eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
7 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! 🌹داستان هامون براساس واقعیت می‌باشد کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ‍ 🍃🌺شروع روز تون پر برکت و معطر به صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌸 🍃 🍃🌺اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃💖مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🌺وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم ‌‌‍‌‌‌‍‌•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
ـ ـ ـــــ᯽ـــــ ـ ـ این‌معرکہ‌‌مختـٰارمیخواهد ‹ › ‹ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🪴🕊 یک ماهو چند روز شد یک ماهو یک هفته؛ یک ماهو ده روز؛ یک ماهو دو هفته… دیگه داشتم از شدت بیقراری
🪴🕊 هر صدایی که از کوبه‌ی در بلند میشد سریع میپریدم درو باز میکردم و وقتی میدیدم کسایی که من منتظرشونم نیستن باز از درون فرو میریختم😣 بالاخره یک روز صبح کسیکه من منتظرش بودم اومد! اما نه اونطور که باید میبود ، نه اونطور که انتظارشو داشتم…🥺😔 درو که باز کردم با دیدن احمدآقا و داییم خوشحال شدم اما با دیدن سرو وضعشون یکم دلم ترسید!! با تعجب نگاهشون میکردم که با صدای کیه دلبر گفتن عمم چرخیدم و با لبخند گفتم داییمو احمدآقان اومدن دنبال من! عمم چادرشو از روی بند لباسیکه توی حیاط بود برداشتو گفت چه عجب این طفل معصوم رو یادشون اومد،😒 مرد این دختر ازبس صابون به دلش مالید همینطور که داشت حرف میزد اومد دم در و با دیدن ظاهر مردها حرف تو دهنش ماسید!! احمد آقا سرشو پایین انداخته بود و چیزی نمیگفت😔 اما داییم بعد از سلام و احوال پرسی با عمم گفت اگر اجازه بدید چند لحظه بیایم تو ممنون میشیم، عمم که انگار از لباس های مشکی تنشون و سر و ریش بلندشون متوجه شده بود چخبره همزمان با بالاپایین کردن سرش گفت بله بله خونه‌ی خودتونه بفرمایید! داییم و احمد اقا یاالله گویان وارد شدن احمد آقا که انگار توی حال خودش نبود اما داییم دستی به سر من کشیدو گفت بیا دایی کارت داریم، کنجکاو پشت سرشون راه افتادم🙁 دقایقی بعد احمدآقا و داییم بالای اتاق نشسته بودن و من و عمه هم روبروشون خدیجه سریع چایی آورد اما کسی میلش نکشید و سینی چای همینطور دست نخورده وسط اتاق گذاشته شد!!☕️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
-امام‌صادق'ع':💚 ماصبرمان‌خیلی‌زیاداست ولی‌شیعیان‌ما،صبرشان‌ازمابیشتراست زیراماصبرمی‌کنیم‌برچیزی‌که‌ می‌دانیم(ماآینده‌را‌می‌بینیم) اماشیعه‌ی‌مابرچیزی‌که‌نمی‌داندصبر‌می‌کند.🌱 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
📩 | ریشه و جایگاه متکبر 🔺️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌جمله‌ای که استاد پناهیان به سید حسن گفت 🚩 همۀ مجاهدت‌های سید یک طرف، این کار ایشان یک طرف دیگر ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : چگونه می‌توانیم راه سید مقاومت را ادامه دهیم؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : ولایتمداری حقیقی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 برکت خون سید شهید 👈 این همان چیزی که امام خمینی(ره) برایش دعا می‌کرد ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : هزینه سازش از هزینه مقاومت بیشتر است ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🪴🕊 هر صدایی که از کوبه‌ی در بلند میشد سریع میپریدم درو باز میکردم و وقتی میدیدم کسایی که من منتظرشو
🪴🕊 داییم گلویی صاف کردو گفت خورشید خانوم متاسفانه بلقیس سر زا رفته عمم هینی کشیدو داییم ادامه داد هم‌خودش هم بچش!😔 برای همینم این چند وقت نیومدن دنبال دلبر حالاهم درک شرایط پیش اومده برای دلبر یکم سخته از شما خواهش دارم که بیشتر از قبل مراقبش باشید!! سر در نمیاوردم با تعجب به داییم بعدش به عمه نگاه کردمو گفتم عمه داییم چی میگه!؟؟🙁 عمه نگاه محزونش رو به من دوخت و منو تو بغلش کشیدو گفت عمه خدا بیامرزه مادرت رو خدا صبرت بده، عمه رو پس زدمو پاشدم گفتم کی میگه مامان من مرده نمرده ، داییم با صدای بلند گفت دلبرررر… اما من دیگه از صدای بلند کسی تنو بدنم نمیلرزید از ته دل جیغ میزدمو مامانمو صدا میزدم عمه سعی میکرد آرومم کنه اما فایده نداشت😭😫 از سرو صدای من خدیجه و منیژه اومدن توی چهارچوب در ایستاده بودن و با بغض منو نگاه میکردن!! رفتم سمت احمد آقا که سرشو انداخته بود پایین گفتم عمو مگه مامانم پیش شما نبود مگه شما مواظبش نبودید چیشد پس داییم چی میگه عمه خورشید چی میگه سرشو آورد بالا و چشمای اشکیشو به من دوخت و گفت دخترم شرمندتم بخدا ولی کاری از کسی ساخته نبود..! بعدش بغض امانش ندادو دستاشو گذاشت روی صورتش و هق هق مردونش توی سرو صدای من گم شد،🥺😭 چند ساعت بعد من هشت ساله اینقد توی سر‌خودم زده بودم و صورتمو چنگ انداخته بودم که کل صورتم میسوخت گلوم بخاطر جیغو دادهایی که کشیده بودم انگار زخم شده بود، بیحال گوشه‌ای افتاده بودم و خدیجه به زور آب قند میریخت تو حلقم!🤧🥤 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از مرگ نترس! ✏️ انسان كه قدر خودش را شناخته، ديگر از مرگ نمى‌ترسد، كه مرگ، تولد ديگر اوست. 📄 برشی از کتاب 📚 بگو که او... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°