فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 میخواهی بدانی در آخرت جای شما کجاست ؟
🎙استاد#شجاعی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
کودک ولی برای همیشه به خواب رفت
وقتی که دید قصه بابا به «سر» رسید
وقتی میان خون و آتش، صدای گریه ات، دل سنگ را میلرزاند و پاهای تاول زده ات، سختیها را گلایه میکرد،
همه چشمها کور بودند و دلها سنگینتر از آن بود که بار سنگین دلت را سبکتر کند… .🖤
شهادت حضرت رقیه(س) تسلیت باد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠حجت الاسلام والمسلمین قرائتی :
🌴گناهی که خدا نمی بخشه‼️
چه گناهیه که حتی اگر پیامبر(ص) هم از خدا بخواد که ببخشه خدا نمی بخشه‼️
#قرائتی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 قهقهه ای کوتاهی زدم و به آریا نگاه کردم تا عکس العملش رو ببینم آریا به نشون تاسف سری تکون داد
❄️🍃🍃
آریا از روی عصبانیت پوفی کشید و گفت ؛عجب آدم زبان نفهمی هستی ،باز هم حرف خودت رو می زنی!!
بابا روانپریش چرا نمی فهمی من پریا رو دوست دارم عاشقشم 💓
یه عشق واقعی نه نقشه ای در کار نه دسیسه ای می تونی از خودش بپرسی ما به طور کاملا اتفاقی همرو دیدیم !!
من نا خودآگاه گفتم اون روزی که از خونه شما برمی گشتم آریا رو دیدم،
پریسا با صدای جیغ آلودی گفت : بیا این هم نشونه پریا چشم هات رو باز کن سرت رو از زیر برف بیار بیرون !
کر نباش کور نباش خواهر من نذار این آدم گولت بزنه ببین همه چی کاملا مشخص!
آریا من را تعقیب می کرد تموم این مدت تورو هم اتفاقی ندیده همه اش نقشه اس می خواد به من نزدیک باشه تروخدا بفهم
آریا گفت : این چرندیات رو تموم کن و بشین بالا و شاهد خوشبخت شدن خواهرت باش و بسوز 😏🔥
پریسا بی توجه به حرف آریا گفت : فکر میکنی نقشه ات رو نمی دونم تا حالا چند بار از دور دیدمت که دور ور من میچرخیدی
ببین من نمیذارم خواهرم رو قربانی کنی اگه شده باشه جریان رو به همه می گم
حتی اگه زندگیم نابود بشه ،
مهران همه چی رو بفهمه اما نمی ذارم پریا قربانی بشه!😤😠
آریا زهرخندی زد ودر حالی که با زبانش صدای زشتی درآورد گفت : زرشک تو کی باشی که بخوای جلو این ازدواج رو بگیری کی اصلا تورا آدم حساب می کنه بدبخت
اصلا برو بگو به ضرر خودت بذار همه بفهمن چه کصافتی هستی!!
پریسا و آریا باهم بحث می کردن و به هم توهین می کردن از طرفی پای خواهرم درمیون بود و از طرفی عشقم !🤦♀
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اثرات دردناک نخواندن نماز..!!
🔊حجتالاسلام #قمی🍃
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
27.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅گردخترکی پیش پدر ناز کند
گره کربوبلا همه را باز کند...
🌀بابا،از این ۵۰ سال تو سه سالش نصیب من شد...🥺😭😭
#مهدی_رسولی
🖤«یارقیه»
#حضرت_رقیه #امام_حسین
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 آریا از روی عصبانیت پوفی کشید و گفت ؛عجب آدم زبان نفهمی هستی ،باز هم حرف خودت رو می زنی!! بابا
❄️🍃🍃
این وسط نمی دونستم طرف کی رو بگیرم
از کدومشون بخوام آروم باشن هیچ کدوم به من فکر نمی کردن من اون میون داشتم له می شدم نابود میشدم 🥺☹️
حرفای پریسا به دلم نشسته بود
انگار نگرانه از سر دلسوزی،
می گه اما جرعت نداشتم به آریا بگم ،
حس می کردم هرچقدر هم حسود بود اما این گریه ها این بغض ها از سر حسادت نبود فقط نگران بود😔
اما اشتباه می کرد من عشق رو تو چشمای آریا می دیدم آریا من را دوست داشت،
من این رو حس می کردم منی که تموم این سالها معنی عشق رو 💓
معنای دوست داشتن رو نچشیده بودم الان با تموم وجودم حس می کردم لمسش می کردم !
پریسا برای آریا خط و نشون می کشید و بهش توهین می کرد آریا هم در کمال ادب جواب می داد !!
آخرم پریسا با صدای جیغ آلودی گفت بچرخ تا بچرخیم و گوشی رو قطع کرد📞
اما نیم ساعت نگذشت که مامان زنگ زد وگفت : تو و آریا به پریسا چی گفتین که حالش بد شده و بیمارستانه !
شوهرش بهم زنگ زد بچم الان روی تخت بیمارستان زیر سرومه!!😠😤
با تته پته کردن گفتم : والا اون به ما توهین کرده هرچی از دهنش دراومد گفت!
مامان گفت : به آریا بگو هنوز وارد زندگیمون نشدی هنوز جواب بله نشنیدی همه چی رو بهم ریختی !
از طرف من بهش بگو من دختری ندارم که بهت بدم
تا نیاد از پریسا عذرخواهی کنه ازدواج بی ازدواج😤
با حرص گفتم : هان چیه رنگ عوض کردی من که می دونستم این طوری می شه اما اینو بدون من تصمیمم رو گرفتم نه پریسا نه تو !!
حتی همه دنیا هم جمع بشه تا من وآریا ازدواج نکنیم من کوتاه نمیام،
کاری نداره پنهانی می رم صیغش میشم!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاد باش،
زیرا برای تو پروردگاری است
مهربان و بخشنده،
آیا انسان می تواند با وجود
داشتن گنجی بزرگ فقیر باشد؟
کسی که خداوندی بخشنده دارد
خود بخود شاد است
زیرا دلیلی برای غم ندارد
عصرتون دلنشین ☕️
**✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🌷پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند:
✍ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر
است هر که آن را قرائت کند:
۱) اگر گرسنه باشد سیرگردد
۲) اگر تشنه باشد، سیراب گردد
۳) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد
۴) اگر عزب باشد، ازدواج کند
۵) اگر ترسان باشد، امنیت یابد
۶) اگر مریض باشد، عافیت یابد
۷) اگر زندانی باشد، نجات یابد
۸) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود
۹) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد
۱۰) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند
📚منبع: ﺍﻟﻤﺼﺒﺎﺡ ﮐﻔﻌﻤﯽ
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 این وسط نمی دونستم طرف کی رو بگیرم از کدومشون بخوام آروم باشن هیچ کدوم به من فکر نمی کردن من ا
❄️🍃🍃
مامان با صدای جیغ آلودی گفت : خوب تو خیابونی دریده ای، لیاقتت بیشتر از این نیس دیگه نمی خوام ریختت روببینم پات رو بذاری خونه قلم پات رو می شکنم!
از اینکه مامان جلو آریا این حرف رو زده بود شوکه شدم گوشی رو بی هیچ حرفی قطع کردم !!🤦♀
دلم میخواست میمردم داشتم از خجالت آب میشدم جلوی آریا..
باورم نمی شد مامان این طور ناعادلانه طرف پریسا رو بگیره و من رو نادیده بگیره و بازهم زیر پاهاش له کنه !
اشک هام بی اختیار روی صورتم سرازیر شدند🥺😭
مامان بهم تهمت زد حرف خیری زشتی زد وگفت هر..
باورم نمی شد ،آریا که مثل من شوکه شده بود و لب زد: این چه مادریه کدوم مادری به دختر خودش این حرف رو می زنه😳🤯
در جواب آریا سکوت کرده بودم حس میکردم مغزم هنگ کرده بود ، سرمو انداخته بودم پایین و جرئت نداشتم تو چشمای آریا نگا کنم
حتما العان با خودش میگفت من جه آدم عوضی هستمو با چند نفر بودم که مادر خودم بهم اینجوری میگه😣😫
اون لحظه اگه عشق آریا نبود با تموم وجودم آرزوی مرگ می کردم!!
آریا دستم رو گرفت و گفت عزیزم فکرش رو نکن ببین من بهت قول می دم خوشبختت می کنم 💓
کاری می کنم که تموم این روزهات رو فراموش کنی همه این روزای تلخی که داشتی حتی امروز رو هم کامل ازیادت بره!
اشک هام بند نمی اومد حالم بد بود نمیدونستم بابت اتفاق های که چند دقیقه پیش افتاده بود ناراحت باشم وغصه بخورم یا از حرفای عاشقانه آریا تا اوج برمو خوشحال باشم ..🥲😮💨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍امیرمومنان علی(ع):
بزرگترین گناه؛
نا امیدی از رحمت خداست.🤲
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
خُدا...
از همون شاخه ای که دستت بهش نمیرسه، برات نور می چینه ،
صبر داشته باش🩷🌱
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
21.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👀 5⃣ نقطه حساس بدن!
💯اگه بسلامتی خودت اهمیت می دی، از روغنمالی این ۵ نقطه غافل نشو👋
#روغن_درمانی
#حکیم_اسماعیلی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
❤️🤍💚 ﷽ 🦋🦋🦋
✅ امام علی علیه السلام:
#دوستیات، در حدّ شيدايى و #دشمنیات مايه هلاكت نباشد
دوستت را به اندازه دوست بدار
و دشمنت را به اندازه دشمن بدار.
🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 مامان با صدای جیغ آلودی گفت : خوب تو خیابونی دریده ای، لیاقتت بیشتر از این نیس دیگه نمی خوام
❄️🍃🍃
مامان و پریسا کاری کرده بودن تا این روزها که باید خوشحال می بودم از عشق لذت می بردم بازهم عذاب می کشیدم🔥
همیشه عادتشون بود روزای خوب و زهرمارم میکردن😤☹️
کمی که تو خیابون ها چرخیدیم
آریا گفت عزیزم امشب نرو خونه اگه میتونی بریم خونه ما تنها نیستم
مامان و بیتا هم هستن!
- نه عزیزم درست نیس من بیام اونجا بعد مامان و بابات راجع من چی فکر می کنن
با خودشون نمی گن این دختر که قرار زن پسرمون بشه
فردا عروس این خونواده بشه چرا این موقع شب اومده این جا نمی گن چه بی حیاس
با خودشون هزارتا خیال بد میکنن درست نیس!
آریا گفت اونها این فکر رو نمی کنن
_ به هرحال من معذب هستم😓
- خوب چکار کنیم می خوای بری خونه
- نه میرم خونه یکی از بچه ها یه چند روزی می مونم تا بعد ببینم چی پیش میاد!
آریا گفت ؛خونه کی مطمئن هستن چه جور آدم های هستن اگه برادر داشته باشه اجازه نداری بری ،..من اجازه نمی دما
لبخند کمرنگی روی صورتم نشست و
گفتم نه دوتا خواهرن مثل من و پریسا و با صدای آروم تری گفتم :اما برعکس ما خیلی هوای هم رو دارن و پایه هم هستن،... خیلی پشت هم ان!😏😔
آریا گفت نمی دونم چرا من نگرانم میشم اگع میشه بری خونه خاله ای عمه ای دایی یا عمو اینطوری خیال من هم راحت میشه!
در جواب آریا گفتم ؛من اگه بخوام برم خونه فامیل سریع زنگ می زنن به مامان و می خوان منو برگردونن تا پا درمیونی کرده باشن و آشتی بدن
حتی یه ساعت هم نمی شه خونشون موند تو فامیل مارو نمی شناسی اینا اعتقاد دارند مادر و پدر اگه کافر هم باشند باید احترام گذاشت بهشون و کوتاه اومد،!😮💨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🌺🍃
🌸پروردگارا
🌷از هستی من آنقدر بجای بگذار
🌷تا بدان وسیله من تو را همهٔ
🌷وجود خویش صدا کنم...
🌷از ارادهٔ من آن مقدار باقی بنه
🌷تا تو را گرداگرد خویش بنگرم ،
🌷هر دم ، بر آستانت سر فرود آورم
🌷و هر لحظه عشقم را
🌷به پایت فرو ریزم...
🌷از وجودم آن ذرّه بر جای بنه
🌷که نتوانم هرگز تو را
🌷در خویش پنهان سازم...
🌷از بندگی من آن حدّ باقی بگذار
🌷که در بند ارادهٔ تو باقی بمانم ،
🌷تا خواستهٔ تو را بر جان پذیرم
🌷و جز راه تو نپیمایم...
🌸 #آمیـن...🙏
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
امام على عليه السلام:
مَن سامَحَ نَفسَهُ فيما يُحِبُّ، أتعَبَتهُ فيما يَكرَهُ
هر كه به نفْسش در آنچه خودْ دوست دارد، خوش رويى نشان دهد، نفْسش او را در آنچه نمى پسندد، به رنج مى افكند
غررالحكم حدیث8782
**╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°**
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 مامان و پریسا کاری کرده بودن تا این روزها که باید خوشحال می بودم از عشق لذت می بردم بازهم عذاب
❄️🍃🍃
آریا سری تکون داد و گفت باشه عزیزم هرجور صلاح می دونی ،🥰😊
گوشیم رو درآوردم و شماره تلفن شهرزاد رو گرفتم، بعد از سلام و احوال پرسی گفتم شهرزاد خونه ای من بیام پیشت می خوام یه چند روزی خونه تون بمونم !؟؟
شهرزاد گفت آره عزیزم قدمت به چشم تو چند ماه بمون این چه حرفیه😊
ازش تشکر کردم و آدرس دقیق خونه رو گرفتم وراهی شدیم📝
آریا من را رسوند و موقع خداحافظی بوسه ای روی دستم زدوگفت مراقب خودت باش به هیچ چیزی هم فکر نکن با آرامش بخواب واین رو همیشه یادت باشه
تو من رو داری ومن و تو هم رو داریم وبه هیچ کس هم نیاز نداریم
متوجه شدی !!؟
لبخندی زدم و گفتم فهمیدم ممنون باشه عزیزم نگران من نباش🥲
با آریا خداحافظی کردم و به سمت خونه شهرزاد راهی شدم ،وقتی رسیدم در زدم و شهرزاد دررا برای من باز کرد و با خوش رویی دعوتم کرد برم داخل ،..!
پدر و مادر شهرزاد توی پذیرای نشسته بودن سلام و احوال پرسی کردیم و من گفتم ببخشید من این وقت شب مزاحمتون شدم 😬
شهناز خانم مادر شهرزاد گفت اختیار داری عزیزم این چه حرفیه
شوهرشم گفت : دخترم این جا خونه خودت راحت باش،☺️
همراه شهرزاد رفتیم توی اتاقش
شهرزاد بهم یه دست لباس راحتی داد و گفت اگه گرسنه ای یه چیزی بیارم بخوری
با وجود اینکه به شدت گرسنه بودم اما خجالت کشیدم که بگم گرسنمه برای همین گفتم نه عزیزم من بیرون یه چیزی خوردم
شهرزاد کنارم نشست و گفت خوب بگو ببینم چی شده
با شهرزاد خیلی صمیمی نبودم که
بخوام حرفی از مسائل خصوصی ام بزنم من اصلا دوست صمیمی نداشتم و در کل دختری نبودم که اهل دردو دل کردن باشم!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️پاک شدن سیئات به دست حضرت زهرا(س)
🎙 #آیت_الله_وحید_خراسانی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی
💐✨برقصاند خدا به ساز تو جهانت را
سلام
💐✨روزتون بخیر
💐✨دلتون شاد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
چقدر میخواهی بخوابی؟!
🔰 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
💢 استاد ما حضرت حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) مےفرمودند: آن قدر درقبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد، یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است.
💢 پیامبر اکرم صلےالله علیہ وآله می فرمایند:
«وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالیكه خواب آلود است،» برای این كه به سبب نماز شبش می خواهد كه خداوند را راضی كند،
💢خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائكه مباهات می کند و می گوید :
این بنده ام را می بینید كه بلند شده و خواب شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكرده ام؟
شاهد باشید كه من او را آمرزیدم
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅یه ذکر موثر برای زمانی که حال دلمون خوب نیست !
🎙#استاد_شجاعی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مشورت ازدواج
🔹 امام جواد علیه السلام
🔻 بالاخره نامه امام جواد(ع) رسید...
🔸ابراهیم نامه امام را بوسید و روی چشمانش قرار داد و بعد از آن شروع به خواندن کرد:
🔸«اگر خواستگاری برای دختر شما آمد و اخلاق و دیانت او مورد رضایت شما بود با ازدواج آن دو موافقت کنید اگر چنین نکردید و پسر دختر مجرد باقی ماندند در جامعه فتنه و فساد بزرگی بوجود میآید»
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 آریا سری تکون داد و گفت باشه عزیزم هرجور صلاح می دونی ،🥰😊 گوشیم رو درآوردم و شماره تلفن شهرزا
❄️🍃🍃
شهرزاد با کنجکاوی نگاهم می کرد
لبخندی زدم و گفتم با مامان بحثم شده!
پرسید : سر چی
_یه خواستگار خیلی خوب دارم خیلی پسر آقا و کاری هستش اما مخالف ازدواج مون هستن ،!😮💨
_خوب دلیلشون چیه خونواده پسر هم مخالفن!؟
نمی دونستم در جوابش چی بگم
دوست نداشتم مسائل خصوصی ام رو بیش از این باز کنم و جار بزنم ،.
اصلا باید چی می گفتم می گفتم من با دوست پسر سابق خواهرم دوست شدم و قصدمون ازدواجه🤦♀
الان هم خواهر فتنه ام همه رو علیه من پر کرده این مسئله هرطور که بیان می شد ظاهر خوبی نداشت
از دید آدم ها من مقصر بودم!
با لبخند گفتم نه خونواده اون مشکلی با ازدواج ما ندارن فقط مامان اینا مخالفت می کنند دلیلشون اینه که خواستگار من رو در حد خودشون نمی دونن ،!
آخه شوهر خواهرم خیلی وضع مالی خوبی داره برای همین مخالف هستن ،
می گن یه نفر با شرایط داماد اول باید قدم پیش بذاره!
شهرزاد گفت مگه خواستگارت وضع مالی خوبی نداره
_چرا خونه وماشین داره یه شرکت که تازه تاسیس کرده دستش به دهنش می رسه
شهرزاد گفت خونش کجاس
_مرکز شهر
-ماشین چی داره
-پژو
-شوهر خواهرت چی !؟.
من که از سوال های پشت سر هم شهرزاد کلافه شده بودم گفتم اون بالا شهر و ماشین هم شاسی بلند!😤🙄
-وضع مالی خودتون که معمولی
به نظر من مادرت اینا اشتباه می کنن تو این اوضاع بی شوهری این طوری سختگیری می کنند به خصوص الان که پای
عشق درمیونه !!
به هرحال خواستگار تو هم که بی پول و بیچاره نیس خونه داره ماشین داره شرکت داره،🤔
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
درمان خوابهای آشفته
💌 آیتالله جاودان:
شب وضو بگیرید و قبل از خواب مقداری قرآن بخوانید [یس و چهار قل] اگر اثر نکرد به دکتر اعصاب مراجعه کنید.
مهمترین علت خواب آشفته «گناه»، «مردم آزاری» و «فشار عصبی» است.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 اهمیت مراقبه و ذکربسم الله قبل از هر کار
✅ معنای حقیقی بسم الله
🎙 آیت الله #جوادی_آملی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❄️🍃🍃 شهرزاد با کنجکاوی نگاهم می کرد لبخندی زدم و گفتم با مامان بحثم شده! پرسید : سر چی _یه خواستگ
❄️🍃🍃
وقتی دیدم شهرزاد قانع شده بود و دیگه از سوال خبری نبود گفتم من خیلی بهشون گفتم اما گوششون بدهکار نیست!
شهرزاد گفت؛ کارشون اصلا درست نیس
اگه خودشون هم از لحاظ مالی بالا بودن حق داشتن به این موضوع گیر بدن اما این چه منطقیه!!
چون اون داماد وضعش خوبه این هم در همون حد باشه
در جواب شهرزاد سکوت کردم
بیشتر ازین نمی تونستم خونواده ام رو کوچیک کنم !!
شهرزاد که دید چیزی نمیگم گفت : خوب بهتره بخوابیم توهم خسته ای صبح زود باید بلند بشی بریم دانشگاه 📚
عزیزم به هیچی فکر نکن امیدوارم مشکلات زودتر حل بشه،
اینو گفت بعدم یه تشک پهن کرد و گرفت خوابید !
روی تخت دراز کشیدم نیم ساعتی گذشت و تلفن زنگ خورد شماره بابا بود📱
وقتی جواب دادم صدای عربده اش توی گوشی پیچید : پریا تو کجای ؟!؟
من که شوکه شده بودم و تا حالا بابا رو اون طور عصبانی ندیده بودم
گفتم ؛بابا آروم باش داد نزن اگه بخوای این طوری حرف بزنی من گوشی رو قطع میکنم دیگه هم جواب نمی دما
بابا که از تهدید من کمی نرم تر شده بود صداش رو پایین آورد و گفت ;تو کجای این وقت شب ،چرا خونه نیستی نمی گی نگرانت میشیم،.!؟؟؟
_مامان گفت پات رو خونه نذار بهم تهمت زد من دیگه تو اون خونه جایی ندارم 😣
بابا گفت ؛دخترم مادرت عصبانی بود یه حرفی زده بیا خونه حرف بزنیم این که راهش نیس،.!
_فعلا خونه یکی از بچه های دانشکده هستم امشب رو این جا می مونم فردا میام بذار یه کم اوضاع آروم بشه!
_کی هست دوستت خونواده اش مطمئن هستن!!؟؟
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
17.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویری نادر از سنگ مزار حضرت
#رقیه سلام الله علیها🖤🥀
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°