه ؟ 🔰 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
. تو از راه رسیدی و من🥀 حکمتِ تمامِ سختی‌هایی که کشیده بودم را فهمیدم.💓 - پائولو کوئیلو. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
14001016_42668_1281k.mp3
11.93M
♦️موضوع 👇 💠 ماموریت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔖انواع عبادت و انواع معاصی ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🍀🍀🍀 روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند. در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها یک پسربچه با خود چتر داشت. این یعنی ایمان… كودک یک ساله اى را تصور كنيد، زمانيكه شـما وی را بـه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند وی را خواهيد گرفت. اين يعنى اعتماد… هر شب ما بـه رخت خواب ميرويم، هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوک ميكنيم. اين يعنى اميد… + برايتان “ایمان ؛ اعتماد و امید بـه خدا” را آرزو ميکنم…🙏🌷 •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
چند روز بعد خبر دادن زنش داره ازدواج میکنه و .... عمه گفت حالا که آزاد شدی و همه چیز به خوشی ختم شد
صداش کردم اما بدو کرد رفت گفتم عمه خودش بود نه ؟! بگو که خودش بود گفت اره عزیزم درست دیدی با گریه گفتم چرا رفت نکنه دیگه دوستم نداره گفت بچه ست شاید تحت تاثیر حرفی قرار گرفته جامون رو بلافاصله عوض کردیم و اون طرف حیاط نشستیم سرم پایین بود و اشک می ریختم عمه دستم رو گرفته بود گفتم نگاه کن داداش من پسر من کسی که با همین دستها بزرگش کردم از من فراریه و های های اشک می ریختم 🥺🥺 چند دقیقه گذشت که عمه گفت ریحانه اروم روبرو رو نگاه کن دیدم داداشم رفته مادرم رو آورده و هر دو تا با گریه انگار دنبال کسی هستن دنبال من!!!! گفتم میترسم عمه برم؟! گفت اره برو من حواسم بهت هست رفتم جوری واستادم که منو ببینن داداشم جمعیت رو کنار زد و پرید بغلم بزرگ شده بود هنوز خوشگل بود،🥰 چقدر گریه کرد و باز گفت تو که رفتی من تمام نقاشیامو پاره کردم تو چقدر نامردی و شروع کردیم به گریه مادرم از دور نگاهم کرد، نیامد جلو منم نرفتم لبخند زد گفت زبونت رو موش خورده گفتم بیا بغلم و بغلش کردم گفت داداشت گفت تو رو دیده ما باور نکردیم گفت نی نی بغلته ☺️ بچه ت به دنیا آمد میشه فقط یه لحظه ببینمش؟🥺 ترسیده بودم ولی گفتم باشه به شرط اینکه پیش کسی نبری (منظورم پدرم بود) ذوالفقار علی رو آوردم هر دو بوسش کردن و قربون صدقه ش رفتن،.. چند دقیقه واستادیم از گذشته حرفی نزدیم به مادرم گفتم هنوز آتیش بابا تنده؟! گفت ن‌ اصلا حتا یکبار هم حرف از شما نشد، خلاصه شمارمو دادم و اونها خیلی زود رفتن من موندم و امامزاده روبروم به نشانه احترام تعظیم کردم و گفت خیلی اقایی دمت گرم ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
✨﷽✨ 🔴طعم هدیه ✍روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی‌اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه‌اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد. پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.😋 شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:آب گندیده است. چطور وانمود کردید که گواراست؟😣 استاد در جواب گفت: تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی و سرشار از عشق بود و هیچ‌چیز نمی‌تواند گواراتر از این باشد. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند وقتی بود شوهرم زیاد بهم بها نمی‌داد و مدام سرش تو گوشیش بود.تا اینکه یه شب مامانم زنگ زد گفت:دختر عموت لیلا که سرطان داشت فوت کرده و فردا ساعت 8برا مراسم بیاید روستا.صبح با حسام سوار ماشین شدیم چند کیلومتری از شهر تا روستامون فاصله نبود و اومدیم مراسم،خاکسپاری که تموم شد هر چی به حسام زنگ میزدم گوشیش خاموش بود،از چند نفر سوال کردم یکیشون گفت چند دقیقه پیش با یه خانومی سوار ماشین شدند و به سرعت رفتند سمت جاده شهر،تا این حرفو شنیدم به داداشم گفتم فورا منو ببر خونه کار واجبی دارم.چند کلیومتری که از روستا دور شدیم یه مرتبه زیر یه درخت حسام و با یه خانم دیدم که دارن...😱 https://eitaa.com/joinchat/3622174875Cc80785f9e5 سر گذشت تلخ و واقعی زندگیم😔👆