eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.5هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
6 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3 🌹داستان هایمان براساس واقعیت می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
خدای من، از سربه هوایی من نیست که همیشه چشم به آسمان دارم این دل با زمین غـــــریبه است❤️‍🩹 گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیرد نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم! تا کم کم چشم هایم با ابـرهای بارانیت همراهی می کنند! و قلبـــم سبک می شود وقتی در تنگنا بودم و تو را طلبیدم فریاد برآوردم و از تو کمک خواستم تو به دادم رسیدی معبود من نگاهت را از من نگیر خدایا؛ مرا نجات ده از هرچیزی که باعث دوری من از تو می‌شود.🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❤️‍🔥🔥 با غصه لب زدم : عمه تو رو به خدا اینجوری حرف نزن، چه تشتی؟!… چه رسوایی؟! من میدونم حتما یه ات
❤️‍🔥🔥 ادامه داد: راستش صبح که از خونه زدم بیرون دنبال همشیره بگردم که یکی از نوچه‌های خان سر راهم سبز شد😮‍💨 یکم من و من کرد و گفت: راستش گفت که خدیجه خانوم همراه یه آقایی فرار کرده و الانم خودشون رو تحویل خان دادن و کسی حق نداره بهشون حتی نزدیکم بشه چه برسه به اینکه بخواد بلایی سرشون بیاره گفت که به خان پناه آوردن و در حمایت کامل خان هستند!! چند ثانیه سکوت سنگینی حاکم شده بود همه انگار مسخ شده بودیم، دهنم خشک شده بود و کل وجودم نبض شده بود و محکم میزد…😱🥶 صدای قلبم رو به وضوح میشنیدم، چشم چرخوندم روی همه… عمه خورشیدم انگار برق گرفته بودش! منیژه ریز ریز گریه میکردو روی سرو صورت خودش میزد…😫 عباس و پدر و برادرش توی بهت بودن و اما حسین آقا… روی دیوار سر خورد و افتاد کف حیاط رنگش به کبودی میزد، یک آن چشاش از حدقه بیرون زدن و دست راستش رو به قلبش گرفت! کسی حواسش بهش نبود، جیغ کشیدم و هجوم بردم سمتش🤯😣 با جیغ من همه متوجهش شدن پریدم و یه لیوان آب کردم آوردم اما صدایی خرخر مانند از گلوش خارج شد و شلوارش خیس شد..! کل بدنش منقبض شده بود و بین جیغ زنها و فریاد و داد و بیداد مردها یکهو بدنش شل شد و چشم‌هاش روی هم افتادن، بین اون همه غم و ناراحتی و سرافکندگی حسین آقا رو هم از دست دادیم!😭 نمیدونستیم برای کدوم دردمون شیون کنیم… هنوز توی شک و بهت بودم اما حواسم به بچه‌ها بود که دور هم جمع شدن و با ترس و لرز نگاهمون میکنن..! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـــلام،صبح ـبخیر عزیزم🌱 هر روز صبح دوست داشتنت تازه می شود💐♥️ ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و نود و نه قرآن کریم سوره مبارکه التوبة ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
Quran-page-199.mp3
2.32M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و نود و نه قرآن کریم، سوره مبارکه التوبة با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
❄️☔️ فقط با کسانی بحث کنید که می‌دانید آنقدر عقل و عزت نفس دارند که حرف‌های بی‌معنی نمی‌زنند ... کسانی که به "دلیل" توسل می‌جویند، "حقیقت" را گرامی می‌دارند و آنقدر منصف هستند که اگر حق با طرف مقابلشان باشد اشتباهشان را قبول کنند ! پس نتیجه می‌گیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی ...! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 «گوش خود را به خوب شنیدن عادت بده و به سخنانی که شنیدنشان بر اصلاح و پاکی تو چیزی نمی‌افزاید گوش فرا مده» میزان‌الحکمه ج۵ ص۴۰۲ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
❤️‍🔥🔥 ادامه داد: راستش صبح که از خونه زدم بیرون دنبال همشیره بگردم که یکی از نوچه‌های خان سر راهم س
❤️‍🔥🔥 رفتم پیششون و مابین گریه هام بوسیدمشون و بهشون گفتم که نترسن و همه‌شون رو بردم توی کوچه گفتم بازی کنن نمیخواستم اوناهم وارد بازی های بزرگترها بشن..!🥺😢 حسن آقا سر حسین آقا رو روی پاش گذاشته بود و از ته دل میگریست😭 حتی اشک عمه هم در اومده بود، به دیوار تکیه داده بود و خیره به صحنه‌ی روبروش گوله گوله اشک میریخت! خبر فرار خدیجه و سکته کردن و مرگ حسین آقا مثل بمب همه جا ترکیده بود اوضاع خیلی بدی بود، بیوک و سعید برادر عباس رفتند مسجد تابوت آوردن و جنازه رو بردن تا توی مرده شور خونه بشورنش و دفنش کنند، هرچقدر منیژه داد و هوار راه انداخت که طبیب بیارید بالا سرش آغام زندست…خودشو به در و دیوار میزد و سعی داشتم آرومش کنم اما مگه میشد😫😭 از سرو صدای ما درو همسایه هم متوجه شدن و اومدن پیشمون رفتم خونه تا لباس عوض کنم خونه غرق در سکوت بود و این یعنی زهرا و عذرا خانوم برای پاتختی رفته بودن! با گریه لباس عوض کردم و خیلی سریع برگشتم خونه‌ی عمم، منیژه و عمه رو به کمک دوتا زن همسایه بردیم توی پستو و از لباس مشکی های عمه خورشیدم تن هردوشون کردیم و توی حیاط حسیر انداختیم و همه‌ی جمعیت اونجا نشستن !! صدای صلوات و یا الله و الله‌اکبر مردها که از توی کوچه اومد متوجه شدیم که جنازه رو برای خداحافظی آوردن خونه حسین آقا رو بین گریه و شیون عمه خورشید، من و منیژه بدرقه کردیم🥺 اجازه ندادن ما باهاش بریم سرخاک از ته دلم زار میزدم و گریه میکردم بلکه بار دلم سبک بشه اما مگه میشد؟! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨خدایا تو که باشی معجزه‌ای در من رخ میدهد به نام آرامش...💚 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
آموزنده ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ .. ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ. ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ... ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !! ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴ ﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ... ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵﻛﻨﻲ،، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ " ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍﺳﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻥ. ﻣﺎﻫﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺷﻮﺏ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﺑﺮﺩﻧﺪ، ﺩﺭﻳﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﻴﺪ ﺗﻮﺭ ﺻﻴﺎﺩﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ. ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺍﺯﺧﺪﺍ، ﺩﻝ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ، ﻧﻪ ﺩﺭﻳﺎﻱ ﺁﺭﺍﻡ. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🏞 باید آماده شد! ✏️ هنگامى كه دشمن از ضعف تو اميد نرمش دارد، بايد براى او آماده شد و غلظت و خشونت را نشان داد. 📄 برشی از کتاب 📚 قیام ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°