eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
22.4هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 ذکری با ثواب بی‌نهایت 👌 🎙 حجت‌الاسلام دکتر رفیعی _________ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💙🫐 رو به آریا گفتم الان نمی شه عزیزم بذار یه مدت که گذشت قانونی جدا می شیم منم یه کم پول پس انداز ک
💙🫐 آریا گفت : من که سرمایه زیادی ندارم _خودم همه چی رو ردیف می کنم نگران هیچی نباش!☺️😁 آریا گفت ؛حالا کی به مهران میگی؟ در حالی که به یه نقطه زل زده‌بودم و در فکر عمیقی فرو می رفتم گفتم به زودی! آریا گفت باشه همه چی درست میشه بیا جشن بگیریم..😍😉 آریـا دستش رو به سمتـم دراز کرد و مـن دستهاش رو گرفتم و باهـم به سمـت میز اپن رفتیم، کـیک رو بریدم و روبه روی آریـا نشستـم ومشغـول خوردن کیک و نسکـافه شدیم سـاعتی کنار آریا موندم وچون دیـرم شده بود خداحافظی کردم و از خونه بـیرون رفتم مـدتی گذشت ومن برای چکاپ کامل رفتم و دکـتر گـفت همه چی خـوب و جنین سه ماهه اس از دکتر خـواستم عکسش رو بـهم بده ،..! باید بـه مهران هم می گفتم تا حالا هم خیلی دیـر شده بود شب که مهران اومد خونه بهش گفتم؛ باردارم !🥰 مـهران خیلی خوشحال شد با ناباوری نگاهم می کرد وتو چشمهاش اشـک شوق جمع شده بود دلم به حالش می سوخت او گناهی نداشـت حقش نبود تو این ماجرا قربانی بشه! اما زندگی منو به این نقطه رسونده بود این که سرنوشـت من با آریا رقم می خورد و من تا حالا هم به اشتباه جنگیده بودم وخواسته بـودم همه چی رو تغییر بدم !! باید قسمتم رو قبول می کردم حــال من باآریا خوب بود وحال آریا بامن! نه پریا می تونست آریا رو خوشبخت کنه نه مهران منــو😮‍💨 چند روز بعد مهران همــراه من برای چکاپ اومد تا اینکه یه روز خانم دکتر گفت شرایطــت حساس و نباید رابطه داشته باشی ! مهران عاقلانه پذیرفت اما آریا غر زد که حالا من چکــار کنم نه ماه بدون تو چطور سر کنم و از این حرف ها.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍امام على عليه السلام: نيكى كن، تا به تو نيكى شود...، رحم كن، تا به تو رحم شود 📚ميزان الحكمه ج4 ص ۳۸۲ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کسایی پیش خدا خاص و متفاوت هستند؟ دوست دارید شما هم بنده‌ی ویژه‌ی خدا باشید؟ یک راهکار ساده داره، ببینید و هر شب یا هر روز موقع نماز انجام بدید 💚 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
17.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا ما در این دنیا هستیم ؟؟ دکتر حیفا یونس ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغوش خدا همیشه بازه 💚 نکنه شیطون ناامیدت کنه . ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
علیه السلام: 💠 الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَواعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ ❇️ مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید. 📚 بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۳۵۸ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💙🫐 آریا گفت : من که سرمایه زیادی ندارم _خودم همه چی رو ردیف می کنم نگران هیچی نباش!☺️😁 آریا گفت ؛حا
💙🫐 دوستان از اینجای داستـان از زبـان پریـا مدتی از عروسی من وآریا گذشته بود که رفتارهای آریا خیلی تغییر کرده بود ، ســرد شده بود رابطه زناشویی مون افتضــاح بود!! هربــار می رفتم سمتــش خودش رو جمع می کرد گاهی حس می کردم آریا قســم خورده به من دست نزنه!!😣🤦🏻‍♀ چون اجـازه نمی داد بهش دست بزنم سریع عکس العمل تندی نشون می داد و ناراحتم می کرد وطوری رفتار می کرد که بهم بربخوره ،...!! من جوان بودم دلــم توجه می خواست مهر و محبت شوهرم رو می خواستم اون هم منی که تو دوران مجردی نه عشقی رو تجربه کرده بودم و نه ازسمت خونواده محبتی دیده بودم!!😮‍💨 شاید هم این سرنوشت من بود که آدم های دورواطرافم دوستم نداشته باشن، وضعیت من و آریا به جای رسیده بود که برای من آزار دهنده بود!! تو تخت اجازه نمی داد نزدیکش بشم حتی بهش دست بزنم وقتی بغلش می کردم با تشر می گفت نکن اذیت نکن خوابم میاد ،،….خسته ام !🤨 یا کلمات خیلی زشت به کار می برد که از بازگو کردنش شرم دارم! وقتی می خواستم ببوسمش صورتش رو برمی گردوند و اجازه نمی داد از رفتارهاش شوکه می شدم غرورم می شکست💔 یه بغض غریبی تو گلوم چنگ می انداخت نمی دونستم چکار کنم از این رفتارهاش کلافه می شدم حس بدی تو تموم وجودم می پیچید به این فکر می کردم من چکار کرده بودم چه اشتباهی مرتکب شده بودم که آریا اینقدر ازمن دور شده بود چرا تا این حد از من سرد شده بود !!🥺😔 من که همیشه همراهش بودم تحت هرشرایطی هواش رو داشتم حاضر بودم به خاطر اون حتی قید خونواده ام رو هم بزنم! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸يک آسمان لطف خداونـــــــد 💖یک لـــــــــب خنـدان 🌸یک دل شـــــــــاد 💖یه خونه ی پر از صـــــفا 🌸آرزوی قلبی من برای شما 💖یکشنبه تــــون شـاد و زیبا.... ‌‌‍‌‌‌‍‌┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 دستورالعمل آیت الله بهجت (ره) بـرای اصـلاح و استحکام روابط زوجین ✅ معوذتین و چهارقل را بخوانید. ✅ حرز امام جواد علیه‌السلام داشته باشید. ✅ صدقه بدهید. 💠 ( ۳ تا کار ساده ولی بسیار اثرگذار ) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💙🫐 دوستان از اینجای داستـان از زبـان پریـا مدتی از عروسی من وآریا گذشته بود که رفتارهای آریا خیلی
💙🫐 من همیشه تو هر موقعیتی پشت آریا بودم چی شده بود که از من بریده بود چه اتفاقی افتاده بود که از من فراری بود چرا این رفتارها رو می کرد الاهو اعلم رسما من را از خودش می روند😣🥺 اینجور مواقع آدم با خواهرش دردودل میکنه اما من می ترسیدم با پریسا درمیون بذارم و همه چی رو تو خودم می ریختم همه دردهام رو،.. همه غم های عالم که روی دلم سنگینی می کرد ،😮‍💨 پریسا همیشه مخالف ازدواج ما بود گاهی به این فکر می کردم نکنه حق با پریسا بود نکنه یه چیزی می دونست که مخالف ازدواج ما بود نکنه واقعا خیرو صلاحم رو می خواست و من چون عاشق بودم کروکور شده بودم ،.! هیچی رو نمی دیدم راه درست رو تشخیص نمی دادم قلبم از افکارم می لرزید من اشتباه کرده بودم! اشتباه من این بود که با دوست پسر قبلی خواهرم رابطه برقرار کرده بودم کم کم به این نتیجه می رسیدم که انتخابم اشتباه بود اما اتفاقی بود که افتاده بود ومن دیر به این نتیجه رسیده بودم وزندگی ام رو باخته بودم..🤦🏻‍♀ مـدتی گـذشت و یه روز پـریسا همه رو دعـوت کرد و مـن و آریا برای اولـین بار بعـد از ازدواج مون رفتیم خـونه پریسا خیلی خوشحال بودم همه غم هام رو فراموش کــرده بودم همه دردهای که تو دلـم بودم ،...🥲🥰 یه شومیز قــرمز پــوشیــدم با یه شلــوار کــرمی جــذب ،آریا هم تیـپ زده بود خیلی خوشتیپ شده بود! بعداز شــام پریسا خــواست به حرفــاش گوش بدیم همه نگاه ها ســمت پریسا بود و پریسا شروع به صحبت کردن کــردو گفت یه خبر خوب دارم برای همه تــون قرار یه نفربــه زودی از سفــر بــیاد!😅 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°