عشق را بوسه به خیر میکند صبح را سلام تو🌸 سلام صبحت بخیر مهربون🤍 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

تقویم نجومی اسلامی 👈 یکشنبه 👈30 دی / جدی 1403 👈18 رجب 1446👈19 ژانویه 2025 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی 🏴 وفات ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله " 10 هجری در 18 ماهگی.😭 ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅خرید و فروش‌. ✅شراکت و امور مشارکتی. ✅داد و ستد و تجارت. ✅خرید خانه و مغازه و املاک. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅ورود بر مسولین. ✅قرض و وام دادن و گرفتن. ✅و عقد و ازدواج خوب است. 🚘مسافرت : مسافرت خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد حالش خوب و هیچ فقری نبیند. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج میزان است و امور زیر خوب است: ✳️خواستگاری عقد و عروسی. ✳️آغاز به درمان. ✳️خوردن نوشیدنی های دارویی. ✳️و تعویض و فروش جواهرات خوب است. 🔵مناسب نوشتن و بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند در آینده حافظ قرآن گردد و به تقدیر و قسمت خود راضی گردد. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث قوت بدن می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب دوشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 19 سوره مبارکه "مریم علیها السلام" است. قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه برای او بیاورد.و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه دویست و هشتاد و هشت قرآن کریم سوره مبارکه الإسراء ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم 🔹 صفحه دویست و هشتاد و هشت قرآن کریم، سوره مبارکه الإسراء با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

رُعُونَاتُ النَّفْسِ تَتْعَبُها حماقت هاى نفس او را به زحمت مى‌افكند. تا بُود زير دست رعنا نفس بَتَر از وى در آرزوش مسنج زآن كه رعنايى هاى نفس خسيس مى رساند تو را مدام به رنج 📚نثر اللئالی، ص ۷۰. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌸🌺🍃 گفت که اندک وسایل جهیزیه‌اش رو جمع کرده و مابقیش رو هم خورد خورد میخرن بهش گفتم که من پس‌انداز دارم میخوای بهت بدم وسایلاتو باهاش تکمیل کنی؟!🤔🙄 که گفت نه فقط از اینجا دور بشه و آرامش داشته باشه براش مهمه،!! گفت که بقیه‌ی وسایل رو به زودی میخرن اخر شب هم از همه‌مون خداحافظی کرد و قرار بود صبح زود راهی بشن😮‍💨 موقع رفتن از شیر مرغ تا جون آدمیزد براش بارو بندیل جمع کردم و دادم ببره احمد خیلی خوشحال بود و مدام تشکر میکرد!!🥰😅 خونه‌ای که اجاره کرده بودن تلفن نداشت و لیلا هر ازچند گاهی از تلفن محل کار احمد بهمون زنگ میزد!📞 معمولا ماهی یکبار میومد و برعکس مهتاب که جبار اجازه نمیداد بدون اون حتی یک روز اونجا باشه ؛! دو سه روزی احمد تنهاش میذاشت و لیلا پیشمون میموند، طی این مدت بیوک چند بار دیگه هم دم در خونه‌ی مشهدی رحیم اینا رفته بود اما بازم راضی نشده بودن که بیان و خطبه‌ی طلاق بینشون جاری بشه،، توی یکی از همون روزها بود که خبر اومد رحیم آقا فوت شده! سرو صدا از توی کوچه بلند شد..! توی مطبخ بودم با شنیدین صداها اومدم روی ایوون ،دیدم همه دارن میدوون! هرچقدر داد زدم گفتم چیشده چخبره کسی جوابمو نداد!🙁😳 غذا رو‌ سپردم به دختربس که سرو صدای بیرون اون رو هم به روی ایوون کشونده بود و خودم رفتم پایین ببینم چخبره! یکی از زن های آبادی بچه به بغل داشت میدویید که رفتم جلوش و ازش پرسیدم :کبری خانوم جان کسی که جواب منو نمیده شما بهم بگو ببینم چخبره؟! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚✨💚 ✨💚 💚 #صحیفه‌سجادیه ✨📿🍃 ↯🌙 حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام فرمودند: عَدْلًا مِنْهُ ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ، ﴿لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ﴾ و اين خود عين عدالت اوست. منزه و پاك است نامهاى او و ناگسستنى است نعمتهاى او. كس را نرسد كه او را در برابر اعمالش بازخواست كند و اوست كه همگان را به بازخواست كشد. 📚 صحیفه‌ سجادیه،دعای١،فراز٧ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🎬 #کلیپ | اهمیت ماه رجب ، شعبان و رمضان #دکتر_رفیعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💌 ماه خصوصی‌ها #پیام_معنوی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🏞 مومن نمی‌تواند... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚✨💚 ✨💚 💚 *🌱 من آموخته ام : ساده ترین راه برای شاد بودن ، دست کشیدن از گلایه است ... 🌿 من آموخته ام : تشویق یک آموزگار خوب ، می تواند زندگی شاگردانش را دگرگون کند ... 🌱 من آموخته ام : افراد خوش بین نسبت به افراد بدبین ، عمر طولانی تری دارند ... 🍃 من آموخته ام : نفرت مانند اسید ، ظرفی که در آن قرار دارد را از بین می برد ... 🌱 من آموخته ام : بدن برای شفا دادن خود توانایی عجیبی دارد ، فقط باید با کلمات مثبت با آن صحبت کرد ... 🌸 من آموخته ام : اگر می خواهم خوشحال باشم، باید سعی کنم دل دیگران را شاد کنم ... 🌱 من آموخته ام : اگر دو جمله ی « خسته ام » و « احساس خوبی ندارم » را از زندگی حذف کنم، بسیاری از بیماری ها و خستگی ها برطرف می شوند ... 🌻❤️و سرانجام اینکه من آموخته ام : « با خدا همه چیز ممکن است... » ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌸🌺🍃 کبری که گوشه‌ی چادرش رو با دندون‌ گرفته بود تا از سرش نیوفته همونطور با دندون قفل شده گفت :میگن مشهدی رحیم از اسب افتاده و تموم کرده!😥 دیگه منتظر نموند و بدو بدو رفت.. در حیاط رو بستم و همراه جمعیت شدم! ‌مردم داشتن میرفتن سمت بیرون دِه نزدیک قبرستون، صدای شیون و زاری راحله و زری به گوش میرسید،جمعیت دورشون حلقه زده بودن سعی میکردم جمعیت رو کنار بزنم و ببینم مرکز اون حلقه‌ای که مردم تشکیل دادن چخبره! که با دیدن تن و بدن خونی و آشُ لاشِ رحیم آقا شوک زده رفتم عقب!😳🤯 هرکسی یه چیزی میگفت ، آخرش معلوم شد که اسب رو برده لب رودخونه تا آب بخوره! خواسته اسب رو به یه درخت ببنده و خودش هم لب رود وضو بگیره که یهو طناب دور پاش پیچ میخوره و اسب هم شروع میکنه دویدن! باز خوبه چندتا مرد از دور دیده بودنش و اسب رو آروم کرده بودن وگرنه میگفتن هر تیکه از بدنش رو باید از یه جایی جمع میکردن! میونِ اون جمعیت چشمم خورد به امیر! با رنگ پریده و صورتی ترسیده خیره شده بود به جنازه، مردم منتظر بودم تا آخوند آبادی بیاد و جنازه رو ببرن مرده شور خونه! یهو دیدم راحله از بین اون همه جمعیت حمله کرد سمت امیر!!!😨 با یه دستش یقه‌ی امیر رو گرفته بود و با دست دیگه‌اش مشت میزد توی سینه‌اش تا من برسم طرف اون ها چندتا زن راحله رو گرفتن،،! با صدای بلند ناسزا میگفت و فحش های رکیک به امیر میداد! امیر بچم اما همونطور با بهت داشت این مخمصه‌ای که توش گیر کرده بود رو نگاه میکرد، دستش رو گرفتم و بزور از لای جمعیت راه باز کردم و کشیدمش بیرون! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°