فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️امروز دلت رو خالی کن❤️
از هرچه نامهربونیه😓
شاد باش و سبک😍
روزت سرشار از شادی و مهربونی🌼❤️
☀️ عصرتون شگفت انگیز 😍❣✨
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
💠اميرالمؤمنين امامعلی(ع):
🌻🌿
💢خودبزرگبینی (تکبر) مرد را زمین می زند.
📚غررالحكم :4:278
🌻
✨🦋
⚜✨🦋
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
اعتصامی:
☀️
♥️خوبی رفاقت با امام حسین اینه که همه جا همراهته...
گل همه جا نیست. صدای پرندهها همه جا نیست. امواج گوشنواز دریا همه جا نیست. برف و بارون همه جا و همیشه نیست. ولی عشق امام حسین همه جا هست...
آخرِ آخر ترس ها، نگرانی ها، غصه ها که نمیتونیم با کسی درمیون بذاریمش،
فقط، امام حسین برای ما می مونه...
فکر میکنم که تو این سختیِ زندگی...
چقدر محکم بودن لازمه و چقدر در خودم نمیبینمش...،
اما بعدش تو هر چالش و موقعیتی که سختی می بینم و می تونم از پسش بربیام، حالا زخمی یا سالم، بلاخره میگذرونمش...
میدونید...؟
تو این گمگشتگیها... تنها یه عشق نجاتم میده...
عشق امام حسین...❤️🩹
دلبهدلدارسپردنکارِ
هردلدارنیست
منبهتوجانمۍسپارم
دلکهقابلدار
نیست...♥️
یا ابا عبدالله... ✋️ بتو از دور سلام
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
🔰آیتالله بهجت (رحمةاللهعلیه) :
🤍💚
❇️ نماز مانند لیمو شیرین است، هر چه از اول وقت دورتر شود، تلختر می شود.
هر که عادت به تأخیر نمازها کرده ،خود را برای تأخیر در امور زندگی آماده کند!! تأخیر در ازدواج، تأخیر در اشتغال، تأخیر در تولد اولاد، تأخیر در سلامتی.
هر قدر که امور نمازت منظم باشد،امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد.
💚
🤍
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
بالاخره از خواب زمستونیم بیدار شدم، حالم بهتر بود، پرستارو صدا کردمو شماره خونمون دادم زنگ زدن مادرم
ساعت از 8 گذشته بود که مهمونامون یکی یکی از در وارد شدن، نفر آخر یه پسر جوون فوق العاده شیک و خوشتیپ،!
نفسم بند اومده بود اینا با اینهمه دارایی چرا اومده بودن منو بگیرن که حتی یه مبلم نداشتیم و نشستن رو زمین..
یکم بعد مامانم صدام کرد که چایی ببرم اول به پدرو مادرش تعرف کردم که هر دو با لبخند نگام میکردن مادرش حسابی ازم تعریف کردو با لذت نگام میکرد و کیف میکرد،
ولی داماد برخلاف اونا اصلا نگام نکردو چشمش رو دوخته به گل های قالی
اولش اهمیت ندادم ولی وقتی رفتیم تو اتاق که حرف بزنیم با سکوتش زد تو ذوقم هرچند من امیدی به این ازدواج نداشتم😕
نیم ساعت نشستیم تو اتاق دریغ از یک کلمه حرف بعدم خواهرم اومدو صدامون کرد رفتیم پیش بقیه!
یکم میوه خوردن و پاشدن رفتن..
مامانم گفت چطور بود خوشت اومد منکه حض کردم از بس با کمالات بودن،
گفتن جهاز و مراسم هم به گردن ما ولی من گفتم نه یه مقدارشو خودم میگیرم ☺️
بعدم محکم بغلم کرد و گونمو بوسید گفت مبارکت باشه دختر قشنگم خوشبخت باشی مادر😘
ازینکه بینمون پر از سکوت بود چیزی نگفتم نمیدونم چرا ولی نمیخواستم ناراحتش کنم،
فرداش زنگ زدنو گفتن یه صیغه موقت بخونیم تا محرم بشیم و بریم دنبال خرید های عقد
همون شب دوباره اومدن با دو برابر مهمون و یه حاج آقا که خطبه رو خوند و همه دست زدن بعدم مادرش یه انگشتر نشون کرد تو دستم،
همه چیز داشت به سرعت پیش میرفت و منم گیج شده بودم
رفتیم باهم حلقه و چادرو لباس خریدیم ولی در حد چند تا کلمه باهم حرف زدیم..
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#کلیپ_تصویری
🔅قیمت صدای اذان
⭕️ گفتگو زیبای امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س)
🔰 #استاد_پناهیان
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹 امام سجاد علیه السلام:
❗️بدان که تو لحظه ای از نگاه خدا خارج نیستی پس ببین چگونه عمل می کنی و چگونه هستی؟
📗 تحف العقول ص۴۵۵
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
حاج مهدی سلحشور چند شب قبل تو حرم حضرت معصومه میگفت:
دیدی تا یه جوک باحال میبینی درجا کپی میکنی وبعدش پخش میکنی !!!حالاببینم سوره ای ازقرآن که معادل یک سوم قرآن هست راچکارش میکنی.. فکرش راب کن.. روز قیامت باخودت میگی کاش بیشتر میفرستادم..!
🍂سبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين
🍃حضرت محمد(ص) فرمودند هر کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود.ولى شيطان به بيشتر مردم اجازه ى پخش اين ايه را نميدهد.
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
✳ ندامتی که تمامی ندارد
🔻 انسانی كه از خود غافل شود، درنهايت با يک خودِ پوچ و بیثمر روبهرو خواهد شد، و چون روح انسان جاودانه است، با يك بیثمریِ جاودانه بهسر خواهد برد، و مرگ حقيقی يعنی بیثمریِ جان؛ يعنی بینوریِ قلب، يعنی ندامتِ ابدی، و در آن حالتِ هوشياری فطرت در عالم قيامت، خود را نخواستن.
‼ ندامت آخرت، ندامتی است كه توانايی مُردن در آن نيست! آن ندامتِ در نفْس در آن شرايط، يعنی همواره مردن، مردن و با اين حال نمردن!
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 از کتاب #آشتی_با_خدا
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
تا حالا به عدد 12 این طور نگاه کرده بودید؟؟؟
🌱لا اله إلا الله 12 حرف
🌱محمدرسول الله 12 حرف
🌱علی بن ابی طالب 12حرف
🌱أمیر المؤمنین 12 حرف
🌱فاطمة الزهراء 12 حرف
🌱الحسن والحسین 12حرف
🌱الحسن المجتبى 12 حرف
🌱الحسین الشهید 12 حرف
🌱الإمام السجاد 12 حرف
🌱الإمام الباقر 12 حرف
🌱الإمام الصادق 12 حرف
🌱الإمام الکاظم 12 حرف
🌱الإمام الرضاء 12 حرف
🌱الإمام الجواد 12 حرف
🌱الإمام الهادی 12 حرف
🌱الحسن العسکری 12 حرف
🌱القائم المهدی 12 حرف
افتخار کنید که شیعه ی 12 امامی هستیم واقعا کیف نکردی؟؟؟؟؟
اگه کیف کردین یه صلوات بفرستين🌹
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
💠 امام علی عليه السلام:
🌱✨
💢لا تُشْعِرْ قَلبَكَ الهَمَّ على ما فاتَ ، فيَشْغَلَكَ عَمّا هُو آتٍ .
🔵 براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد.
🌱
✨🌱🦋🌾
📚 غررالحکم ، حدیث ۱۰۴۳۴
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
#قاسم_پسر_هارون
مردى از اهالى بصره به نام عبدالله بصرى مى گوید من در بصره خانه اى داشتم که دیوارش خراب شده بود.
روزى آمدم کارگرى بگیرم تا دیوار را بسازد.
کنار مسجدى، جوانى را دیدم مشغول خواندن قرآن است و بیل و زنبیلى هم در پیش رویش گذاشته است.
گفتم کار مى کنى؟
گفت آرى، خداوند ما را براى کار و کوشش و زحمت و رنج براى تأمین معیشت از راه حلال آفریده.
گفتم بیا به خانه من کار کن.
گفت اول اجرتم را معین کن، سپس مرا براى کار ببر.
گفتم یک درهم مى دهم.
گفت بى مانع است.
همراهم آمد و تا غروب کار کرد.
دیدم به اندازه دو نفر کار کرده ، خواستم از یک درهم بیشتر بدهم قبول نکرد.
گفت بیشتر نمى خواهم.
روز بعد دنبالش رفتم و او را نیافتم.
از حالش جویا شدم، گفتند جز روز شنبه کار نمى کند.
روز شنبه اول وقت، نزدیک همان مسجدى که در ابتداى کار او را دیده بودم ملاقاتش کردم.
او را به منزل بردم و مشغول بنایى شد، گویى از غیب به او مدد مى رسید.
چون وقت نماز شد، دست و پایش را شست و مشغول نماز واجب شد.
پس از نماز، کار را ادامه داد تا غروب آفتاب رسید.
مزدش را دادم و رفت.
چون دیوار خانه تمام نشده بود، صبر کردم تا شنبه دیگر به دنبالش بروم.
شنبه رفتم و او را نیافتم.
از او جویا شدم، گفتند دو سه روزى است بیمار شده.
از منزلش جویا شدم، محلى کهنه و خراب را به من آدرس دادند.
به آن محل رفتم و دیدم در بستر افتاده.
به بالینش نشستم و سرش را به دامن گرفتم.
دیده باز کرد و پرسید تو کیستى؟
گفتم مردى هستم که دو روز برایم کار کردى، عبدالله بصرى مى باشم.
گفت تو را شناختم، آیا تو هم علاقه دارى مرا بشناسى؟
گفتم آرى، بگو کیستى؟
گفت من قاسم، پسر هارون الرشید هستم.
تا خود را معرفى کرد، از جا برخاستم و بر خود لرزیدم، رنگ از صورتم پرید.
قاسم فهمید دچار وحشت شدید شده ام، گفت نترس و وحشت نکن، من تا به حال خود را به کسى معرفى نکرده ام.
اکنون هم اگر آثار مردن در خود نمى دیدم، حاضر به معرفى خود نبودم.
مرا از تو خواهشى است.
هرگاه دنیا را وداع کردم، این بیل و زنبیل مرا به کسى که برایم قبر آماده مى کند بده و این قرآن هم که مونس من بوده به اهلش واگذار.
انگشترى هم به من داد و گفت اگر گذرت به بغداد افتاد، پدرم روزهاى دوشنبه بار عام مى دهد.
آن روز به حضور او مى روى و این انگشتر را پیش رویش مى گذارى و مى گویى فرزندت قاسم از دنیا رفت و گفت چون جرأت تو در جمع کردن مال دنیا زیاد است، این انگشتر را روى اموالت بگذار و جوابش را هم در قیامت خود بده که مرا طاقت حساب نیست.
این را گفت و حرکت کرد که برخیزد، نتوانست.
دو مرتبه خواست برخیزد، قدرت نداشت.
گفت عبدالله، زیر بغلم را بگیر و مرا از جاى بلند کن که آقایم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمده.
او را از جاى بلند کردم.
به ناگاه روح پاکش از بدن مفارقت کرد، گویا چراغى بود که برقى زد و خاموش شد.
#خزينة_الجواهر_علي_اكبرنهاوندي_ص_291
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══