🌸حرف بزن... اما طوری حرف بزن که بدانی خدایت راضی است و به تو لبخند میزند! 🌸گوش کن...ا اما طوی گوش کن که مطمئن باشی اگر خدایت از تو پرسید گوشت چه چیزهایی شنیده ، شرمسار نباشی... 🌸نگاه کن... اما طوری نگاه کن ، که چشمهایت آیینه ای از وجود خدا باشد! پر باشد از خدا و هرچه می بینی خدا را یادت بیاورد... 🌸فکرکن ... اما به کسی و به چیزی فکر کن که خدا را از یادت نبرد... طوری فکر کن که آخرش یک سر نخی از خدا پیدا کنی! 🌸عاشق باش... اما طوری عاشق باش که هم به دست آوری و بتوانی از دست بدهی! طوری که معنای عشق واقعی را گم نکنی! 🌸عاشق زمینی ها باش! اما نه طوری که زمین گیرت کند و از رسیدن به آسمان و آن عشق ابدی باز مانی!... #عاشق_خدا_باش...❤️ ‌‌‍‌‌‌‍‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

ياعلىُّ ياعلىُّ ياعلىّ 🌷 🌹 يا عَلِىُّ ثلاثٌ مِن مكارمِ الأخلاقِ : 🔶 تَصِلُ مَن قَطَعَكَ 🔶 و تُعطى مَن حَرَمَكَ 🔶 و تَعفُو عَنَّن ظَلَمَكَ . 💫 اى على ! سه عمل از اخلاق نيك است: ✨ كسى كه با تو قطع رابطه كرده دوباره با او رابطه بر قرار سازى !!! ✨و كسى كه از تو دريغ ورزيده به او بخشش نمايی و كسى كه بر تو ستم روا داشته عفوش كنى! 🌹سخنان پیامبر خدا صلی الله علیه و اله 📗 تحف العقول : ص ۱۲ ‌‌‍‌‌‌‍‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌱💓🌿 با کنجکاوی گفتم تو هم میای ؟ آریا گفت آره عزیزم همراه هم به سمت در ورودی بیمارستان رفتیم، تو بخش زایمان مامان رو از دور دیدم مادر مهران هم کنار مهــران ایستاده بود، مهران آریا رو که دید رو ترش کرد! با هم سلـام و احوال پرسی کردیم و همـگی منتظر بودیــم نگـرانـی و استرس تو صورت همه بود پریسا رو برده بودند اتاق عمل تو اون آشفته بازار یه لحظه نگاهم به آریا افتاد کــه با انگشت هاش بازی می کرد !! حس بدی توی دلم نشست احساس میکردم آریا استرس داره اما سعی می کرد خونسردیش رو حفظ کنه🙁🤔 افکار منفی و کشنده مثل خــوره به جــونم افتــاده بود و جرعه جرعه تو وجــودم ریختــه مـــی شـــد، حالـم دگرگون بود ، به خودم گفتم شاید به خاطر شرایط اینطور به هم ریختم از اتاق عمل خبر دادن پریسا فارغ شده و یه پسر تپل و ناز به دنیا آورده ! ما بچه رو دیدیم و من ومامان کلــی برای پسر پریسا ذوق کردیم پریسا که به هوش اومد منتقلش کردن به بخش و بچه رو آوردن تا بهش شیر بده همه در حال خوش وبش بودن و من نگاهم بین همه می چرخید و این میون آریا رو دیدم که به پریسا و پسرش نگاه میکرد !! تو نگاهش چیزی شبیه به حسرت یا عشق بود بازهم نــدای درونم غوغا کرد سعی می کردم افکار منــفی رو از خودم دور کنــم، بــه ایـن فــکر می کردم شاید آریا دلش می خواد پـدر بشه دلم می خواست دل رو به دریا می زدم و یه بار دیــگه ایــن موضوع رو باهاش درمیـــون می ذاشتم!🤔🙄 اما میترسیدم مثل دفعه پیش عکس العمل تندی نشون بده و بازم غــــروم رو جــریــحه دارکنـــه !! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

سلام روزتون پر خير و بركت🌼🍃 به یکشنبه خوش آمدید امیدوارم روزتون بانشاط🌼🍃 لبتون پر از تبسم قلب تـون پر از نـور 🌼🍃 روزگارتـون شـیرین🌼🍃 و نعمت های الهی نصیبتون باد🌼🍃 عصرتون بخیر ‌‌‍‌‌‌‍‌ ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

🎥حجت الاسلام حامد کاشانی 🔹چرا امیرالمومنین علی علیه السلام شمشیر نکشید؟! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🔹سه ویژگی جذاب معصوم(ع) 🔸استاد مسعود عالی ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔹تلنگری زیبا برای همه ما ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌱💓🌿 نمی خواستم بین مون شکرآب بشه و دومرتبه رابطه مون خراب،.😮‍💨😣 پریسا دوروزی بیمارستان موند، من و مامان کنارش بودیم روزها من و شب ها مامان ،پریسا اسم پسرش رو اشکان گذاشت و همه استقبال کردیم و عاشق این اسم شدیم !! 🌤صبح که رسیدم بیمارستان پریسا خواب بود مامان که خسته بود گفت شب میاد و خداحافظی کرد و رفت،! روی صندلی نشستم و به خواهرم چشم دوختم لحظاتی گذشت و اشکان از خواب بیدار شد برای اینکه پریسا رو بیدار نکنه بغلش کردم و رفتم بیرون اتاق!! با شوق به اشکــان چشم دوختم چشمهایش ،بینیش ،خال گردنش من رو یاد آریا مینداخت چقدر شبیه بود🙁😳 این افکار داشت دیوانه ام می کرد چقدر سخت و دردناک بود ، سرم رو محکم به این طرف و آنطرف تکون دادم تا شاید این فکرهای آزار دهنده تموم بشه !!😮‍💨😣 باخودم گفتم غیرممکن صدای گریه اشکان بلند شد گرسنه بود پریسا رو بیدار کردم تا بهش شیر بده.. دوروزی گذشت تا اینکه دکتر پریسا رو مرخص کرد و ما همگی رفتیم خونه مامان اینا و چند روزی خونه مامان موندیم و بعد رفتیم خونه پریسا و فامیل همه اومدن خونه پریسا و نوزاد رو دیدن!!🥰😍 روز مهمونی من یه پیراهن ساحلی پوشیدم که پریسا بهم داده بود و پریسا هــم یــه شومیـز بـا شلوار کرمــی گشاد پوشیده بود! بعداز از زایمان پریسا یکم چاق شده بود و هیکلش تو اون شومیز گشاد بــد بـه نظــر می رسیــد، مامان هم یه کت و دامن مجلسی پوشیده بود همگی آماده بودیم و وسایل پذیرایی آماده روی میز چیـده شده بود،! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

☄بشنوید روایت تجربه‌گری که جهـ‌ـ‌نــ‌م را با چشمانش دید... 🔥مردم داخل گــ‌دازه های آتــ‌ش بودند و فـ‌ـ‌ریاد می‌زدند!🔥 الهی العفو... 📺#زندگی_پس_از_زندگی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

📿حركت با علم #نهج‌_البلاغه ▫️وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ؛ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَسَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ. 🌎آن كه از روى آگاهى و علم عمل مى كند، مانند رهروى است كه در جاده روشن قدم برمى دارد، پس بايد بنگرد كه به پيش مى رود يا به عقب برمى گردد. 📘#خطبه_154 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✅ستم به دیگران، ستم به خود است ✍️امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند! اگر شب را تا صبح، بر روی خار سعدان بیدار بمانم و با غل و زنجیر روی زمین کشیده شوم، دوست‌تر دارم از اینکه روز قیامت، خدا و پیامبرش را در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان ستم نموده و چیزی از اموال بی‌ارزش دنیا را غصب کرده باشم. چگونه برای نفسی که به سرعت به سوی فرسودگی و کهنگی پیش می‌رود و مدت زمانی بلند زیر خاک خواهد ماند، به کسی ستم کنم؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🪐 راه نجات #نهج_البلاغه 📿وَاسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللهِ عَلَيْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ، وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِيَتِهِ 🌖نعمت هاى خدا را با صبر و استقامت و دورى از معصيت بر خويش کامل کنيد ✍اين سخن مى تواند اشاره به تکميل نعمت هاى مادى دنيا باشد و يا تکميل اين نعمتها با افزودن نعمتهاى گرانبهاى پروردگار در قيامت، زيرا صبر بر طاعت و دورى از معصيت به مقتضاى لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزِيدَنَّکُمْ سبب فزونى نعمتهاى مادى و معنوى، دنيوى و اخروى است و مى دانيم شکر حقيقى آن است که انسان نعمتهاى خدا را در مسير طاعت به کار گيرد و هرگز از آنها در جهت نافرمانى گناه، بهره نبرد. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✨﷽✨ ♨️صدقه، بلاها را دور می‌سازد... 🔸یکی از موارد جلوگیری نمودن و دور ساختن ناگواری‌ها از #امام_زمان علیه السلام صدقه دادن از طرف ایشان است تا خداوند بلاها را از ایشان دفع نماید. 🔸البته اثر صدقه برای امام زمان علیه السلام به خود شخص هم می‌رسد و طوری نباشد که امام زمان علیه السلام را شریک در صدقه قرار دهیم مثلاً بگوییم: این صدقه را برای سلامتی خود و امام زمان علیه السلام می‌دهم بلکه باید برای حضرت احترام و ارزش خاصی قرار داد و آن جناب را در صدقه دادن مقدّم داشت. 🔸روزی در محضر زعیم و مرجع گران قدر شیعه مرحوم آیت اللَّه العظمی بروجردی قدس سره شخصی گفت: برای سلامتی آقا امام زمان علیه السلام و حضرت آیت اللَّه بروجردی صلوات! فوری آیت اللَّه العظمی بروجردی به آن شخص اعتراض نمودند و با صدای بلند فرمودند: من کی هستم که مرا در کنار امام زمان علیه السلام نام می‌بری؟! 👈پس اوّل به نام امام زمان علیه السلام و نیز به نیابت از آن حضرت صدقه بدهد. 📚مکیال المکارم، ج 2، ص 253. 📚برگرفته از کتاب "چگونه امام زمان را یاری کنیم؟" ‌‌‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: زياده‌روى در سرزنش‌كردن، آتش لجاجت را شعله‌ور مى‌سازد. 📚 تحف‌العقول، ص۸۴ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سه چیز است که بدن با آن، شاداب و سرزنده مى‌شود: بوى خوش، لباس نرم و خوردن عسل. 📚 طبّ النبیّ صلی الله علیه و آله: ص 6 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍امام صادق علیه السلام میفرمایند: هر کس خوش دارد به کمال ایمان دست یابد، پس بگوید نظر و باور من در تمام امور، همان نظر و عقیده‌ء آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین است، ✨در آنچه پنهان داشته‎اند، ✨و هر آنچه آشکار کرده‌اند، ✨و در آنچه از ایشان به من رسیده، ✨و هر آنچه نرسیده! 📚اصول کافی، ج‏ ۱، ص ۳۹۱ 📚بحارالأنوار، ج‏ ۲۵، ص ۳۶۴ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍ امیرالمؤمنین امام علی عليه‌السلام: چشم‌ها نخشكيد مگر بر اثر سخت‌دلى و دل‌ها سخت نشد مگر به سبب گناه زياد🔥 📚 بحارالأنوار، ج۶۰، ص۷۳، ح۳۵۴ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🎥دین زدگی جوانان ‌‌‌‌👤حجت‌ الاسلام و المسلمین دانشمند ‌‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🔴 کار نیک حتما به‌بار می‌نشیند 🔹اگر جای دانه‌هایت را که روزی کاشته‌ای، فراموش کردی، باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته‌ای.!! 🔸پس نیکی را بکار بالای هر زمینی، زیر هر آسمانی و برای هر کسی. 🔹تو نمی‌دانی کی و کجا آن را خواهی یافت. کار نیک هر جا کاشته شود به‌بار می‌نشیند. 🔸اثر زیبا باقی می‌ماند، حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💠برآورده شدن صدحاجت😍 ✍امام موسی کاظم علیه‌السلام فرمودند: «هرکه پس از نماز صبح و مغرب پیش از آن‌که برخیزد یا با کسى سخن گوید آیه : 🌱إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً🌱 را تلاوت کند و سپس بگوید: 🌱اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِه‏🌱 خداوند ۱۰۰ حاجت او را برآورد؛۷۰ حاجت در دنیا و ۳۰ حاجت در آخرت» 📚منبع:شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۵۶ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

ذکری که مانند بلدوزر مسیر زندگیتونو صاف می‌کنه! 🎤استاد دانشمند ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌱💓🌿 مهمون ها اومدن و بعداز خوش وبش کــردن من مشغول پذیرای شدم بچه مرتب دست به دست می شد و وقتی دست خاله رسید خاله نگاهی بهش انداخت و گفت استغفرالله !!😳 و درحالی که قهقهه میزد رو به مامان گفت بچه چقدر شبیه داماد کوچکته!؟ از حرف خاله شوکه شدم و حس کردم دنیا مثل پتک روی سرم خراب شد،انگار پاهام برید و بند دلم پاره شد😰🥶 مامان که متوجه نشده بودگفت خوب شبیه باباشه دیگه پس میخــوای شبیه کــی باشه!؟ خاله لبی گزید و گفت منظورم آقا آریاست! مامان و پریسا همزمان گفتن وا ازون حرفا بود ها ، مامان رو به خالـه گفت عقلت رو ازدست دادی این چه حرفیه 🤨 میون جمعیت نگاهی به پریسا کردم که اخم هایش تو هم بود و به خاله نگاه میکرد همه مهمون ها به خالــه مــتلکی می انداختن و خاله هم که از گفتن حــرفش پشیـمون شده بـود سکـوت کــرده بــود و حــرفی نمی زد ،!! اما حال من دگرگون بود و تا آخر مهمونی دیگه نتونستم به خودم بیام یه گوشه نشستم و بـُـغ کرده بودم نمی تونستم اون جو رو تحمل کنم حوصله هیچ کدوم رو نداشتم،😒 مهمون ها دوساعتی نشستن و کم کم خداحافظی کردن و رفتن .. من هم با کمک مامان وسایل رو جمع کردیم و خونه رو مرتب کردیم و من به آریا زنگ زدم و گفتم بیاد دنبالم ، آریا که اومد می خواست بیاد بالـا اما من اجازه ندادم و خواستم بریم دوست داشتم به آریا می گفتم خاله چی گفته اما می ترسیدم حرفی بزنم و به ضرر خودم تموم بشه !! نمی خواستم آریا عصبانی بشه و زندگیمون خراب و رابطه مون شکرآب بشه🤦🏻‍♀ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚گفتم به خرد ، که چیست اسباب نجات 🌼در سختی روزگار و وقت خطرات 💚در وادی عشق ، گشتی زد و گفت 🌼بر طلعت نورانی مهدی صلوات 🌼💚الّلهُمَّ 🌼💚صَلِّ عَلَی 🌼💚مُحَمَّدٍ 🌼💚وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌼💚وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ‌‌‍‌‌‌‍‌•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ 🔴کم کردن وحشت قبر 🌹ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ع) ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﻴﺦ ﻣﺮﺗﻀﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻳﺰﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺑﻮﺩ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﻲ‌ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﺍﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺫﺧﻴﺮﺓ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ (ﻉ) ﺍﺳﺖ. ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺑﺎ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺮﻋﺸﻲ ﻧﺠﻔﻲ ﻗﺮﺍﺭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ، ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﻛﻨﺪ. ﺁﻗﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ. ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺮﻋﺸﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻲ‌ﺑﻴﻨﺪ ﻭ ﻣﻲ‌ﭘﺮﺳﺪ: ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟ ﺁﻗﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﻭﻗﺘﻲ ﻣُﺮﺩﻡ، ﺩﻭ ﻣﻠﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺆﺍﻝ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺧﻴﻠﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: ﻧﺘﺮﺱ ﻧﺘﺮﺱ. ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺻﺪﺍ ﺧﻮﻑ ﻣﻦ ﻛﻢ ﺷﺪ. ﺑﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺻﺪﺍ، ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﻠﻚ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻛﻠﻲ ﺯﺍﺋﻞ ﺷﺪ. ﺻﺎﺣﺐ ﺻﺪﺍ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﺮﺳﻴﺪﻱ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﻗﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﻧﺘﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﺷﻤﺎ ﻛﻴﺴﺘﻴﺪ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﻳﺪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ، ﺷﺼﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻢ ﻣﻲ‌ﺁﻳﻢ. ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺯﺥ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻟﻢ ﺷﺪ. 📚منبع:از احتضار تا عالم قبر ، حجت الاسلام عالی ‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌱💓🌿 شب موقع خواب به حرف خاله فکر می کردم فکرهای وحشتناک توی سرم رژه می رفت با خدا دردو دل می کردم که این افکارم همه پوچ باشه و حقیقت نداشته باشه !!😣😮‍💨 فکر وخیال دست از سرم بر نمی داشت نمی تونستم تحمل کنم شرایط به شدت سختی بود نمی تونستم درست فکر کنم و به نتیجه برسم و یه تصمیم درست و حسابی بگیرم دل بریدن سخت بود !! حداقل برای منی که از همه دل بریده بودم اون هم دل کندن از کسی که باعث شده بود به خاطرش از همه دل بکنم ، تنها کسی که باعث دلخوشی من شده بود باعث خنــده هام ،کاری کــرده بود کــه غم هام رو فراموش کنم و حالـا خودش باعث غم هام شده بود🥺☹️ باعث غصه خوردنم ،... مدتی گذشت و من سعی می کردم زیاد به دیدن پریسا نرم می خواستم ازشون فاصــله بگیـرم ازپریسا از مامان ازهمه آدم های دور و اطرافم حتی از آریا ،.!! مامان هربار بهم زنگ می زد و می گفت چرا نمیای چرا زنگ نمی زنــی چرا دوری مــی کنــی و مــن هــم بـــراش بهانـه تراشی می کردم، به قدری حالم بد بود که گاهی جواب تلفن هاشون رو هم نمی دادم! پریسا هم خیلی کم بهم زنگ می زد و چی می شد پیــامی می داد و حالــم رو می پرسیــد ،..! مدتی به همین منوال گذشت تا اینکه یه روز مامان بهم زنگ زد وگفت پریسا و مهران باهم به شدت دعوا کردن و میونه شون شکرآب شده🙁😳 یه زنگ به خواهرت بزن حالش رو بپرس حوصله مشکلـات پریسا رو نداشتم، خودم هزارو یه مشکل داشتم که روی سرم خراب شده بود و مـن زیــر آواره هاش دست و پا می زدم ،..!! از مامان پرسیدم چرا دعواشون شده مشکلشون سر چیــه!؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

پسری‌ تصميم به ازدواج‌ گرفت 💍 🔖ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيرد‌و آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند روز عروسی ، پسر با تعجب می‌بیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من‌ از شما خواستم تمام‌ِ‌ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند لاف یاری و ، برادر خواندگی دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی #سعدی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✨السَّلامُ علی من جعل الله الشفاء فی تربة✨ ✨سلام بر آن کسی که خداوند شفا را در خاک قبر او قرار داد✨ ✨صلی اللَّه علیْك یٰا اباعبدِاللّٰه الْحُسَیْنِ 🌹 ‌‌‍‌‌‌‍‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💠 دعایی برای بخشش گناهان هرکسی این دعا رو بخونه روز قیامت گناهش رو به خودش هم نشون نمیدن‼️ 💢 استاد رفیعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍چه گناهیه که خداوند به هیچ عنوان نمیخشه؟ حتی اگه رسول الله(صلّى‌الله‌عليه‌و‌آله) برای فردگناهکار هفتاد بار از خداوند درخواست بخشش کنه خداوند نمیخشه؟!؟ 🎙#استاد_قرائتی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°