eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
24هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
5 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
23.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 نماهنگ | برای طلوع خورشید 🎥 قرائت کامل زیارت آل‌یاسین به همراه بیانات و ذکر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از فرازهای آن ✏️ رهبر انقلاب: یاد امام زمان نشان‌دهنده‌ی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💚💐🪴 جبار گفت که هر ۸ ساعت یدونه ازش بخورم،اما تاکید کرد که دکتر و پرستارها نفهمن چون اجازه نمیدن م
💚💐🪴 واقعا از روی خدیجه و ناصر خجالت میکشیدم، چند باری هم گفتم که خدیجه برگرده ده و یکی از دخترها بیاد پیشم هم اینجا کارهای ناصر رو انجام بده(تمیز کاری و پخت و پز)!😓🤦🏻‍♀ هم اینکه مراقب من باشه اما خدیجه گفت که هنوز که سیمین (همون دختر بزرگش که عقد کرده بود) عروسی نکرده وخونه‌ است حواسش به خونه و زندگیش هست و خیالش از خونه راحته..! ناصر یه اتاق از خونه‌ای یک طبقه‌ای رو اجاره کرده بود ،گوشه‌ای از اتاق اجاق دو شعله و یخچال کوچکی گذاشته بود و ظرف و ظروفش توی یک صندوق چوبی بود!!🙄 چند دست لحاف تشک هم گوشه‌ی دیگه‌ی اتاق روی هم گذاشته شده بودند!! به محض اینکه رسیدیم خدیجه آدرس حمام حمومی محل رو از ناصر گرفت و راهی شد! توی خونه هم حمام بود اما مشترک بود و صاحب خونه و خانواده‌ی دیگه‌ای هم که اجاره نشین بودن ازش استفاده میکردن و خدیجه هم که مثل من حساس بود و میگفت نمیتونه اونجا حمام کنه..! من هم که دکتر گفته بود تا خوب شدن کامل زخمم حق ندارم حمام کنم😮‍💨 چند روز یکبار هم گفته بودند باید برم بیمارستان و پانسمانم رو عوض کنم؛! ناصر که فهمید و دید رفتو آمد برام سخته گفت که بلده وخودش وسایل میخره و انجام میده، زحمت عوض کردن پانسمان هم افتاد گردن ناصر! اما خودم پول وسایل رو دادم💸 هرچقدر ناصر گفت نمیشه و قبول نمیکنم اجازه ندادم!! قسم خوردم که اگر پول رو نگیره و وسایل رو با پول خودم نخره نمیذارم عوضش کنه آخر سر هم پول رو ازم گرفت و رفت بیرون.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
18.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💗 نماهنگ | دعای امام زمان(عج) 🎥 قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط حضرت آیت الله خامنه‌ای ✏️ رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم.🤲 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💎 الدُّنْيَا سَاعَةٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَةٌ دنیا ساعتی است، پس در آن به طاعت بپرداز.👌🏻 پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است مصطفی فرمود دنیا ساعتی است 📚مصباح الشریعه، ص۲۳. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚 ✨💚 💚 ✨🍃 ↯🌙 حضرت فاطمة الزهراء سلام الله علیها فرمودند: سپس فرمود: ای مردم! بدانید من فاطمه ام! و پدرم محمد است، که صلوات و درود خدا بر او و خاندانش باد. آنچه می گویم آغاز و انجامش یکی است - و هرگز ضد و نقیض در آن راه ندارد - و آنچه را می گویم غلط نمی گویم، و در اعمالم راه خطا نمی پویم. " به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است". هرگاه نسب او را بجویید می بینید او پدر من بوده است. نه پدر زنان شما! و برادر پسر عموی من بوده است، نه برادر مردان شما! و چه پر افتخار است این نسب، درود خدا بر او و خاندانش باد! 📚 خطبه‌فدکیه،بخش١٢ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | به جنهم میبردنش ، یه کاری کرد ورق برگشت!! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 تولدی دوباره 📻 با صدای نجم الدین شریعتی 🎞 برشی از 🎧 کتاب صوتی نامه‌های بلوغ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️ قوی‌ شو! 👈 خدا همینُ ازت میخواد ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 آیت الله بهاءالدینی (ره) : 🖌 روز قیامت نیکیهایمان را به محبوبترین فرد زندگیمان نخواهیم داد ، اما مجبور میشویم نیکی هایمان را به کسی بدهیم که از او متنفریم و را کرده ایم. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 امام صادق (عليه السلام) : ✍ ثَلاثَةٌ اُقسِمُ بِاللّه ِ أنَّها الحَقُّ: ما نَقَصَ مالٌ مِن صَدَقَةٍ و لا زَكاةٍ ، و لا ظُلِمَ أحَدٌ بِظُلامَةٍ فقَدَرَ أن يُكافِيَ بِها فكَظَمَها إلاّ أبدَلَهُ اللّه ُ مَكانَها عِزّا ، و لا فَتَحَ عَبدٌ عَلى نَفسِهِ بابَ مَسألَةٍ إلاّ فُتِحَ عَلَيهِ بابُ فَقرٍ . 🖌 سه چيز است كه ، به خدا قسم ، حقّند : 1⃣ هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه وخمس و زكات كم نشد 2⃣ در حق هيچ كس ستمى نشد كه بتواند تلافى كند، اما خويشتندارى ورزيد مگر اين كه خداوند در عوض آن ، به او عزّت داد 3⃣ و هيچ بنده اى دَرِ نياز خواهى و خواهشى از دیگران را به روى خود نگشود مگر اين كه درى از فقر و نيازمندى به رويش گشوده گشت. 📚 بحار الأنوار ، ج۷۸ ، ص۲۰۹ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💚💐🪴 واقعا از روی خدیجه و ناصر خجالت میکشیدم، چند باری هم گفتم که خدیجه برگرده ده و یکی از دخترها بی
💚💐🪴 خدیجه برگشت و سراغ ناصر رو گرفت که گفتم رفته از دوا خونه وسایل بگیره بیوک گوشه‌ی اتاق خواب بود و ماشالله خوابش هم سنگین!😒 ناصر هم برگشت اما بیدار نشد!😮‍💨🤦🏻‍♀ ناصر پول باقی مونده رو گذاشته بود توی مشمای وسایل که که درش آوردم و گذاشتمش بالای تاقچه‌ای که کتاب هاش رو اونجا روی هم چیده بود خدیجه که ازبس توی حموم خودش رو سابیده بود پوستش به قرمزی میزد گفت:وا دلبر…این کارها چیه؟!چرا پول دادی به ناصر؟!فرق میذاری بین پسر من و پسر خودت؟! درحالیکه یک دستم رو به دیوار گرفته بودم و دست دیگم زیر جای عملم بود میخواستم بشینم و صورتم از درد مچاله شده بود گفتم:خدا منو بکشه اگه بین ناصر و امیر فرق بزارم اما این بچه محصله اینجا…همین که آوار شدیم سرش به اندازه‌ی کافی شرمنده‌اش هستم دیگه خرجو مخارجمم نیوفته گردنش! خدیجه چپ چپ نگاهم کرد و تا خواست چیزی بگه بیوک مثل برق گرفته ها از خواب بیدار شد! بین انگشت شست و اشاره‌ام رو آروم گاز گرفتم و بسم‌الله‌ی گفتم بیوک متعجب نگاهی به دورو برش انداخت و بعدش انگار که یادش اومد اینجا کجاست دستی به سر و روش کشید و همونجا خودش رو جمع کرد و نشست..! خدیجه روی همون اجاق گوشه‌ی اتاق کتری پر آب رو گذاشت و چای خوش رنگی دم کرد☕️ اون چایی اونقدر بهم چسبید که بعد از چند سال مزه‌اش هنوز زیر دندونم مونده بود! حال و هوای بیمارستان خودش به خودی خود یک جوری بود و برای منی که عاشق چای بودم این یک هفته خیلی سخت گذشته بود،، ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا