فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️بر ضامن
🖤غربت غریبان صلوات
◾️بر پادشه ملک خراسان صلوات
◾️یارب به رضای تو رضا بود رضا
🖤خشنودی جمله اهل ایمان صلوات
🖤اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🖤
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
24.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ نه اهل مشهد نه ولیکن ریشهام آنجاست؛ جایی که شوق سالهای نونهالی بود!
🔹️شعری که آقای محسن کاویانی درباره خاطره زیارت حضرت رضا علیهالسلام امسال در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب خواند👇
نه اهل مشهد نه ولیکن ریشهام آنجاست
جایی که شوق سالهای نونهالی بود
همراه اتوبوس بنزِ سیصد و دو ، گاه
میرفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود!
آقا نوارِ «لالهی خوشبو رضا» بُگْذار
فامیلیِ آقای راننده وصالی بود
یک فرفره ، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر
سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود
با پردهی نقاشی صحن حرم عکسی
انداختیم و من لباسم خال خالی بود...
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💙🫐 آریا غرید بهت نشون می دم صـبرکن جـلو من می ایستی اصلـا می دونی چیه تقصیر خودم از اولش مقصر خودم
💙🫐
اگه اون ها جلو آریا من را تحقیر نمی کردن ومثل پریسا حرمتم رو حفظ می کردن الـان آریا به خودش اجازه نمی داد اینطور تحقیرم کنه☹️😣
وقتی رسیدیم خونه من زودتر پیاده شدم و به سمت خونه رفتم درو باز کردم و با عصبانیت رفتم داخل !!
شالم رو از روی سرم برداشتم و مانتوم رو درآوردم و روی تخت نشستم و چند نفس عمیق کشیدم
حرفای آریا تو ذهنم می چرخید وبا فکر کردن بهشون حس می کردم یه خنجر تیز کـه هر لحظه تو قلبم فرو می ره😠😤
دقایقی نگذشته بود که دیدم آریا اومد تو در حالـــی که عصبانی بود واسمم رو صدا میزد: پریا بیا این جا و حرفات رو دوباره تکرار کن!!
از جا بلند شدم و به سمت در رفتم و محکم به هم کوبیدم
صـدای بـــدی همه جــــا پیچید!
آریا گفت ؛ آهای وحشی چته حیوون ،هار شدی چکار می کنی مگه اینجا طویله اس
جیغ زدم : حیوون خودتی وحشی هم خودتی ومادرت برو گمشو دست ازسرم بردار ولم کن بسه آنقدر تحقیرم نکن از خودت ورفتارهات خسته شدم ،دیـگه بریـــدم !!😠😤
حرکـاتم دست خودم نبود انگـار دیـونه شده بودم، آریا که هر لحظه برشدت عصبانیتش اضافه می شد با مشت به در می کوبید و سعی داشت درو باز کنه مــن محکم به در چسبیده بودم و تلـاش می کردم مانع داخـل اومدن آریا بشم !!
آریا گفت برو کنار واگرنه درو می شکنم اگه جرعت داری تو چشمهام نگاه کن و حرفات رو دوبـاره تکرار کن تا ببینی چکار باهات می کنم!😡
از جلو در کنار رفتم می دونستم زورم به آریا نمی رسه و آخرش درو باز می کنه،
آریا رو روبروی خودم دیدم گفت جرعت داری حالـا بگو !؟🤨😏
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلم قدیمی از تعویض ضریح مضجع شریف حضرت امام رضا (ع) با حضور رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۹
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
4_5888887989496448359.mp3
10.64M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴دلم شده زائر دوباره مثل کبوترم
🌴نداره راهی جز بسوی مشهد سوی حرم
🎤 #میثم_مطیعی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✏️ رهبر انقلاب: ایران، ایران امام رضاست
✏️ برکات امام هشتم، امام رئوف شامل حال همهی آحاد کشور است. ۱۴۰۳/۲/۳۰
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای اخر ماه صفر 🤲
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ریل | به دِعبِل بگو: شعر کامل شد اینجا...
☝ روضهخوانی حاج مهدی رسولی در سالروز شهادت امام رضا(ع) در حضور رهبر انقلاب. ۱۴۰۰/۷/۱۵
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
▪ أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ
▪یا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا
▪آخرِ صفر است و
▪عزای ثامن الحجج
▪سینه بزن و بگو
▪اللهم عجل لوليك الفرج
▪یاصاحب الزّمان(عج)
▪شده بیت الاحزان
▪کل کشور ایران
▪مولاجان یا رضا جان..
▪شهادت حضرت علی بن موسی الرضا
▪علیه السلام بر پیروانش تسلیت باد
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💙🫐 اگه اون ها جلو آریا من را تحقیر نمی کردن ومثل پریسا حرمتم رو حفظ می کردن الـان آریا به خودش اجاز
💙🫐
با تحکم گفتم هرچی به تو ومادر و خواهرت گفتم خوب گفتم سر حرفم ایستادم ،فکر کردی من ازت می ترسم
هنوز حرف از دهنم خارج نشده بود که دست آریا بالـا رفت و محکم روی صورتم نشست،
شوک زده نگاهش کردم😳🤯
باورم نمی شد آریا این کاررا هم بامن کرد و دست روی مـن بلند کرد....
دستم رو روی صورتم گذاشتم و با نابــاوری گفتم :تو به من سیلی زدی
باورم نمی شد آریا چنین کاری بکنه
با شناختی که از آریا داشتم مردی نبود که دست روی زن بلند کنه
آریا گفت آره زدم می خواستی تو روی من نایستی زبونت رو نگه می داشتی ،...ازاین به بعد همینه هربار پات رو فراتر بذاری جوابش همینه کتک می خوری
از طرز حرف زدن آریا حرصم گرفته بود بهش حمله کردم می خواستم بهش سیلی بزنم می خواستم کارش رو تلافی کنم
اما آریا با عصـبانیت من رو هول داد وگفت حـــد خودت رو بدون!😠
با گریه و جیغ گفتم عوضی بی شرف تو غلط کردی دست روی من بلند کردی توی بی وجود چطور به خودت اجازه دادی دست روی من بلند کنی !😤😭
آریا گفت می خواستی جلـو زبونت رو بگیری که کــتک نخوری ازاین که با این مدل حرف زدنش سعی داشت تحقیرم کنه کـفرم دراومده بود دستهام رو مشت کردم و با دندون های که محکم روی هم فشار می دادم نگاهش کردم
غریدم و گفتم هرچی گفتم خوب گفتم بازم می گم اما تو حق نداری دست روی من بلند کنی مگه حیوونی!!😠
آریا عربده زد دهنت رو ببند بار آخرت باشه به مادر و خواهر من توهین می کنی
از اینکه آریا به خاطر خواهر و مادرش به من سیلی زده بود پراز خشم بودم ..!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°