eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
22.7هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 زن و سفارش دعای محبت روزی زنی به دیدار شیخی رفت و به او گفت: دعایی بنویس که همسرم مرا دوست داشته باشد، پولش هر چه باشد می دهم! شیخ گفت: من دعا نویس نیستم! زن اصرار کرد! شیخ که از اصرار زن به ستوه آمده بود گفت: من در صورتی می توانم دعایی که می خواهی بنویسم که چند مو از یال شیری برای من بیاوری! زن رفت، مدتها گذشت تا این که بعد از چند ماه، آن زن دوباره به نزد آن شیخ بازگشت و با خوشحالی گفت: موهایی را که برای دعا نوشتن نیاز داشتی آوردم! الوعده وفا این موها را بگیر و دعایی را که خواستم بنویس! شیخ با تعجب پرسید، اینها را از کجا آوردی؟! زن گفت: در نزدیکی ما جنگلی است، به آنجا رفتم، از مردم سراغ شیر را گرفتم و بالاخره او را پیدا کردم! هر روز مقداری آشغال گوشت با خود می بردم و آنرا آنجا پرتاب کرده و فرار می کردم! تا این که کم کم شیر با من انس گرفت، روزی که توانستم یال او را نوازش کنم، دسته ای از آنها را چیدم و برای شما آوردم! شیخ که با تعجب به حکایت آن زن گوش می داد، ناگهان با عصبانیت فریاد زد خاااااانم آن چیزی که با صبر و حوصله و محبت رامش کردی یک حیوان درنده است! همسر شما انسان است، عقل و شعور دارد خب به او هم محبت کنی جذب تو می شود! دعای محبت شوهرت دست خودت است، من چه دعایی می توانم برای تو بنویسم؟! ✍علی ارجمند عین الدین 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی استاد عالی ✍️موضوع: برطرف کردن سختی آخرالزمان با دعا╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
امیرالمؤمنین عليه السلام: از خشم بپرهيز كه آغاز آن، ديوانگى و پایان آن، پشيمانى است 📚غررالحكم حدیث 2635╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌱🤍پنج سوره ای که (عج) به آیت‌الله مرعشی سفارش کردند.. . ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔴چشم؛ دروازه غفلت از خداوند ✍️امام علی علیه السلام می‌فرمایند: در بدن عضوی کم سپاس‌تر از چشم نیست، پس خواهش آن را بر آورده نسازید که شما را از یاد خدای بزرگ و بلند مرتبه باز می‌دارد. 📚غرر الحكم، ص 395 ‌‌‌‌💥🔥✨ 🌼🔥✨💥✨ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
علامه طباطبائی: برگی که از درخت ، بر زمین می افتد ، در عالم تاثیر گذار است ؛ چطور فکر می کنید ، گناه کردن در عالم ، بی اثر باشد...؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨ 🔆چوپان مطیع 💥ابراهیم ادهم گفت: به چوپانی گذشتم و گفتم: آیا جرعه‌ای آب یا شیر نزد تو هست؟ گفت: آری کدام یک را بیشتر دوست داری؟ 💥گفتم: آب پس با عصایش به سنگ سختی که هیچ شکافی نداشت، زد؛ پس آب از آن جوشید که از برف سردتر و از عسل شیرین‌تر بود. 💥من در شگفت شدم. گفت: تعجب مکن، چون بنده از مولایش اطاعت کند، همه‌چیز از او اطاعت خواهند کرد. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔸️ حضرت زهرا سلام الله علیها : 🟢 بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده ی مردان قرار نگیرد. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🕊🌱 بالاخره رحمت و پسرش رسیدن. ستاره جلو رفت و در و باز کرد چهره خندون رحمت با دیدن سهراب عوض شد و ل
🕊🌱 نگاهی به سهراب کردم و گفتم بزار عصری برید.! سهراب گفت بزار برن چیکارشون داری آره بابا جان برو فقط قبل ناهار برگردید.☺️ -چشم. ستاره و امیر رفتن حالا من مونده بودم و سهراب و رحمت.، رحمت نفسشو بیرون داد و گفت من میرم بیرون تا بچه ها برگردن‌ همینکه خواست از روی مبل بلند بشه گفتم : اگه میشه بمون میخوام باهات حرف بزنم.! رحمت با تعجب یه نگاه به من و بعد هم یه نگاه به سهراب انداخت و گفت الان؟؟ _آره اگه میشه. سهراب گفت : من میرم تو بالکن سیگار بکشم.🚬 سهراب رفت و من و رحمت موندیم. سرش و بالا آورد و نگاهی بهم انداخت و گفت آشتی کردید؟ حرفهایی که میخواستم به رحمت بزنم گفتنشون اصلا کار راحتی نبود ولی چاره ای جز گفتنشون نداشتم. رحمت که سکوت منو دید گفت خب بگو.! _ببین رحمت هیچ کس جز منو تو نمیتونه بفهمه چقد عذاب کشیدیم ، شاید حتی خود منو تو هم نتونیم خودمونو جای هم بزاریم رحمت شاید تو فکر کنی که در حقت ظلم شده.! رحمت پوزخندی زد و گفت شاید فکر کنم؟؟یعنی میخوای بگی نشده؟😏 _چرا شده ولی مقصرش من نبودم. _پروانه چی میخوای بگی حرف آخر و اول بزن. نفسمو بیرون دادم و گفتم من و سهراب تصمیم گرفتیم واقعیت و به ستاره بگیم! _چی؟؟تو سهراب تصمیم گرفتید؟؟به سهراب چه ربطی داره؟ نکنه فکر کرده جدی جدی پدر ستاره ست تا الان هر چقد تصمیم گرفته برای دختر من بسه از اینجا به بعد خودم برای دخترم تصمیم میگیرم.!!🤨😤 _خودت؟؟پس من چی؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺امروزتون شادمان ترازهرروز الهی دلتون پرازشادی خونتون پرازعشق عشقتون پراز صداقت نونتون پرازبرکت زندگيتون پرازصمیمیت وامیدتون به خدا باشه سلام جمعتون شاد شاد🌤 ‌‌‍‌‌‌‍‌┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
✍امیرمومنان علی(ع): بزرگترین گناه؛ نا امیدی از رحمت خداست.🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°