eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
23.3هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.1هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨♥️✨ گفتم ولش کن خودتو واسه اینم ناراحت نکن بزار همونجا اونقد بشینه تا علف زیر پاش سبز بشه…ان‌شالله
✨♥️✨ دو سه روزی گذشت، خیالم داشت کم کم راحت میشد که خانواده‌ی احمد راضی نشدن راحله رو به بیوک بدن و هر دو وصلت بهم میخورن🥲😮‍💨 اما از اونجایی که بخت هیچوقت بامن یار نبود یک روز قبل از غروب رحیم آقا اومد و گفت که به این وصلت راضین! منتها باید بیوک هم مثل اون ها خاستگاری بره ، هیچ نمیفهمیدم چطور میتونستن همچین کاری بکنن میخواستن دخترشون هووی مادر عروسشون بشه!😨😓 بعد انتظار داشتن این زندگی گرم بشه؟! رحیم آقا و بیوک توی هال نشسته بودن و من دم در هال حرف هاشون رو شنیده بودم هوا رو به سردی میرفت و سرمای وجود من رو چند برابر میکرد، حس میکردم که خون توی رگ هام منجمد شده!😨🥶 حسِ عجیبی داشتم حسیکه هنوز هم بعد از گذشت خیلی سال نمیتونم توصیفش کنم با جمله‌ی بعدی پدر احمد دیگه مطمئن شدم نباید بشینم و دست روی دست بذارم -ولی بیوک آقا،جسارت نباشه که اینو میگم.!😬 چون شما عهد و عیال دارید و از دلبر خانوم صاحب چندتا هم بچه هستید ، به اینجاش فکر کردم اگر خدایی نکرده خدا اون روز رو نیاره شما قبل از راحله جان به جان آفرین تسلیم کردید تکلیف راحله چی میشه؟! بیوک با صدایی پر از اطمینان گفت :اولا که ان‌شالله اون روز نمیاد، دوما اگر روزی اومد که من مردم راحله خانوم هم مثل دلبر همینجا و توی همین خونه زندگی میکنه -خب تا خودتون در قید حیات باشید که ان‌شالله سالیان سال زنده باشید میدونم مشکلی نداره و درست مثل زن اولتون توی همین خونه زندگی میکنه،! اما بعد از شما اولویت با بچه ها و مادر بچه‌هاتون هست کسیم از هوو خوشش نمیاد که همینجوری میندازنش بیرون!😕 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شروع هفته تون پراز امید 🌷🍃 ☀️صبحتون پر از انرژی مثبت 🌷🍃 با لبخند به استقبال زندگے برو و طورے زندگی‌ات را زیبا🌷🍃 رنگ آمیزے کن که گویی ماهرترین نقاش دنیایی صبحتون عالی و زندگیتون زیبا🌷🍃 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه دویست و شصت قرآن کریم سوره مبارکه إبراهيم ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
Quran-page-260.mp3
2.34M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه دویست و شصت قرآن کریم، سوره مبارکه إبراهيم با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💎 دَارِ مَنْ جَفَاكَ تَخْجِيلاً كسى را كه به تو جفا كرده است، شرمندۀ نيكى خود كن تا ترك جفا كند. ستم خلق اگر شود بسيار به وفا با همه مواسا كن هر كه با تو جفا كند با وى تا خجل سازى اش، مدارا كن 📚نثر اللئالی، ص ۶۶. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚 ✨💚 💚 ✨🍃 ↯🌙 حضرت فاطمة الزهراء سلام الله علیها فرمودند: درحالی که هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود، زخم های مصیبت ما وسیع و جراحات قلبی ما التیام نیافته، و حتی هنوز پیامبر صلی الله علیه و آله به خاک سپرده نشده بود. بهانه شما این بود که "می ترسیم فتنه ای برپا شود!". و چه فتنه ای از این بالاتر که در آن افتاده اید؟ و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد. چه دور است این کارها از شما! راستی چه می کنید؟ و به کجا می روید؟ با این که کتاب خدا - قرآن - در میان شماست، همه چیزش پرنور ، نشانه هایش درخشنده، نواهی اش آشکار ، اوامرش واضح، اما شما آن را پشت سر افکندید! آیا از آن روی برتافته اید؟ یا به غیر آن حکم می کنید؟ آه که ستمکاران جانشین بدی را برای قرآن برگزیدند. "و هر کس آئینی غیر از اسلام را انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است". آری، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتی این اندازه صبر نکردید که رام گردد، و تسلیمتان شود، ناگهان آتش فتنه ها را برافروختید، و شعله های آن را به هیجان درآوردید و ندای شیطان اغواگر را اجابت نمودید، و به خاموش ساختن انوار تابان آئین حق و از میان بردن سنت های پیامبر پاک الهی پرداختید. به بهانه گرفتن کف - از روی شیر - آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدید. ظاهرا سنگ دیگران را به سینه می زدید اما باطنا در تقویت کار خود بودید. برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او کمین نشستید. ما نیز چاره ای جز شکیبایی ندیدیم، همچون کسی که خنجر بر گلوی او و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد! 📚 خطبه‌فدکیه،بخش١٩و٢٠و٢١و٢٢ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨♥️✨ دو سه روزی گذشت، خیالم داشت کم کم راحت میشد که خانواده‌ی احمد راضی نشدن راحله رو به بیوک بدن و
✨♥️✨ چند ثانیه سکوت حکم فرما شد، بعدش بیوک گفت : خب حالا شما چه فرمایشاتی داری؟!😕🤔 رحیم آقا تک خنده‌ی مصلحتی کرد و گفت : راستش آقا بیوک اگه خونه‌ای، زمینی، چه میدونم باغی بندازی پشت قباله‌ی راحله خیلی خوب میشه!!😁 اینجوری خیال همه‌امون هم راحت میشه بیوک گفت : تا پس فردا شب که برای امر خاستگاری خدمتتون میرسیم یه فکری براش میکنم! پس قرار خاستگاری برای پس فردا بود! دیگه کم کم وقت رفتن رحیم آقا بود، رفتم توی مطبخ و در رو بستم تا متوجه حضورم نشن! اونشب بیوک کبکش حسابی خروس میخوند، لب پنجره‌ی هال نشسته بود و ضبط محبوبش هم بغل دستش گذاشته بود! نوار کاست آهنگ های شاد رو میذاشت توی ضبط و همراه آهنگ همخونی میکرد و گه گاهی بشکنی هم میزد🎼 دلم میخواست دست بندازم دور گردنش و خفه‌اش کنم اونشب تا صبح من و دختربس نخوابیدیم لیلا همون سر شب جاشو پهن کرد و رفت زیر پتو و وانمود میکرد خوابیده اما از زیاد این طرف اون طرف کردنش معلوم بود اونم بیداره! آخر سر تصمیم گرفتم برم با علی صحبت کنم، سر قضیه‌ی ازدواج دوم مهتاب پشتمون دراومده بود🙄🤔 اگه خطبه‌ی عقد خونده نشده بود حتما یه کاری برامون میکرد، اینبار هم حتما کمکمون میکرد باید زود خبرش میکردیم، 🌤فردا صبح اول وقت دختربس رو فرستادم دنبال علی، نمیخواستم خودم برم و با زهرا روبرو بشم!! به دختربس هم گفتم یه جوری به عموش بگه که زهرا و یا دخترهاش سر از کارمون درنیارن، دختر بس رفت و خیلی زود برگشت.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 خدا مشتاق توست! 👈 سرنوشت تو برای او مهمه... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
📜 دل‌‌های دوست‌داشتنی ✏️ اضطراب و تزلزل و حزن و خوف، با عزت سازش ندارند و كسى كه مرگ‌خواهى و احساس رفتن دارد و كسى كه حضور تحول را مى‌بيند، قرار نمى‌گيرد. ✏️عزت حسين را در هنگامى كه بى‌رمق افتاده و دشمن بر روى سينه‌اش سنگينى مى‌كند، مى‏‌توانى ببينى؛ كه هيچ از دست نداده و احساس غبن و فريب ندارد: «رضا بقضائك تسليما لامرك ... لا معبود سواك ...». عزت على‏‌اكبر را، پس از شنيدن پيام شهادت، مى‏شنوى كه: «اولسنا على الحق ... اذاً لا نبالى.» ✏️ اين همراهى و دستيابى به خواسته‌ها و اين احتساب و بهره‌بردارى از درد و رنج، دیگر، جايى براى اضطراب وتزلزل و حزن و خوف نمى‌گذارد و معنايى به ذلت نمى‌دهد. ✏️كه امن و اقتدار و اطمينان اين دل‏هاى بزرگ‏تر از هستى و عظيم‏ تر از رنج و گسترده ‏تر از زمان و بالاتر از تحول‏هاى مستمر، ديدنى و يافتنى و دوست‌داشتنى است. 📄 برشی از کتاب 📚از معرفت دینی تا حکومت دینی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. | | ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
اِنَّ اللهَ یُحِبُ المُتِوَکِلین.. -یادت باشه.‌. خدا کسایی که بهش اعتماد دارنُ خیلی دوست داره..🤍 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°